پنجشنبه ۲۸ اسفند ١٣٨٢ – ١۸ مارس ٢٠٠۴

ميردامادي:

بهتر است خاتمی برود

 

سايت امروز

 

بدرالسادات مفيدي: اولين بار دكتر محسن ميردامادي را بيست و چهار سال پيش و در جمع رهبران دانشجويان پيرو خط امام ديديم. افشاگري هاي اين گروه عليه دولت موقت و نهضت آزادي به اين زودي فراموش نخواهد شد. هنوز يك نفر از جمع آن دولت دوران محكوميت ناشي از وقايع آن زمان را مي گذراند. ميردامادي سال هاي پاياني جنگ را در مقام استانداري خوزستان انجام وظيفه نمود و پس از آن به مركز تحقيقات و مطالعات استراتژيك رفت. او كه دانش آموخته دانشكده فني دانشگاه تهران بود، دوران تكميلي تحصيلي خود را در انگلستان در حوزه روابط بين الملل به اتمام رساند. در حوالي دوم خرداد به روزنامه سلام آمد تا اولين تجربه مطبوعاتي خود را در موثرترين روزنامه دهه هفتاد بگذراند. با ورود به مجلس ششم به عنوان نماينده مردم تهران در مقام رياست كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي قرار گرفت.وي كه برخلاف قامت ريزه اش، متانت بلندي دارد، يكي از پر اهميت ترين نقش ها را در اداره حزب مشاركت داشته و البته پس از پايان دوران نمايندگي، دور تازه اي از فعاليت پر از تلاطم را در پيش خواهد داشت.در هر صورت روز جمعه در حالي با او شروع به صحبت كردم كه روزنامه شرق يك بدهي در جريان تحصن نمايندگان به او داشت در حالي كه او با بزرگ منشي و فراموشي اين مسئله با من روبه رو شد.


• امروز كه بيش از سه هفته از برگزاري انتخابات مي گذرد و هياهوي آن فروكش كرده است، اساسا برآورد شما از نتايج آن چيست؟

انتخابات مجلس هفتم يك انتخابات تاريخي در كشور ما بود يك پديده تاريخي كه ممكن است بعد مثبت يا منفي داشته باشد. كساني كه الان از نتايج انتخابات خوشحالند آن را براي خود تاريخي تلقي مي كنند اما از نظر من در آينده اين انتخابات هميشه مورد توجه قرار خواهد گرفت و از بعد منفي به آن نگاه خواهد شد. از يك جهت انتخابات مجلس هفتم در مقايسه با انتخابات 6 دوره گذشته تفاوت بنيادي داشت چون در اين انتخابات اين كه ما تا حد زيادي برگشتيم به مناسبات قبل يعني كساني كه اين نوع انتخابات را برگزار كردند، قبل از گرفتن آراي مردم تكليف انتخابات را معلوم كردند. فكر نمي كنم يك نگاه منصفانه به انتخابات بتواند بگويد اين انتخابات آزاد بوده است.


• برخي بر اين عقيده اند كه رفتار شوراي نگهبان كاملا به نفع شما بود و شما را در موضع مظلوميت قرار داد و از سوي ديگر يك سند تاريخي بر عليه آنها درست شد. به باور اين گروه اگر شوراي نگهبان صلاحيت همه اصلاح طلبان را هم تاييد مي كرد، در نتيجه كار تغييري حاصل نمي شد؟


