پسا مدرن ، آری يا نه ؟
پست مدرنها به ادعای خود خواهان ادبيات
و هنری هستند که پلی باشد بين هنر مردم و هنر دولتی و رسمی . آنها قواعد و اصول
خشک و انعطاف ناپذير هنر برگزيدهها و متخصصين را دليل سرکوب هنر و کوشش تودهها
ميدانند . مکتب پسامدرن در ابتدا اعلان برگشت از اقدامات جنبش مدرنيته و آوانگارد
آن، بود . آنها مدرنيته را متهم به دولتی شدن ، سنتی و عرفانی بودن و تاريخگرايی
کردند . پست مدرنها به رد پيشنهادات ترقی خواهی و راه پيشرفت، از نوع مدرنيته شدند
از : آرام بختياری
aramy@web.de
بعضی واژههای علوم انسانی در زبانها و فرهنگهای
مختلف گاهی مفاهيمی گوناگون دارند . در دوران کودکی ، هرگاه مادربزرگ را که به
مهمانی ما در شهر می آمد ، حاج خانوم صدا ميزديم ، عصبانی ميشد و اعتراض ميکرد ،
چون واژه خانوم ، آنزمان در زبان و فرهنگ بومی و محلی او معنی : زن خيابانی و يا
زن تن فروش ميداد . من حتا سالها فکر ميکردم ، خانوم بودن شغلی است که آن دسته از
زنان انجام ميدادند ، گرچه امروزه به اين کج فهمی و سوء تفاهم با قدری تعجب مينگرم
.
متخصصين اهل دايرت المعارف ، در باره واژه پست
مدرن مينويسند : مفهومی است بسيار وسيع ، عمومی ، با تعاريف نامشخص و گاهی متضاد
هم . و دوستان جانبدار مکتب پست مدرن مقيم غرب ، نه تنها به انتقاد از: دين ،
ناسيوناليسم ، سرمايه داری و تکنوکراتی پرداختند ، بلکه با جهانبينی های : عقل
مداری ، انسانگرايی و سوسياليسم نيز درگير نظری شدند . آنها خواهان جدايی و دوری
از ايدئولوژی هايی شدند که در قرن اخير متهم به فاجعه آفرينی تاريخی گرديدند . پست
مدرنها نه تنها مدعی دين ستيزی و خردگريزی ، بلکه به جانبداری از فانتزی و
خيالپردازی پرداختند . در نظر آنها ، ارسطو پست مدرن و افلاتون مبلغ مدرنيته است ،
چون او فلسفه جهانشمول برگزيدههای دولتی را تبليغ ميکرد .
پسامدرنها ضد مفاهيمی هستند که نظريات مدرنيته را
تحت تاثير قرار دادند ، از جمله : اتحاد و وحدت . حقيقت و عدالت خواهی ، علم پرستی
و غيره . پسامدرنها اينگونه مفاهيم را کلی گويهای توتاليتر روشنفکری و اخلاق گرايی
ساده لوحانه و کذايی ميدانند . آنها مبلغ کشف و نظريه پردازی علومی جديد ، و عدالت
اجتمايی مناسب زمان معاصر هستند . پست مدرنها خواهان آزادی : تنوع ، چند بعدی بودن
، فرم و ظاهر هنری ، بکارگيری استعاره ، بازيگوشيهای خلاق و کنجکاوانه ، و امکان
دادن به اتفاقات احتمالی ، هستند .
از جمله مشهورترين فيلسوفان پسامدرن : ميشل فوکو ،
يعقوب دريدا ، هايدگر ، کانت ، نيچه ، ويتگن اشتاين ، و فرويد نام برده ميشوند . و
از جمله اديبان پسامدرن هم عصر ما از : آلبرتو اکو ،اديب ايتاليايی و اليزابت
آلنده ، نويسنده رمان ، خانه ارواح در سال ۱۹۸۴ ،نام برده ميشود . گروه ديگری از
مورخين مدعی هستند که دختر جوان دانشجويی بنام سوزان زونتاگ اولين بار در آمريکا
در سال ۱۹۵۴ واژه پست مدرن را در حوزه ادبيات مطرح کرد . اين واژه بعدها وارد رشته
معماری و فيزيک شد و اخيرا به جامعه شناسی ، هنر ، فلسفه ،نقاشی و حتا الهيات
رسيده .
پست مدرنها به ادعای خود خواهان ادبيات و هنری
هستند که پلی باشد بين هنر مردم و هنر دولتی و رسمی . آنها قواعد و اصول خشک و
انعطاف ناپذير هنر برگزيدهها و متخصصين را دليل سرکوب هنر و کوشش تودهها ميدانند .
مکتب پسامدرن در ابتدا اعلان برگشت از اقدامات جنبش مدرنيته و آوانگارد آن، بود .
آنها مدرنيته را متهم به دولتی شدن ، سنتی و عرفانی بودن و تاريخگرايی کردند . پست
مدرنها به رد پيشنهادات ترقی خواهی و راه پيشرفت، از نوع مدرنيته شدند .پست مدرنها
از يک طرف جويای نقد و يا حذف مدرن گراهی هستند ، از طرف ديگر مايل به ادامه جنبه
های مثبت فرهنگ مدرنبته می باشند . آنها از يک نظر اعلان فرارسيدن دوره جديدی را
مژده ميدهند ، از طرف ديگر به حفاظت از فرهنگ گذشته و سنتی می پردازند .
منتقدين ، پست مدرنها را متهم می کنند که به
اختلاط عمدی ميان هنر ساده تودهها و هنر عالی و پيچيده برگزيدهها می پردازند .
آنها پست مدرنها را نيزمورد حمله لفظی قرار ميدهند چون آنها بنام آزادی و تشويق
هنر مردمی ، به سبب جهانی شدن سرمايه و بازار، برای فروش کالاهای هنری و ادبی خود
از بکار بردن و سوء استفاده ، از هرگونه : تقليد ، رونويسی ، کپی ورداری ، کولاژ ،
مونتاژ ، نقل قول ، طنز مبتذل ، فانتازی ، و کليشه برداری ابايی ندارند . ولی پست
مدرنها استفاده از اينگونه صنايع و امکانات هنری را بخشی از آزادی خلاقيت و ساده ،
و يا مردمی کردن هنر و ادبيات به حساب می آورند .