ادبيات
روزهاي ماقبل تاريخ
آذر سلطاني
asolt@web.de
موقعيكه دريكي ازجلسات
درسي دانشگاه بعدازانقلاب ، دكتر پاكدامن گفت كه ،علت بدبختي ايران هميشه نفت آن
بوده ، خديجه فارسي مدان ، يك دختر شجاع از عشاير قشقايي استان فارس ، كه پشت سر
ما نشسته بود ، به آهستگي گفت : اي بابا! دليل توسعه نيافتگي ايران ، دنبال شعر و
شاعري افتادن ايرانيان و فراموش كردن زردشت بود. همچون امروزه كه بحث جمهوري خواهي و جامعه مدني
گرم است ، آنزمان بازار نظريات پيرامون توسعه نيافتگي داغ بود.
من هم از آنروز تاكنون
دنبال كشف زمان آغاز شعر و شاعري نوع بشر شدم . گرچه به علت روشهاي غلط سالهاي دبستان
، از شعر قافيه دار ، زده شده و شعر نو را هم هيچگاه دقيق نفهميدم . به علت تنگ
نظري و يك بعدي بودن محققين غربي ، دركتاب هاي تاريخ ادبيات ، هميشه از يونان و
هومر براي آغاز شعر و شاعري نام برده ميشود ، چون آنها ادعا ميكنند كه از ساير
خلفها و فرهنگهاي باستان ، سند و مدركي دال بر شعر وشاعري كتبي بجا نمانده .
اطلاعات ما از ادبيات
بابل ، مصر ، و اقوام آريايي بر پايه آثار كتبي دست دوم است ، و غالبا سرنوشت مرگ
و زندگي اسناد ادبي در دست اتفاقات كور تاريخ بوده كه اجازه دست يابي محققين به
اينگونه مدارك را ممكن مي سازند . در مورد تحقيقات تاريخي هم كه گفته ميشود ، هر
مورخي سرانجام در جايي مجبور به نوعي، كلي گويي ، ساده گرايي و ساده لوحي ميشود .
تعجب اينكه اينگونه محققين ، دوره ادبيات آرشايي ( آركائيك) يا ادبيات ابتدايي و
ماقبل تاريخ را بعد از مرحله ادبيات حماسي ميدانند . بعد از ادبيات آرشايي ،
ادبيات كلاسيك به علت تحولات اجتمايي باب روز شدند.
ادبيات حماسي يونان در
قرن هشتم قبل از ميلاد با دو شاهكار هومر يعني الياس و اديسه شروع شد . و ادبيات
آرشايي(آركائيك) يونان در قرن چهارم قبل از ميلاد با مرگ شاعري بنام پيندار به
پايان رسيد . او 52 سال به خلاقيت ادبي در زمينه شعر كر و آواز دسته جمعي فعال بود
. درشعر پيندار ادبيات آرشايي به اوج قله خود رسيد . از جمله آثار ادبي كتبي كه
گويا بجا مانده اند : سه اثر از هومر ، سه كتاب از هزويد ، دو كتاب از تئوگنيس ، و
چهار كتاب از اشعار و ترانه هاي پيندار هستند . بقيه آثار يوناني يا نابود شدند و
يا هنوز كشف نگرديده اند.
چون در آن دوره به ادعاي
محققين ، نه نام نويسنده ، نه مالكيت اثر و حق تاليف و نه سبك و استيل نويسندگي
مهم بودند ، فقط كيفيت ، محتوا و محبوبيت نوشته ،تعيين كننده زندگي يا فراموشي آن
اثر بود . آثاري كه دوران باستان و قرون تاريك وسطي را با موفقيت پشت سر گذاشتتند
و به عهد رنسانس رسيدند ، به علت صنعت چاپ و هنر نسخه برداري ، زندگي ابدي يافته و
اكنون در گوشه كتابخانه ها گرد مي خورند . جالب اينكه آثار كتبي ادبي يونان براي
اولين بار در شهر اسكندريه مصر كشف شدند و نه در خود كشور مادر يعني يونان . شهر
اسكندريه از زمان حمله اسكندر زير تاثير فرهنگ هلني بود .
از دوران ماقبل تاريخ
فرهنگ ساير خلقها ، به ادعاي مورخين ، فقط سرودهاي مذهبي ، وردهاي اعتقادي ، سخنان
جادويي با شكل و محتوايي ثابت بجا مانده اند ، چون اينگونه خلقها متن را وحي نازل
شده از آسمان ميدانستند و هرگونه تغيير و دستبرد در متن را ممنوع ميدانستند ، چون
فكر ميكردند آن ،نيروي جادويي خود را از دست ميدهد . صاحبنظران به غلط يا درست ،
مدعي هستند كه يونانيها چون اعتقاد به مقدس بودن متن و نوشته نداشتن ، دائم آنها
را تغيير ميدادند ، زيبا ميكردند و از لحاظ محتوا كامل مي نمودند . به اين دليل
ادبيات يونان با دو اثر كامل و شاهكار ادبي از هومر شروع شد . به اعتراف محققين ،
ادبيات يونان از جمله ادبياتي است كه هيچگاه پروسه زندگي و رشد اش قطع نشد ، دست
به دست يا سينه به سينه ،كامل شد تا چون يك ماهي عظيم به اقيانوس عصر رنسانس رسيد
.
كارشناسان ادبي ميگويند
كه در شعر پيندار حتا فرم هم، حامل محتوايي مخصوص است چون تغيير فرم در طول شعر ،
انعكاس تغيير و تحولات فكر و احساس شاعر را نشان ميدهد . پيندار خواهان روشنگري ،
خردگرايي و تجربه از تصور جهان نبود . هر موضوعي كه او را به تعجب نمي انداخت ،
آنرا ناديده ميگرفت . تقوا ، خوف از هستي ، وفا به آداب و رسوم ، وطن پرستي ،
احساس سختگيري اين جهاني را در او زنده ميكردند . بعد از پيندار و پايان دوره
آرشايي ( آركائيك ) ادبيات ، در دوره كلاسيك ، بحث ، انتقاد و كنجكاوي ، اهميت و
احترام خاصي بين روشنفكران يافتند . يعني زمانيكه ايدههاي دمكراتيك و جمهوريخواهي ،شهر-دولت
ها، آغاز به رشد نموده بودند . تجزيه و تحليل دوره كلاسيك ،جاي كلي گويي ، ايمان
كور ، تعصب و خرافات را گرفت ، ولي سرانجام در اين دوره انسان هم به جسم و روح
تقسيم شد ، عناصري كه جهانبيني دوره كلاسيك را تعيين ميكردند .
استاد ارسطو هم فقط به
مطرح كردن و نقد آثار قديمي در مدرسه اش پرداخت كه به شكلي با نظرات او رابطه اي
داشتند و باقي آثار را او ناديده ميگرفت و يا انكار ميكرد .
امروزه در دايرت المعارف
هاي ادبي غرب ، شعر آرشايي را نوعي شعر و موسيقي كر ميدانند و آنرا در مقابل شعر
عوام يعني شعر شكايتي ، ناله و زاري ، نوحه سرايي و عزا داري قرار ميدهند ،كه
محتوايي ضعيف و متغير دارد . آنزمان ، شعر آرشايي(آركائيك) را دسته هاي كر در
بازيهاي المپيك در حضور طبقات اشراف براي حمايت از ورزشكاران ، قهرمانان و
پهلوانان مي خواندند .