ايران،
سياهچالی
برای روزنامه
نگاران!
رامين
ناصح
ayandesazan79@yahoo.com
يک دوست
و همکار عزيز
از من خواست
تا درباره خبر
تاسفبار و پرواکنش
بازداشت يک
دوست و همکار
عزيز ديگر يادداشتی
را به رشته
نگارش درآورم.
با کمال ميل فرمان
وی را
پذيرفتم، چرا
که هيچ رسالتی
را بر خود
واجبتر از
دفاع و حمايت
از حقوق
انديشه ورزان
و روزنامه
نگارانی که
تحت حاکميت توتاليتر
مذهبی در
ايران -کشور
پهناوری که من
آنرا
"سياهچال
روزنامه
نگاران"
ناميده ام- مورد
اجحاف و ستم
قرار گرفته
اند، نمی
شمارم. خصوصا
اينکه ياد
کردن از اين
عزيزان، به
مثابه بهانه و
دستاويزی
برای تقبيح و
محکوم کردن
مکرر استبداد
و اختناق حاکم
بر ايران تلقی
می شود.
"سينا
مطلبی" برای
روزنامه
نگاران،
هنرمندان،
منتقدان
سينمايی و
بلاگرهای
ايرانی نامی
آشناست. عاقبت
اين عضو انجمن
صنفی روزنامه
نگاران ايران
که مسئوليت
وبلاگ
"روزنگار" را بر
عهده داشت و
مدتی نيز مدير
صفحه سينمايی
روزنامه
مرحوم "حيات
نو" بود، به
دنبال احضارهای
متعدد در
ماههای اخير
از طرف دايرهی
عمليات قوهی
قضاييه، در
نهايت به
بازداشت کشيده
شد تا همچون
دهها روزنامه
نگار ديگر در
بيدادگاههای
رژيم مورد
محاکمه قرار
گيرد. اقدام
عليه امنيت
ملی از طريق
اقدامات هنری
(!؟) از اتهامات
مطرح شده عليه
اين روزنامه
نگار جوان
بود. خبر
بازداشت
مطلبی بسرعت
در رسانه هايی
که از کنترل
سانسورچی های
رژيم خارح
است، پيچيد و
حتی در
تارنماهای
خارجی بازتاب
پيدا کرد.
تا دو سه
ماه پيش، درو
کردن روزنامه
نگاران سياسی
از اقدامات
معمول و
روزمره رژيم
بشمار ميرفت،
ولی از آن
زمان و پس از
پديد آمدن قحط
روزنامه
نگاران
سياسی، دايره
اين امر به
منتقدان
سينمايی نيز
کشيده شد و
همانند گذشته
ابتدا شماری
از آنان بصورت
فله ای بازداشت
و محکوم شدند
و سپس هر چند
روز يکبار با
بازداشت يکی
دو نفر از
آنان، خنجری
ديگر بر دل جامعه
مطبوعاتی و
هنری ايران
وارد آمد!
اين
روند را چنين
می توان تحليل
کرد که پايه های
استبداد دينی
در ايران
بقدری
پوسيده، ضعيف
و متزلزل شده
که کاربدستان
رژيم حتی
انتشار نوشتجات
هنری را که به
مذاق بيمار
آنان خوش نمی
آيد، نقض
امنيت ملی
(بخوانيد:
تهديد سلطه بلامنازع
حاکمان ضد
ملی) محسوب می
کنند! علی
الخصوص که
مطلبی
روزنامه
نگاری ميانه
رو و منتقدی
متين بود و به
همين علت نيز
دستگيری غيرمنتظره
وی شگفتی
ناظران را
برانگيخت.
بارها
تاکيد کرده ام
که دوره ارعاب
و سرکوب به
پايان رسيده
است، در قرن
بيست و يکم به
داغ و درفش
کشيدن
منتقدان و
مخالفان از
سوی حکومتهای
خودکامه در
هيچ گوشه ای
از کره خاکی
از ديد کسی
پنهان نمی
ماند. زيرا با
رشد چشمگير رسانه
های مدرن
جمعی، همه
جهان از همه
جهان خبر دارد!
در مرام
و فرهنگ ما،
"قلم" پديده
ای مقدس است، بويژه
اگر در حوزه
پديده مقدس
ديگری چون
"هنر" به لغزش
درآيد. می
شايد و می
بايد که همه
با هم، يکدل و
يکصدا فرياد
رسای خود را
در محکوم کردن
سياستهای شوم
خودکامگان و
بيدادگران در
ستيزگی با اهل
قلم و ارباب
هنر به گوش
جهانيان
برسانيم. ملت
فرهنگدوست
ايران قطعا
پاسخی شايسته
و درخور به
فرهنگ ستيزان خواهد
داد.