دوشنبه ۱۱ فروردين ۱۳۸۲ - ۳۱ مارس ۲۰۰۳

کودکان مجروح، اشباح خونچکان

 

جواد مجابی

نقل از (ايسنا)

 

فراز گورهای کنده در باغچه به ناخن​های مادران

روز از وقاحت سياست آشامان، نيرو گرفته

تا جرات کند چنين گستاخ و خونين

بر شهرهای جنگ و بر مصيبت انسان گذر کند.

اين جا ديدن بگو به چه کاری می​آمد؟

از مويه و سرود چه سود؟

کودکان مجروح، اشباح خونچکان

فراز گورهای کنده در باغچه به ناخن​های مادران

و گورهای تاريک پيران، تاريخی عبث در روشنای موشک​ها.

دستاورد يک سده را در سياهچال حماقت مدفون کرده​اند

ديگر نمی​توان بر سرزمين​های شيميايی خفت و بيدار شد

جز با وحشت از تنفس آتش.

جنگ تنها خط خبر ماهواره نيست

شهرهای صلح و فردا فرو غلتيد در عمق نفرين و عذاب

از اولين پروازها و خبرها

بر پوست تن ما مرگ و دشمنی هر دم خالکوبی می​شود

در چشمان يک ديگر چون گنه​کاران تبه​کار می​نگريم

اين جا نشسته بودی نازنين​ام در بی​پناهی روزانه

اکنون مشت خاکستری

به باد رفته با خاکسترهای ديگر

هيچ​ات نمی​شناسد دنيا.

اقتدار جهان خوار

چنين جسور هيچ گاه به انهدام انسان بر نخاست

با توفان ليزرها و غرش جهنم

از ساقه گلی محزون به زير سقف فقر

چه می​خواهد آخرين دستاورد دانش انهدام؟

حق حيات انسان

هدفی ثابت

برای شليک بمب افکن​ها.

چه می​جوييد

که فردا را مرده به دنيا می​کشانيد

بی​نور صلح و اميد؟

فروردين ۸۲ - تهران.