شادی برای آزادی!
حسن زرهی
شهروند چاپ
کانادا
در ايران با حضور و همت جوانان، دانشجويان،
ميانسالان، سالمندان و حتی کودکان جنبشی جان گرفته است که از جهات بسياری بی بديل
است! دستکم در سرزمين ما که غالبا کينه و خونخواهی و خونريزی از ارکان اصلی جنبش
های اجتماعی بوده اند، اين شيوه از شگفتی های ديگر نسلی است که دارد کارنامه کوشش
های سياسی، اجتماعی، حقوق بشری و برنامه های زندگی ما ايرانيان را رونقی ديگر و
بهتر ميبخشد.
در اين مورد بيشتر خواهم نوشت و در اينجا تنها به
سر خط هايی که به دليل حرکت های اخير به ذهن من و لابد بسياری ديگر از هموطنانم
خطور کرده اند، اشاره ميکنم و بعد ميپردازم به حرکتهای اخير دانشجويی - مردمی در
آينه ی رسانه های غيرايرانی جهان، البته در حد و حيطه همين صفحه.
* جنبش تازه ميل به ويرانی ندارد
* قصد انتقام و خون و خونريزی در آن يا نيست يا
بسيار اندک است
* تنها در پی تغيير رژيم نيست
* آزاديخواه، شاد، همدل و مهرورز است
* در پی نابودی و ويرانی اموال عمومی و ملی نيست
* جوان است و مورد حمايت اقشار مختلف و متفاوت سنی
* نه ايدئولوژيک است، و نه دل و دست به بيگانه
دارد
* از حمايت جهانی (نه دخالت) برای دمکراسی در
ايران سپاسگزار است
* تجربه و تمرين دمکراسی و مدارا دارد
* کينه جو و کينه خواه و کينه ورز نيست
*خواهان زندگی بهتر و آرامتر است
* نه او ارتش و پليس را دشمن خويش ميداند، و نه
آنان به او به ديده ی دشمن مينگرند
*جنبش جديد نه واپسگرا است نه رويا پرور
*ايرانيان مهاجر با جنبش شادی برای آزادی همدل و
همراه اند
*رهبری و فرماندهی و فرجام کار در دست جوانان است
*جنبش جديد کم حوصله و کوتاه عقل نيست
*جنبش شادی برای آزادی حوصله بری نافرمانی مدنی را
بر پيروزی نارس و خشونتخصلت رجحان ميدهد
*جنبش شادی برای آزادی جانباز و قربانی شونده و
قربانی کننده نيست
*جنبش شادی برای آزادی رو به سوی آبادانی و
سازندگی دارد
*جنبش شادی برای آزادی جهانجلوه است، محله گرا
نيست
به هر کدام از اين نشانه ها ميشود شرح و نگاه و
نظری داشت، امروز اما به انعکاس جنبش شادی در آينه ی رسانه های غيرايرانی
ميپردازم.
در کانادا همه ی رسانه های مهم و اصلی کانادايی به
مبارزات و تظاهرات دانشجويان پرداخته اند. از جمله روزنامه معتبر تورنتواستار که
بخش اصلی روی جلد شماره يکشنبه پانزدهم جون خود را اختصاص داده است به همين موضوع،
و خبر از دستگيری لباس شخصی ها و افراد گروه فشار توسط پليس ميدهد و مينويسد:
ديروز پليس يک دوجين از لباس شخصی های حزب اللهی
طرفدار روحانيون ايران را دستگير کرد. اين گروه برای درهم کوبيدن تظاهرات مسالمت
جويانه دانشجويان بسيج شده بودند که توسط پليس دستگير شدند.
تورنتواستار در گزارش خود خلاصه ای از تظاهرات
دانشجويان و مردم را چاپ کرده و تداوم مبارزات دانشجويان از هيجدهم تيرماه ۱۳۷۸ (جولای
۱۹۹۹) را نشانه ای از وجود موارد و عوامل نارضايتی عمومی در ايران و نارضايی
جوانان و دانشجويان ميداند!
