"بوي کباب"!!
در موقعيت حساس کنونی ايجاب میکند که بخش پيشرو طبقه کارگر به هر
طريق که صلاح میداند
هر چه سريعتر اقدامی جهت ايجاد تشکلات سراسری کارگران بنمايد. فعالين سوسياليست
جنبش کارگری در داخل کشور وظيفه بس خطيری را در موقعيت فعلی بعهده دارند. اگر در
همين ايام اقدام به ايجاد تشکل مستقل سراسری خود نکنند فردا خيلی دير خواهد بود.
يداله خسروشاهی
بنا بر تحليلهای ارائه
داده شده از طرف بعضی از نظريه پردازان گروههای راست و
چپ، پايان عمر رژيم اسلامی اعلام شده است. البته تعدادی از اين گروهها
سالها است که حتا با مشخص نمودن تاريخ، طی چندين نوبت سرنگونی اين رژيم سرمايهداری
را اعلام کرده که پس از عدم وقوع آن، تاريخ جديدی را مبدأ قرار داده و اين پيشگويیها
همچنان ادامه داشته است.
حمله اول آمريکا به عراق و بيرون کردن آن از کويت
و بازگرداندن شيوخ دست نشانده به حاکميت، حمله به يوگسلاوی و بمباران آن کشور و در
نهايت جايگزينی رژيم مورد قبول غرب و آمريکا، حمله به افغانستان و نشاندن مرتجعين
جديد بر حاکميت اين کشور و در نهايت حمله به عراق و سقوط حاکميت صدام و جايگزينی
برگزيدگان آمريکا و انگليس بجای رژيم قبلی، بطور واقعی زنگها را برای جريانات
سياسی متکی به سرمايهداری جهانی بصدا درآورده
است. زمزمه حمله به ايران و يا فشار بر رژيم برای تغيير حاکميت کنونی قند را در دل
بعضی از جريانات سياسی آب کرده است. از سلطنت طلبان گرفته تا جمهوری خواهان، از
افراد فرصت طلب و نان به نرخ روز گرفته تا جريانات ريز و درشت که همه چشم اميد خود
را به بارگاه پنتاگون و سيا دوخته اند و اميدشان به سرنگونی رژيم اسلامی به هر شکل
و حتا با مداخله نظامی آمريکا و تعيين مجلسی از چنين گروههايی است که
حاکميت آينده را زير نظر آمريکا بدست گيرند. طرح مسئله رفراندوم و يا فشار بر جناح
ولايت فقيه برای پذيرش آن ابزار کار اين جماعت پنتاگون زده است. چرا که کاملأ
آگاهند که در صورت بروز هر گونه تغييراتی از پائين و توسط تهيدستان جامعه و
سرنگونی رژيم فعلی اينها در آينده ايران جايی نخواهند داشت. از همين رو با بودجه
سازمان سيا شبانه روز در راديو و تلويزيون خود رفراندوم و همه پرسی را تبليغ و
ترويج میکنند. همراه با بخشی از اصلاح طلبان درون
رژيم فشار از پائين و سازش از بالا را در دستور کار خويش قرارداده اند. تا هم از
شخصيتهای ملی مذهبی و مشارکتیها
استفاده کنند و هم موضوع رفراندوم را توسط آنها در رسانههای داخل
منعکس نمايند. واقعأ اين صدای زنگ گردن گوسالههای "بوش"ی
است که شنيده می شود.
اما در موقعيت کنونی که آمريکا از اصلاح طلبان
داخلی نااميد شده و برنامهای را جهت
تغيير حکومت ايران در دستور کار خويش قرار داده و حتا برای تحقق آن بودجهای
در نظر گرفته، بعضی از گروههای سياسی با
اتکاء به اين نگرش جديد سردمداران پنتاگون و سازمان سيا برنامه خود را با آمريکا
همسو کرده و برای پيشبرد آن اقدام به دادن بيانيه و منشور جهت حاکميت آينده نمودهاند.
سطنت طلبان جنايتکار که دستشان تا آرنج به خون ملت
آلوده است و هنوز نقش شکنجههای قرون
وسطايی آنها بر بدن مبارزان ديده می شود، با خالی ديدن ميدان از نيروهای راديکال و
سوسياليست بر درگاه آمريکا به سجده افتاده و اميدشان اين است که همچون رضاخان که
توسط انگليسیها به شاهی رسيد و پسرش توسط کودتای سازمان
سيا قدرت را بازيافت، اينک نيز "نيم پهلوی" آنان، باز هم توسط سيا و
پنتاگون حاکميت ايران را بدست گيرد.
گروهی ديگر که در سالهای اول انقلاب ۱۳۵۷ بگرد
امام جمع شده بودند و خط امام را جاده رسيدن به سوسياليسم قلمداد می کردند پس از
اعلام اشتباهات گذشته، بمجرد پيدا شدن پديده خاتمی دوباره خود را به عبای ارتجاع
آويزان کرده و طی ۷ سال مبلغ جامعه مدينته النبی و اصلاحات شدند و حرکت جديد خاتمی
را انقلاب دوم ناميدند و همزمان با آمريکا و کشورهای اروپايی در ميان مردم توهم
پراکنی کردند. اينک با تغيير نگرش آمريکا نسبت به حاکميت ايران با اعلام بيانيه
جمهوری خواهی "بوش"ی خود ضمن
اعلام سرسپردگی کامل به سرمايهداری جهانی،
حتا برخلاف نظر رضا نيم پهلوی که با رياکاری از حقوق بيکاری و بيکاران حمايت کرده،
اينها حتا از بردن نام کارگر در بيانيه خود
امتناع نمودهاند.
