فيلتر گذاری اينترنت و قضايای
پشت پرده
پارس پژواک
گروهی از مقامات دولت جمهوری اسلامی ايران، در
اقدامی ديرهنگام، دستور فيلترگذاری بر ديدارگاه های بدآموز و مستهجن را صادر
کردند. در واقع، افراد با حسن نيت و خوش بين اين دستور را ناشی از احساس مسئوليت
برخی از دولتمردان دانستند و چنين پنداشتند تاثيرگذاری جنبه های مخرب اين پديده ی
غير قابل مهار و کنترل، اندکی کاهش می يابد. بدبينان داوری ديگری داشتند و نتيجه
گيری کردند که انسداد سايت ها، برای قطع ارتباط مخالفان رژيم جمهوری اسلامی ايران
(چه مقيم خارج و چه ساکن در ايران) با کاربران روزافزون رايانه و اينترنت است.
اما در عمل نه اين شد و نه آن!
ماجرا را بخوانيد و در حيرت ما شريک شويد:
ديدارگاه مستقل و تحليلی پارس پژواک جزو ديدارگاه
هايی بود که از جانب گردانندگان چند isp گردن کلفت و با پشتوانه فيلترگذاری شد. بدين ترتيب از دهه سوم
ارديبهشت بسياری از کاربران مقيم ايران قادر به ورود به ديدارگاه پارس پژواک
نبودند و نيستند.
ابتدا با مسئولان اين isp ها تماس گرفتيم. جواب های سربالايی شنيديم، ولی چون مشاهده کرديم
سايت های ايرانی زبانی که گردانندگانشان خارج نشين و به زعم گردانندگان جمهوری
اسلامی، برخی از آن ها دشمنان نظام شناخته شده اند، هم چنان قابل دسترسی هستند، بر
حيرت و سرگشتگی مان افزوده شد و ماجرا را جدی تر از پيش، پی گيری کرديم. اما باز
هم ره به جايی نبرديم.
در اين مرحله چنين استدلال کرديم که اشکالی
ندارد!... اگر فيلترگذاری پر صد و صدای اينترنت در ايران باعث شود دسترسی جوانان و
نوجوانان به ديدارگاه های بدآموز، مستهجن و اخلاق فاسد کن محدود و دشوار شود «پارس
پژواک» فدای سر مسئولان و مديرانی که دستور فيلتر گذاری را صادر کرده اند؛ خصوصا
که نفس ما بريده است و منتظر بهانه ای هستيم تا خودمان از مخاطبان «پارس پژواک»
عذر بخواهيم و آن را تعطيل کنيم!
سپس در صدد برآمديم به ميزان کارآيی اين
فيلترگذاری پی ببريم و لذا شروع کرديم به کنترل ديدارگاه هايی که فساد و فحشا و بی
اخلاقی را دستمايه ی کسب و کار قرار داده اند. اما ديديم ای داد بی داد!... جز
تعداد معدودی از اين ديدارگاه ها، بقيه شامل شعار « ورود به اين سايت طبق مقررات
شرکت مخابرات ايران ممنوع است» نشده اند و می توان به راحتی به آن ها دسترسی پيدا
کرد.
نتيجه گيری بدبينانه ما اين بود که قضيه ی انسداد
سايت ها يک کار تبليغاتی بوده است و ضمنا به بهانه ی آن تعدادی ديدارگاه مستقل را
که تحليل های آن ها منافع برخی اشخاص و محافل را به خطر می اندازد، مشمول
فيلترگذاری کرده اند.
نتيجه گيری خوش بينانه ما اين بود که گفته مدير
فنی يکی از ISPها صحيح است که به «پارس پژواک» گفت: اگر يک مرکز
ارائه ی خدمات به دارندگان سايت های مختلف ، بخشی از فضای خود را به سايت های غير
اخلاقی اجاره دهد، وقتی ما بر سر راه سرور آن مرکز فيلتر می گذاريم، تمامی سايت
هايی که از طريق آن در ايران بر شبکه اينترنت قرار می گيرند، برای مشتريان غير
قابل دسترسی می شوند.
