چهارشنبه ۳۰ مهر ۱۳۸۱ - ۲۲ اکتبر ۲۰۰۳

بهرام بيضايی:

من از درختهای شهر تهران نيز دفاع میکنم

با جلوگيری از کار سينما يا تئاتر من نمیتوانند وادار به سکوتم کنند

 

بهرام بيضايی - کارگردان نمايش "شب هزار و يکم" - دغدغهی اصلی خود را نه تنها دفاع از اهل فرهنگ، بلکه دفاع از هر چيز خلاقهای عنوان کرد.

اين کارگردان سينما و تئاتر ايران به خبرنگار تئاتر ايسنا گفت: من از درختهای شهر تهران نيز دفاع میکنم، در اين شهر چرا درختها را میبرند؟

وی افزود: چرا شهرداری به خود حق میدهد تمامی فضای حياتی ما را به يک مشت پولدار بفروشند؟ چرا بايد درختهای چهارصد ساله که حتا احتياجی به آب دادن ندارند و زيبايی و سايه را برای انسان فراهم میآورند قطع شوند؟

بيضايی گفت: چرا به خود حق میدهيم که تمامی شهر تهران را به خاطر يک مشت بساز و بفروش شبيه کوير کنيم، بساز بفروشهايی که قرار است تمامی شهر را به پول تبديل کرده و با اولين زلزله ۵ ريشتری، همه ساختمانها را نابود کنند.

وی افزود: متاسفانه هر چيز ريشهداری اعم از آثار فرهنگی و ميراث طبيعی اين سرنوشت را پيدا کرده است، مساله اصلی من تنها راجع به اهل فرهنگی نيست، بلکه راجع به هنر خلاقيتی است.

کارگردان فيلم "سگ کشی" گفت: نيروی ضد خلاقه و تخريبی در کشور وجود دارد که هر چيز باارزشی را ويران کند و اين فاجعهای بزرگتر از مشکلات هنرمندان و اهل فرهنگ است.

وی اين ادامه اين سوال را مطرح کرد که چرا در اين کشور، زمين باير، گرانتر از جنگل و باغ است. کدام کشوری اين گونه است؟

کارگردان نمايش شب هزار و يکم در ادامه سخنان خود گفت: هر فعاليت فرهنگی میتواند نه نگاه کردن به فرهنگ روز، بلکه وادار کردن فرهنگ روز به نگاه کردن باشد.

اين کارگردان تئاتر ايران افزود: اگر قرار باشد نمايش شب هزار و يکم کسانی را وادار به نگاه کردن به فرهنگ کند، يک کار امروزی و موفق است.

وی گفت: من هر فعاليت فرهنگی که انجام میدهم به صورت خود به خودی، راجع به امروز حرف میزنم.

بهرام بيضايی تصريح کرد: وقتی راجع به " فردوسی" يا "افرا" مینويسم هر دو راجع به امروز است و هيچ کدام مربوط به زمان ديگری نيست.

او در ادامه گفت: ريشههای هر آنچه که در امروز است در گذشته وجود داشته است و ريشههای فردا نيز در امروز موجود است.

بيضايی خاطرنشان کرد: بنابراين بهتر است يکبار درست به آنچه که در گذشته بر ما گذشته، نگاه کنيم و آنچه الآن بر ما میگذرد؛ تا شايد قدمی برای فردايی بهتر شود.

وی تصريح کرد: دعوت به درست نگاه کردن به يک چيز، خود يک اتفاق امروزی است.

او در پاسخ به سوالی درباره سکوت طولانیاش در اين سالها گفت: من هيچ گاه سکوت طولانی نکردهام، هميشه دارم کار میکنم و شايد وقت برای کارهايم کم میآورم، من زمانی که در سينما يا تئاتر فعاليت نمیکنم در حال نوشتن هستم.

وی تصريح کرد: کسانی که فکر میکنند با جلوگيری از کار سينما يا تئاتر میتوانند مرا وادار به سکوت کنند آنها متوجه شدهاند که نمیتوانند. چون من دارم مینويسم و برای نوشتن من هنوز راهحلی پيدا نکردهاند.

وی درباره اجرای نمايش افرا گفت: من سالها درباره نمايش "افرا" فکر کرده بودم در اولين سالهای بعد از انقلاب، فکر کردم تک گويیهايی را بنويسم که بتوان در خانهها آن را اجرا کرد و محتاج تالار نباشيم.

بيضايی ادامه داد: افرا را عاشقانه دوست داشته و شروع به تمرين کردن کردم، ولی آنقدر اتفاقات بیمعنا، ابلهانه و بازیهای اداری روی داد که اصلا فکرم نمیخواند که تئاتر کار کنم، پس آنها را چاپ کردم و خلاص شدم.

وی ادامه داد: نسبت به اجرای اول مجلس ضربت زدن، تلخ شده بودم، هر وقت کاری انجام شدن آن امکانپذير نيست و خرابکاری آن اذيت کننده میشود، اصلا نمیتوانم تا مدتی به آن برگردم.

بيضايی تاکيد کرد: به هر حال فکر کردم اين نمايش (شب هزار و يکم ) را که هنوز هيچ خرابکاری در ذهنم آن را ويران نکرده، پيشنهاد کنم و تصادفا پذيرفتند و تصادفا ارجاع آن امکانپذير شده، بنابراين همه چيز تصادفی بود.

وی ادامه داد: من معمولا نسبت به فيلمهای خود اين وضع را دارم و تا سالها نمیتوانستم "باشد" را ببينم، چون ۵/۴ سال توقيف بود، من آنقدر سر آن " اذيت " کشيدم که خدا میداند.

بيضايی گفت: هر بار که صحبت ديدن فيلمهايم میشود هر بار به خاطر آزارهايی که برای ساخت آنها ديدهام يکجورهايی مقاومت میکنند.