روزنامه گلوب اندميل روزنامه سراسری و معتبر ديگر
کانادا مقاله ی مفصلی از استفن نولن ديروز دوشنبه شانزدهم جون چاپ کرده و از جمله
نوشته است:
بسيجی ها ريشه شان ميرسد به جوانانی که داوطلبانه
از انقلاب حمايت ميکردند، و بعدها در جنگ ايران و عراق در دهه ی هشتاد شرکت کردند،
آنان از گروههای منظم و حزب اللهی حمايت کننده رهبر جمهوری اسلامی و حمله کننده به
خوابگاههای دانشجويان و تجمعات دانشجويی هستند. همان کس--انی هستند که اين سالها
به خانه های مردم يورش ميبردند و ويديوها و بشقابهای ماهواره ای را جمع ميکردند .
. .
حمله کنندگان هميشگی به رستورانهای مدرن شمال شهر
تهران هم همين بسيجی هايند. يورش بران به زنان به اصطلاح بدحجاب هم همين ها هستند.
در ادامه ی مقاله به نقش همين گروه ها در برهم زنی
اجتماعات دانشجويی و مردمی اشاره رفته و . . . با اينکه تظاهرات در ايران ادامه
دارد، اما انگار هنوز کنترل کشور در دست مذهبيون است.
مقاله سپس به دستگيری تظاهرکنندگان، و يا ضرب و
شتم آنان توسط افراد چماق به دست و چاقوکش و لومپن اشاره ميکند. مقاله مفصل استفن
نولن علاوه بر شرح ماوقع تظاهرات اخير دانشجويان به برخی از واکنش های جهانی نسبت
به اين حوادث و بويژه واکنش رئيس جمهوری آمريکا جرج بوش اشاره کرده است.
در فرانسه نيز روزنامه های مهم و معتبر فرانسوی از
جمله "لوموند" و "ليبراسيون" و "فيگارو" ضمن
گزارشهای مشروحی از حوادث اخير ايران اشاراتی به سرکوب جنبش دانشجويان به وسيلهی
افراد انصار حزب الله کرده اند و از جمله لوموند نوشته است:
دانشجويان و مردم با وجود حملات بی رحمانه حزب
اللهی ها به تظاهرات و اعتراضات ادامه ميدهند، و دامنه ی اين تظاهرات از تهران به
شهرهای ديگر ايران از جمله اصفهان، شيراز، مشهد، و تبريز کشانده شده و دانشجويان
دانشگاههای اين شهرها و گروهی از مردم به اين اعتراضات پيوسته اند!
روزنامه "فيگارو" نيز مقاله ای از خانم
دلفين مينويی در ارتباط با ناآرامی های اخير ايران چاپ کرده و ضمن بررسی تظاهرات
دانشجويان و مردم ايران تاکيد کرده است که هر روز بر تعداد تظاهرکنندگان افزوده
ميشود، و دانشجويان ميگويند تا آخرين نفس برای دستيابی به آزادی ايستاده اند!
فيگارو از حمايت استادان دانشگاه از مبارزات
دانشجويان و جوانان خبر ميدهد و مينويسد يکی از استادان به نماينده اين روزنامه در
تهران گفته است:
حوادث اخير نشان ميدهد که تماميت رژيم زير سئوال
است! و اين، هم از شعارهايی که آيت الله خامنه ای را زير سئوال ميبرد و هم خواهان
استعفای خاتمی هستند، به روشنی ديده ميشود.
دانشجويی به فيگارو گفته است: بيلان کار خاتمی
بسته شدن افزون بر ۹۰ روزنامه و نشريه و زندانی کردن دهها دانشجو و روشنفکر است. .
.
"فايننشال تايمز" چاپ لندن در پيوند با
مبارزات اخير دانشجويی - مردمی و برخورد دولت آمريکا با اين موضوع و آينده روابط
ديپلماسی با واسطه ی ايران و آمريکا مينويسد:
دولت بوش در پی بررسی دوباره سياستهای خود در
برابر ايران است. اما در اين بررسی جايی برای مذاکره با دولت ايران وجود نخواهد
داشت. دليل اصلی اجتناب دولت بوش از گفت و گوی حتی غيرمستقيم با حکومت ايران اميد
کاخ سفيد به سرنگونی جمهوری اسلامی به دست مردم ايران است. در بخش ديگری از مقاله
فايننشال تايمز به واکنش وزارت خارجه آمريکا در برابر وقايع اخير ايران پرداخته
شده و با نقل اظهارات سخنگوی وزارت خارجه آمريکا بر موضع محکم آمريکا در قبال
جمهوری اسلامی اشاره کرده و هشدار داده است که ممکن است اين گونه موضع گيريهای سرسختانه
به تقويت گروههای فشار و حزب اللهی و بنيادگرايان مذهبی بينجامد و روند طبيعی
آزاديخواهی و دمکراسی طلبی ايرانيان جوان و دانشجو و مردم حامی آنان را به عهده
تعويق بيندازد . . .