با بخش اول صحبت شما موافقم، يعني ما در مجموع خود را در انتخابات بازنده و متضرر نمي دانيم. زيرا عكس العمل هاي ما در برابر برخورد شوراي نگهبان به صورت تحصن يا استعفا و امثال اين موجب شد اعتماد مردم به اصلاح طلبان بازسازي شود. زيرا مدتي بود اعتماد متقابلي كه بايد ميان سياسيون با مردم وجود داشته باشد لطمه اي جدي خورده بود و حوادث مربوط به انتخابات آن را احياء كرد و امروز اين اعتماد به خوبي ميان ما و به خصوص نسل جوان چه دانشگاهي و چه غير دانشگاهي برقرار شده است. در حقيقت اين يك سرمايه جديدي براي اقدامات بعدي يك تفكر يا يك جريان سياسي است ولي بخش ديگر گفته شما را كه مي گوييد اگر شوراي نگهبان شما را رد صلاحيت نمي كرد، باز هم نتيجه انتخابات همين بود، قبول ندارم. به نظر من اگر انتخابات طوري برگزار مي شد كه كانديداهاي ما اجازه حضور پيدا مي كردند، نتايج انتخابات در شهرهاي بزرگي مثل تهران و اصفهان كه مردم كاملا سياسي راي مي دهند، تقريبا متوازن بود و احتمالا نيمي از اصلاح طلبان و نيمي از محافظه كاران در اين شهرها راي مي آوردند. البته من براي اين گفته خود هيچ آمار و ارقامي ندارم ولي نظرسنجي هاي قبل از انتخابات شانس اصلاح طلبان را يك مقداري بيشتر از محافظه كاران نشان مي داد. تلقي من اين است كه حدود سهم هر كدام نصف مي شد. ولي وقتي در سطح كشور هم محاسبه مي كرديم مجلسي كه 290 نفر نماينده از كل كشور در آن جمع مي شوند، تركيبي مي شد كه اكثريت آن اصلاح طلب بودند. شما ببينيد در انتخابات شوراهاي شهر و روستا در شهرهايي مثل تهران و اصفهان و چند شهر بزرگ ديگر صددرصد جناح راست راي مي آورد و اصلا يك نفر هم از اصلاح طلبان در اين شهرها به شوراها راه نيافتند. اما وقتي به نتايج انتخابات هيات رئيسه شوراها در سراسر كشور نگاه مي كنيد متوجه مي شويد كه دو سوم از اعضاي شوراها اصلاح طلبند. موقعي كه براي شوراي عالي استان ها راي گيري شد از 22 نفري كه حضور داشتند، تنها 7 تن به محافظه كاران تعلق فكري داشتند.

 
• شما اشاره كرديد كه تلاش هاي اين مدت موجب بازسازي اعتماد مردم به اصلاح طلبان شده است. پس چرا نتيجه آن را در انتخابات نديديم. براساس اظهارات مقامات مسئول بيش از 50 درصد مردم در راي گيري شركت كرده اند. آيا اين نشانه عدم رضايت مردم از اصلاح طلبان نيست.


شما زماني مي توانيد بگوييد مردم از اصلاح طلبان راضي نبودند و يا اين كه طرف مقابل را موفق بدانيد كه اساسا آنها راي قابل توجهي كسب كرده باشند. ميزان مشاركت مردم در انتخابات دليل اقبال يا پشت كردن به اصلاح طلبان نيست. توجه داشته باشيد آقايان خاتمي و كروبي دو چهره مهم اصلاح طلبان از مردم دعوت كرده كه به پاي صندوق هاي راي بيايند. شخص آقاي كروبي هم به عنوان كانديدا وارد عرصه انتخابات شده است. عكس العمل مردم در برابر انتخابات در سراسر كشور سياسي نيست و لذا نبايد قضاوتي كه درباره شهرهاي بزرگي چون تهران و اصفهان وجود دارد به كل كشور تعميم داد والا در اين شهرها كه رفتار مردم در انتخابات سياسي است نگاه كنيد كه چند درصد از آنان شركت كرده اند، در تهران 32 و در اصفهان هم 32 درصد و در شهرهايي مثل مشهد و شيراز و امثال اينها همين حدود است. در حالي كه در تهران در انتخابات گذشته 58 درصد در مجلس ششم شركت كرده بودند. در بسياري از مناطق كشور در انتخابات رقابت هاي محلي بر رقابت هاي ملي و سياسي غلبه دارد. در اين انتخابات بالاترين راي محافظه كاران را در تمام شهرها ببينيد، زير 15 درصد واجدين آرا است يعني ميزان راي آنها اصلا افزايش پيدا نكرده است. به عنوان مثال راي آقاي حداد عادل در تهران به عنوان نفر اول بيش از 800 هزار راي است كه نسبت به كل واجدين آراي تهران يعني 6 ميليون و 500 هزار نفري حدود 14 درصد مي شود. بنابراين اين كه مي گوييد اگر اعتماد سازي با مردم شده بود چرا 50 درصد در انتخابات شركت كردند، كساني كه پاي صندوق هاي راي آمدند دليل اين نمي شود كه ارتباط خوبي با ما يا محافظه كاران دارند.