طيفی از چپ نيز با استشمام بوی کباب به هراس
افتاده و همچون مقطع انقلاب ۱۳۵۷ که يکباره دهها گروه و سازمان طرفدار طبقه کارگر
پيدا شد، (که تاريخ ثابت کرد اکثر آنها هيچ ارتباطی به طبقه کارگر نداشتند) از
خواب ربع قرنی بيدار شده و ضمن حمايت دروغين از کارگران خود را دايه مهربانتر
از مادر و مدافع منافع کارگران قلمداد نمودهاند.
شاهديم که افراد دون پايه و فرصت طلبی که تا ديروز
و هنگام جدايی از نيروهای "انقلابی" آنها را ناسيوناليسم و وابسته به
ارتجاع منطقه و دوم خردادی و ... قلمداد کردند اکنون بدون اظهار شرمساری از عملکرد
گذشته خود با استشمام بوی کباب ۱۸۰ درجه تغيير هويت داده و با پيوستن و يا خود را
نزديک نشان دادن به همان نيروها به اميد دريافت پاداش آينده هستند. فارغ از اينکه
اين نيروها با توجه به تجربه گذشته کاملأ به چنين نيرنگهايی آشنا بوده و صف خود را
از اين فرصت طلبان حرفهای جدا خواهند
کرد.
شگفت انگيز آنکه برخی از اين افراد که طی ربع قرن
گذشته حتا يک صفحه در مورد طبقه کارگر مطلبی ندارند، ره صد ساله را يک شبه طی کرده
و لوح فعال راديکال جنبش کارگری را بگردن خود آويزان نموده اند. فارغ از اين که
طبقه کارگر در داخل کشور طی ۲۵ سال مبارزه رو در رو با رژيم سرمايه و عاملان آن،
فعال خود را پرورش داده و هم اکنون با اتکاء به آنها حرکت خويش را به پيش می برند
و احتياجی به اين فرنگی نشينان نداشته و تره برايشان خرد نخواهند کرد.
اما واقعيت اين است که دخالت آمريکا در منطقه بر
جو سياسی داخل کشور تأثير گذاشته است. دانشجويان برای تداوم حرکت خود قوت قلب
بيشتری گرفته اند. برای نخستين بار مبارزه با خصوصی سازی را در دستور کار خويش
قرار داده و به صف ضد سرمايه داری پيوسته اند. خصوصی سازی که سالهاست شيره جان
کارگران را مکيده، آنها را بروز سياه نشانده، باعث تعطيلی بسياری از کارخانجات و
صنايع گشته و ميلونها کارگر را بيکار نموده و سود سرشاری نصيب سرمايه داران خودی
نموده است. پيوستن جنبش دانشجويی به صف ضد خصوصی سازيها میتواند
در پيوند با مبارزات کارگران جهت جلوگيری از تعطيلی و خصوصی سازی کارخانجات و
بيمارستانها به حرکت واحدی مبدل گردد و پيش درآمد مبارزه مشترک و متحد کارگران و
دانشجويان گردد. اما لازم است که از هم اکنون دانشجويان با اعلام اين مطلب که
مبتکر سرکوب و کشتار دانشجويان، رژيم سلطنت بوده و ۱۸ تير تداوم ۱۶ آذر است، صف
خود را از اين نوکران پنتاگون و سيا جدا کنند.
سلطنت طلبان تنها شانس رسيدن به قدرت را فشار از
پائين و سازش از بالا و بخصوص با دخالت مستقيم سياسی و در نهايت نظامی آمريکا و
رفراندوم می بينند. جمهوری خواهان "بوش"ی ضمن
اشتراک با دو وجه سلطنت طلبان در صدد استفاده از تضاد بين آمريکا و اروپا بر سر
آينده ايران هستند. از طرف ديگر مسئولين بلند پايه رژيم سرمايهداری
اسلامی برنامه خود را بر مبنای فشار هرچه بيشتر بر مردم، ايجاد جو خفقان و سرکوب
در داخل و سازش با آمريکا با استفاده از تضاد آن با کشورهای اروپايی قرار داده
اند.
بنظر من امکان دخالت نظامی آمريکا همچون
عراق در ايران بسيار ضعيف است. آمريکا اگر از پروسه فشار سياسی و ديپلماتيک خود
برای تغيير رژيم نتيجهای نگيرد،
پروژه يوگوسلاوی را در ايران پياده خواهد کرد. يعنی با بمباران مناطق استراتژيک
کشور چون صنايع اتمی، آب، برق، نفت گاز، پتروشيمی، ذوب آهن و صنايع بزرگ و مناطق
نظامی و در نهايت با بمب ريختن بر سر مردم بی دفاع در صدد ايجاد هرج و مرج در داخل
کشور بر خواهد آمد تا از اين کانال امکان تغيير رژيم را بوجود آورد.
