بهرام بيضايی:
من از درختهای شهر تهران نيز دفاع میکنم
با جلوگيری از کار سينما يا
تئاتر من نمیتوانند وادار
به سکوتم کنند
بهرام بيضايی - کارگردان نمايش "شب هزار و
يکم" - دغدغهی اصلی خود را نه تنها
دفاع از اهل فرهنگ، بلکه دفاع از هر چيز خلاقهای عنوان کرد.
اين کارگردان سينما و تئاتر ايران به خبرنگار
تئاتر ايسنا گفت: من از درختهای شهر تهران
نيز دفاع میکنم، در اين شهر چرا درختها
را میبرند؟
وی افزود: چرا شهرداری به خود حق میدهد
تمامی فضای حياتی ما را به يک مشت پولدار بفروشند؟ چرا بايد درختهای
چهارصد ساله که حتا احتياجی به آب دادن ندارند و زيبايی و سايه را برای انسان
فراهم میآورند قطع شوند؟
بيضايی گفت: چرا به خود حق میدهيم
که تمامی شهر تهران را به خاطر يک مشت بساز و بفروش شبيه کوير کنيم، بساز بفروشهايی
که قرار است تمامی شهر را به پول تبديل کرده و با اولين زلزله ۵
ريشتری، همه ساختمانها را نابود کنند.
وی افزود: متاسفانه هر چيز ريشهداری
اعم از آثار فرهنگی و ميراث طبيعی اين سرنوشت را پيدا کرده است، مساله اصلی من
تنها راجع به اهل فرهنگی نيست، بلکه راجع به هنر خلاقيتی است.
کارگردان فيلم "سگ کشی"
گفت: نيروی ضد خلاقه و تخريبی در کشور وجود دارد که هر چيز باارزشی را ويران کند و
اين فاجعهای بزرگتر از مشکلات هنرمندان و اهل فرهنگ
است.
وی اين ادامه اين سوال را مطرح کرد که چرا در اين
کشور، زمين باير، گرانتر از جنگل و
باغ است. کدام کشوری اين گونه است؟
کارگردان نمايش شب هزار و يکم در ادامه سخنان خود
گفت: هر فعاليت فرهنگی میتواند نه نگاه
کردن به فرهنگ روز، بلکه وادار کردن فرهنگ روز به نگاه کردن باشد.
اين کارگردان تئاتر ايران افزود: اگر قرار باشد
نمايش شب هزار و يکم کسانی را وادار به نگاه کردن به فرهنگ کند، يک کار امروزی و
موفق است.
وی گفت: من هر فعاليت فرهنگی که انجام میدهم
به صورت خود به خودی، راجع به امروز
حرف میزنم.
بهرام بيضايی تصريح کرد: وقتی راجع به "
فردوسی" يا "افرا" مینويسم هر دو
راجع به امروز است و هيچ کدام مربوط به زمان ديگری نيست.
او در ادامه گفت: ريشههای هر آنچه
که در امروز است در گذشته وجود داشته است و ريشههای فردا نيز
در امروز موجود است.
بيضايی خاطرنشان کرد: بنابراين بهتر است يکبار
درست به آنچه که در گذشته بر ما گذشته، نگاه کنيم و آنچه الآن بر ما میگذرد؛
تا شايد قدمی برای فردايی بهتر شود.
وی تصريح کرد: دعوت به درست نگاه کردن به يک چيز،
خود يک اتفاق امروزی است.
او در پاسخ به سوالی درباره سکوت طولانیاش
در اين سالها گفت: من هيچ گاه سکوت طولانی نکردهام،
هميشه دارم کار میکنم و شايد وقت برای
کارهايم کم میآورم، من زمانی که در سينما يا تئاتر
فعاليت نمیکنم در حال نوشتن هستم.
وی تصريح کرد: کسانی که فکر میکنند
با جلوگيری از کار سينما يا تئاتر میتوانند مرا وادار
به سکوت کنند آنها متوجه شدهاند
که نمیتوانند. چون من دارم مینويسم
و برای نوشتن من هنوز راهحلی پيدا
نکردهاند.
وی درباره اجرای نمايش افرا گفت: من سالها
درباره نمايش "افرا" فکر کرده بودم
در اولين سالهای بعد از انقلاب، فکر کردم تک گويیهايی
را بنويسم که بتوان در خانهها آن را اجرا
کرد و محتاج تالار نباشيم.
بيضايی ادامه داد: افرا را عاشقانه دوست داشته و
شروع به تمرين کردن کردم، ولی آنقدر اتفاقات بیمعنا، ابلهانه
و بازیهای اداری روی داد که اصلا فکرم نمیخواند
که تئاتر کار کنم، پس آنها را چاپ کردم
و خلاص شدم.
وی ادامه داد: نسبت به اجرای اول مجلس ضربت زدن،
تلخ شده بودم، هر وقت کاری انجام شدن آن امکانپذير نيست و
خرابکاری آن اذيت کننده میشود، اصلا نمیتوانم
تا مدتی به آن برگردم.
بيضايی تاکيد کرد: به هر حال فکر کردم اين نمايش
(شب هزار و يکم ) را که هنوز هيچ خرابکاری در ذهنم آن را ويران نکرده، پيشنهاد کنم
و تصادفا پذيرفتند و تصادفا ارجاع آن امکانپذير شده،
بنابراين همه چيز تصادفی بود.
وی ادامه داد: من معمولا نسبت به فيلمهای
خود اين وضع را دارم و تا سالها نمیتوانستم
"باشد" را ببينم، چون ۵/۴
سال توقيف بود، من آنقدر سر آن " اذيت " کشيدم که خدا میداند.
بيضايی گفت: هر بار که صحبت ديدن فيلمهايم
میشود هر بار به خاطر آزارهايی که برای ساخت
آنها ديدهام يکجورهايی
مقاومت میکنند.