تقريبا همه ی روزنامه های مهم چاپ آمريکا به وقايع
چند روزه اخير ايران پرداخته اند. از جمله نيويورک تايمز مهمترين روزنامه آمريکايی
چاپ نيويورک در يک موضع گيری غافلگيرکننده هم از ديکتاتوری مذهبی ايران انتقاد
کرده و هم به اقتصاد ويران ايران پرداخته و عرصه های مختلف مبارزه با حکومت اسلامی
را مورد تحليل و بررسی قرار داده و نوشته است: حکومت ديکتاتوری مذهبی ايران که از
اقتصادی در آستانه ی سقوط در رنج است، در عرصه های گوناگون سياسی و اقتصادی و
فرهنگی با چالشهای عديده روبروست.
در اين چند روزه دانشجويان در خيابانها و
دانشگاههای تهران ]و حالا ايران[ مشروعيت رژيم اسلامی ايران را مورد ترديد جدی
قرار داده اند، اين در حالی است که مبارزات اصلاح طلبان در مجلس برای دست يابی به
قدرت بيشتر، و حضور نظامی آمريکا - که خواهان لغو برنامه های اتمی ايران است - از
اهرم های اصلی فشار بر حکومت ايران هستند. اين همه در حالی است که جمهوری اسلامی
همچنان توسط دولت آمريکا متهم به حمايت از تروريسم است. نيويورک تايمز در ادامه
نتيجه گرفته است که با وجود اهميت عوامل جهانی و بيرونی در سرنوشت حکومتها و
ملتها، اما خطر جدی که جمهوری اسلامی را تهديد ميکند نارضايتی های عديده و عميق
جوانان تحصيل کرده مردم ايران است . . .
و روزنامه لس آنجلس تايمز که در شهر ايرانی نشين
لس آنجلس منتشر ميشود، در گزارشی از سخنان خانم کاندوليزا رايس مشاور امنيت ملی
کاخ سفيد در شهرداری لس آنجلس مينويسد:
خانم رايس در لس آنجلس در حالی که گروهی از
ايرانيان نيز در مجلس سخنرانی او حضور داشتند گفت: ما به عنوان پاره ای از جامعه
جهانی قاطعانه به حکومت ايران ميگوييم، کوششهای اين حکومت در راستای دستيابی به
سلاحهای کشتار جمعی، بويژه سلاحهای اتمی غيرقابل پذيرش است!
خانم رايس نسبت به حمايت از تروريستهای بين المللی
به تهران هشدار داده و از حکومت ايران خواسته است از حضور و عبور تروريستها از خاک
ايران جلوگيری کند.
در مورد مبارزات دانشجويان و مردم ايران برای
دمکراسی خانم رايس گفته است: آقای خاتمی رئيس جمهوری منتخب ايران نه تنها نتوانسته
است به وعده های خود در مورد برقراری دمکراسی عمل کند، بلکه به مقامهای غيرمنتخب
حکومت اجازه داده است در تلاشهای برقراری دمکراسی اخلال کنند، و ما از خواسته های
مردم ايران که به گونه آشکاری خواهان برقراری آزادی و دموکراسی در ميهن شان هستند،
حمايت ميکنيم.
اين همه، خبر از شنيده شدن صدای دانشجويان و مردم
ايران توسط جهانيان دارد. اما اين صدای بلند را رهبر جمهوری و ولی فقيه دارالقرای
تهران نميخواهد بشنود. گوش گران آقای خامنه ای برای او و حاميانش خسرانهای جبران
ناپذيری به بار خواهد آورد!