شاه
دزد
ياور
استوار
در خبرها
بود که:
در غارت
موزههای
بغداد هزاران
يادگار
ارجمند و
گرانقدر تاريخ
و تمدن بشريت،
سرقت شد و
بسياری از
اشيای تاريخی
ديگر در هم
شکست و نابود
گرديد. در
ميان همهی اين
آثار، لوحه
معروف «قانون
حمورابی» کهنترين
قانون اساسي
مدون بشريت،
بهمراه نخستين
روايت از «گيل گمش» يکی
از قديمترين و
معروفترين
آثارحماسی
جهان، بسرقت
رفت.
و اين در
حالی بود که
بلافاصله پس
از سرنگوني صدام،
۰(و حتا
پيش از آن) آتش چاههای
نفت، مهار
گشته و در
حالیکه
کتابخانهها در
آتش
میسوختند،
وزارتخانهها و
بيمارستانها
غارت میشدند،
تنها، وزارت
نفت و گاز و
مرکز اسناد و
پژوهشهای
نفتی عراق،
بوسيلهی
نيروهای
اشغالگر،
حفاظت میشدند!
گفت:
حيرانم
چرا؟
کاخ نفت
و گازمان
- همچو
تخم چشمهايی
ارجمند
روز و شب
- در سايهی اينان
حفاظت میشوند
چاه نفت
و گاز
- تيز و
بيدرنگ از نو
عمارت میشوند
ليک تير
برقهامان
سرنگون
شير و خط
آبمان، خشک و
خراب
شعلهها سر میکشند از
خانهی
علم و کتاب
موزهها، تالان
دستانی پليد
خلق،
بیساز
و سرانجام و
يتيم!؟
گفتمش:
دستان
تالانگر،
- يقين
آگاه در
کارآمدهست
تا
ربايد ارزش
والا و انساني
تو
تا تهی
سازد ترا
و نشاند
مهر شوم بردگی
بر روی
پيشاني تو!
***
گفت:
میدانی
که آن لوح
وزين
آن نشان
راه و رسم
زندگی
-آغازهی انديشهی انسان نو-
آن که میکوشيد بر
قانون جنگل پا
نهد
و ره
فردا گذارد
پيش روی
-
لوح قانون
حمورابی-
- کجاست؟
گفتمش:
از من
مپرس!
بیگمان،
آن که
ديگربار بر
قانون جنگل،
تکيه کرد
- بوش -
میداند
کجاست!
گفت:
نقش و
لوحهی «مردوخ»، چه؟
«گيل
گمش»
الواح
بختالنصر،
اور
و کلده
بابل
کجاست؟
و
هزاران
يادگار
ارجمند
که به
غارت رفت در
زير سبيل
تانکشان
گفتمش:
بیشک
بدان!
شاه دزد
فکر و فرهنگ
بشر،
آن که
انسان و جهان
را دور زد،
- بوش -
میداند
کجاست!
۱۹
آوريل ۲۰۰۳ yavar.ostvar@spray.se