اما واقعيت ها چيز ديگری می گويند: برخی از اين
واقعيت ها بدين قرارند:
l فيلتر گذاری بر روی تمامی سايت های غير اخلاقی ناممکن است. اگر هم
ممکن باشد، کسانی که پول دارند با حواله کردن ۱۵ تا ۴۰ دلار می توانند به اين سايت
ها از طريق ای ميل خود دسترسی يابند. يافته های ما نشان می دهد فيلترگذاری بر روی
تمامی سايت های غير اخلاقی برای کشوری مثل ايران غير ممکن است. ضمن آن که طبق
توضيح بالا، دسترسی عادی و بی هزينه به سايت های مستهجن بعد از فيلترگذاری نيز
آسان است و رواج هم دارد.
l چرا تعدادی از سايت های فارسی زبان که يا خود تصاوير و فيلم های
مستهجن نشان می دهند و يا سايت های مستهجن را لينک می کنند، مشمول فيلترگذاری نشده
اند؟
l اگر در اين فيلترگذاری مسائل سياسی هم مطمح نظر است، چرا سايت
هايی که به نظر مقامات، دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی هستند (و برخی از آن ها در
عين حال آگهی برخی شرکت های هواپيمايی ايران را بازتاب می دهند!) مشمول فيلترگذاری
نشده اند؟ نکند آن ها از «خودی» های گريم کرده هستند؟!
l چرا يک مرکز مشخص و مسئول وجود ندارد که به کسانی که ديدارگاه
هايشان به ناحق فيلترگذاری شده، پاسخگو باشد؟
l چرا مقامات فرهنگی ايران به جای انتخاب راه کارهايی که سطح آگاهی
افراد جامعه، به ويژه جوانان را در برابر پديده ی غير قابل مهار اينترنت بالا برد
و آنان را به درستی با جنبه های سازنده و مخرب اين فناوری آشنا سازد، به ساده ترين
راه حل، يعنی فيلترگذاری متوسل شده اند؟
کلام آخر
اگر همه ی اين تمهيدات برای آن است که جلوی فعاليت
ديدارگاه های مستقلی نظير «پارس پژواک» گرفته شود، به ما اعلام کنند تا خودمان
داوطلبانه آن را تعطيل کنيم و مزايايش را ببخشيم به آن هايی که گمان می کنند با
خاموش کردن صدای امثال ما، ديگر خطری منافع نامشروع و برنامه های تخريبی آن ها را
تهديد نمی کند.
ضمنا شرافتمندانه قول می دهيم اگر رسما دستور دهند
«پارس پژواک» تعطيل شود، ما به هيچ ترفندی متوسل نشويم تا به چيزی که برخی ها آن
ها را «افشاگری های خطرناک» می نامند، ادامه دهيم.
البته نمی توانيم قول بدهيم ديگران با يک لب تاپ
(کامپيوتر کيفی)، يک تلفن همراه و يک کارت اعتباری از يک isp برون مرزی، هر چه بخواهند به روی اينترنت قرار دهند و شما حتی
نتوانيد ردپای آن ها را پيدا کنيد!
بله واقعيت رايانه و اينترنت اين است. آن را باور
کنيد.
خطاب به آقای حداد عادل هم که گفته اند: شورای
انقلاب فرهنگی براساس دستور رهبری مصوبه ای را در مورد سايت های اينترنتی ابلاغ
کرده است، عرضی داريم:
مسلما دستور رهبری عالی ايران بر مبنايی گزارش های
صادر شده که در برگيرنده ی تمامی واقعيت های مربوط به سايت های اينترنتی نيست. که
اگر بود، فقط تعدادی از سايت های سياسی و خبری تحليلی بی طرف و منصف، به همراه
تعدادی از سايت های مستجهن (برای خالی نبودن عريضه!) فيلترگذاری نمی شدند.
ما فرض را بر منصف و بی طرف بودن آقای حداد عادل
می گذاريم، لذا چنانچه ايشان مايل باشند، آماده ايم درستی اين نظريه را در عمل به
ايشان ثابت کنيم.