هارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۸۱ - ۱۵ اکتبر ۲۰۰۳

شيرين عبادی

کانديدای رياست جمهوری آينده ايران خواهد بود؟

مصطفی مدنی

 

 

خانم شيرين عبادی برنده جايزه صلح نوبل، امروز به کشورش بازگشت. با قلبی پرطپش ، دست های پر از گلهای سفيد و پرواز کبوترها بر فراز ايران.

چشمهای نگران اشک شوق می ريزند، دست ها يکديگر را می فشرند و ظايز امسال بهاران می شود. ميليونها زن و مرد کشور ما بر اين شايستگی ارج می گذارند.

شيرين عبادی پيام صلح و دادگری جامعه بين المللی را در بزنگاهی به ايران می برد که دادگاههای ناعادلانه هنوز بروبيائی دارند و زمامداران ما همچنان در فرصت اند که چاره ای بيانديشند و با ترفندی از پيوستن واقعی به خلع سلاح اتمی ، شانه خالی کنند.

پيام صلح جامعه بين الملل اما از اتوريته های بزرگ جهان گذشته است تا به دست خانم شيرين عبادی برسد. ژان پل دوم سردار واتيکان و هاول رئيس جمهور چک که هر دو کانديدای اين جايزه بودند، پيام تبريک خود را ضميمه جايزه صلح نوبل کرده اند. مطبوعات و راديو تلويزيون ها، خانم شيرين عبادی را در راس دارند. همه از نقض حقوق بشر در ايران حرف می زنند. گوئی پيام صلح نوبل برای ايران، به اصل بی برو برگرد حقوق بشر مزين گشته است.

اينهمه روشن می کند که جهان نمی خواهد شاهد پايمال نمودن حق مسلم ملتی باشد که برای لباس پوشيدن نيز بايد اجازه بگيرد.

پيروزی بزرگتر شيرين عبادی در پی گرفتن قتل های زنجيره ای، به ثبت رسيده بود، او گلوله آتشينی را در پنجه گرفت که آقای خاتمی در ميانه راه بر زمين نهاده بود. او در مرزهای ممنوعه ای پا نهاد که مرگ ساده حداقل مجازات آن می توانست باشد.

پرونده قتلهای زنجيره ای در حيطه حقوق قضائی نافرجام باقی ماند و عاملان قتلها آزاد گشتند. در حيطه اجتماعی و افکار عمومی اما، حکومت به بند کشيده شد.

جايزه نوبل بر اين پيروزی بزرگ، مهر پشتيبانی بين المللی کوبيد و تقديم خانم شيرين عبادی کرد تا آن نيمه راه را به فرجام برساند.

شيرين عبادی يک قهرمان نيست. او يک زن، يک انسان دادخواه و نمونه برجسته اراده ای است که می داند، جنگيدن برای دفاع از حق فرد، رمز تحول امروز جامعه ماست.

او فرزند جنبش اصلاحات و برآمد جامعه ای است که عزم کرده است سرنوشت خويش را به دست بگيرد.

او خود بعد از انتخابات مجلس گذشته گفته بود، سياست را از سبزی فروش سر جهار راه آموخته است. می گفت قبلا می خواستم به ليست اصلاح طلبان رای بدهم. سبری فروش محله به من گوشزد کرد، بعضی از آن اسامی، خود را اصلاح طلب جا زده اند. دقت کردم، درست می گفت. از آن پس ليست سبزی فروش را معيار کردم.

اين نماد يک جامعه سياسی است. جامعه ای که ضرورت تحول را اخطار کرده است. جامعه ای که اعلام می کند ديگر نمی شود روی مسلسل نشست و حکومت کرد. جامعه ای که شيرين عبادی را به ظهور می رساند. اين دومين تحول بزرگ در کشور بعد از انتخابات دوم خرداد است.

مليونها رای که پشت سر محمد خاتمی قرار گرفت، فردا شيرين عبادی را مشايعت می کنند. قلب ايران يک بار ديگر می طپد و پيروزی بزرگ خود را جشن می گيرد.

خانم شيرين عبادی، آيا نبايد کانديدای رياست جمهوری آينده در ايران شود؟