موقعيت حساس جنبش کارگری
همه نيروهای راست و عاملان سرمايهداری
جهانی در صددند که از اين وضعيت استفاده کنند و در حکومت آينده برای خود جايی
بيابند. در اين رابطه شاهد بيانيهها و منشورهای
مختلفی هسستيم که در سايتهای اينترنتی
منعکس شده است. در اين بيانيهها به کارگران
توصيه میشود که بجای نان دموکراسی بخورند، بجای
تظاهرات برای بستن کارخانجات، برای بستن روزنامههای دوم
خردادی راهپيمايی کنند، بجای اعتصاب غذا جهت عدم پرداخت دستمزدها و آزادی همکاران
خود از زندان، برای آزادی گنجی و عبدی و... اقدام نمايند و بجای نفی کامل رژيم
سرمايه که مسبب تمام بدبختیهای فعلی
آنهاست به نفی ولايت فقيه بپردازند و بجای فراخوان منشور مزد بگيران و برای رهايی
از قيد و بند اين نظام انسان کش به حمايت از فراخوان سطنت طلبان و جمهوری خواهان
بوشی بپاخيزند و شعار رفراندوم را بجای حاکميت
کامل شوراها بر تمامی امور کشور بپذيرند و مبلغ آن باشند. اما آنچه جايش به تمام
معنا در اين ميان خالی است بيانيه و منشور مزدبگيران و تهيدستان جامعه است. آنچه
کمبود آن در لحظه حساس کنونی با تمام وجود حس میشود يکپارچگی
کارگران و حقوق بگيران است که در حال حاضر متفرق و فاقد تشکل خود در سطح ملی
هستند.
در موقعيت حساس کنونی ايجاب میکند
که بخش پيشرو طبقه کارگر به هر طريق که صلاح میداند هر چه
سريعتر اقدامی جهت ايجاد تشکلات سراسری کارگران بنمايد. فعالين سوسياليست جنبش
کارگری در داخل کشور وظيفه بس خطيری را در موقعيت فعلی بعهده دارند. اگر در همين
ايام اقدام به ايجاد تشکل مستقل سراسری خود نکنند فردا خيلی دير خواهد بود. فعالين
کارگری در داخل قادرند خيلی سريع با اعلام يک هيات مؤسس جهت ايجاد تشکل مستقل
سراسری خود با امضاء چندين نفر گام اول را در اين جهت بردارند. مطمئن باشند که
خيلی سريع کارگران به آنها می پيوندند. با انتشار يک بيانيه، هيات مؤسسين از تمامی
کارگران بخواهند که نمايندگان خود را در روز مشخص شده برای برگزاری يک مجمع عمومی
اعزام دارند. اين تشکل در برگيرنده تمامی کارگران از زن و مرد، شاغل و بيکار،
قراردادی و پيمانی است. تشکلی که از تجمع تمامی کارگران صنايع بزرگ و کوچک و
کارگاهها بوجود آيد قادر است کارگران را زير يک چتر و با يک برنامه مشترک جمع کند.
با بوجود آمدن تشکلات سراسری کارگران در سطح کشور
و نفی تمامی تشکلات دولتی موجود که به اسم طبقه کارگر بوجود آمده و در پيوند آن با
تهيدستان جامعه، کشاورزان، معلمان، دانشجويان، کادر پزشکی و پرستاران، نويسندگان و
بخصوص تشکلات مستقل زنان و... می توان اميدوار بود که در صورت بمباران ايران توسط
آمريکا، تهيدستان جامعه با برنامهای مشخص و با
ايجاد شوراهای محيط کار، محلات و در سطح شهر و استان و کشور در زمان لازم قادر
خواهند بود ضمن مبارزه با عوامل مزدور حزب الهی و نيروهای مسلح رژيم، ابتکار عمل
حرکت شوراها را بدست گيرند و برای حاکميت شورايی آينده کشور برنامهای
در دستور کار خويش قرار دهند. نبايستی اجازه داد که مرحله انقلاب ۱۳۵۷ دوباره
تکرار شود و بی برنامهگی کارگران و
تهيدستان جامعه آنان را به دنباله روی از جريانات سرمايهداری و غير
کارگری بکشاند.
برای نفی تمامی عاملان و کارگزاران ريز و درشت
سرمايه، برای نفی مدافعين دروغين طبقه کارگر لازم است فعالين جنبش کارگری در داخل
کشور طی بيانيهای با امضاء چندين نفر هيات مؤسس تشکلات
سراسری کارگران ايران را اعلام کنند. با بوجود آمدن چنين تشکلی است که در ادامه آن
با بسيج در شوراها سد محکمی در مقابل ارتجاع داخلی و مزدوران سرمايه داری جهانی
بوجود می آيد.
بنابراين، پيش بسوی ايجاد تشکلات مستقل سراسری
کارگران.
۱۸ ژوئن ۲۰۰۳
Arvin۲۰@hotmail.com