 
• نوع ديگري هم مي توان مسئله را تبيين كرد حمايت مردم از جريانات سياسي تا وقتي است كه احساس كنند آنها امكان تامين منافع مردم را دارند. ببينيد در همين تحصن هم نوعي عدم اعتماد و بدبيني وجود داشت. البته گروه هاي سياسي و دانشجويان به فاصله كمي حمايت خود را اعلام كردند اما ظاهر امر اين بوده كه حركت نمايندگان حساسيت زيادي را در ميان افكار عمومي ايجاد نكرد؟


در مورد تحصن به اين نكته توجه داشته باشيد كه ما نه به دنبال اين بوديم كه به حمايت از تحصن در مردم تحركي ايجاد كنيم تا يك عكس العملي نشان دهند و نه ما ظرفيت و آمادگي چنين كاري داشتيم ولي تصور من اين است كه مردم ما كاملا تغيير را مي پسندند، منتها در يك روند آرام و به دور از تنش. به همين خاطر هم نبايد انتظار داشت كه مردم توي خيابان هاي بريزند. اگر شما مي خواهيد نظر مردم را نسبت به تحصن و استعفاي نمايندگان بدانيد، مي توانيد از كساني كه از طريق روزنامه ها يعني غير از رسانه رسمي كشور كه به نحوي موضوع تحصن را بايكوت خبري كرد، در جريان اين مسائل قرار گرفتند، بپرسيد آيا نظرشان مثبت است يا منفي؟ و اگر اكثريت جوابشان منفي بود مي توانيد آن نتيجه را بگيريد ولي اين كه مردم عكس العملي نشان ندادند و در جامعه جرياني راه نيفتاد كه براي تحصن سينه بزند به اين معنا نيست كه تحصن نتيجه اي نداشته است. اگر به ميان نخبگان و دانشگاهيان برويد، خواهيد ديد كه آنها نسبت به اقدام ما نگاه مثبتي داشتند.


• پيروزي محافظه كاران در انتخابات به ميزان زيادي ناشي از روش ها و رفتاري بود كه اتخاذ كردند ولي نمي توانيد نقش خود را در اين ميان منكر شويد. سهم شما چه بوده است؟


با اين انتخابات نمي توان با عدد و رقم صحبت كرد. اگر انتخابات آزاد بود، مي توانستيم ميزان آراي كانديداهايمان را در مقايسه با آراي قبلي شان بسنجيم و آن وقت راحت تر تحليل كنيم. به هر حال براي يك حزبي كه يك دوره در قدرت است سير طبيعي اين است كه در دوره بعد كه خود را در معرض آراي مردم قرار مي دهد، ميزان آراي كمتري داشته باشد. اين مسئله هم دو دليل دارد كه يكي به عدم موفقيت ها برمي گردد و ديگري طبيعت اين كار كه مردم همواره نو را مي پسندند. اگر نقطه ضعف اصلاح طلبان را مي خواهيد به نظر من نقطه ضعف اصلي اصلاح طلبان عدم وجود يك سازماندهي قوي بود.


• شما به نكته خوبي اشاره كرديد. گذشته از كمك هايي كه محافظه كاران از نهادهاي درگير در انتخابات گرفتند، خودشان هم از جهاتي خوب كار كرده اند. آنها به هر ترتيب توانسته اند سازماندهي مناسبي در ميان طرفداران خود ايجاد كنند. در بيشتر نهادهاي جديد پس از پيروزي انقلاب آنقدر تاثير دارند كه بسياري از كارهايشان به نام آنها نوشته شود، مثلا كميته امداد كه اكنون چند برابر بهزيستي از منابع دولتي استفاده مي كند به ميزان زيادي تحت تاثير آنهاست. در مقابل شما در 6 سال گذشته نتوانسته ايد ارتباط پايداري ميان خود و گروه هايي كه نزديكي بيشتر با شما دارند، برقرار كنيد. البته نبايد انتظار داشت كه ظرف چند سال شما هم سازماندهي مشابه آنها را پيدا كنيد و طبيعي است كه اين كار زمان ببرد. با اين وجود به نظر مي رسد كه حمايت اقشار دانشجويي را هم به ميزان زيادي از دست داده ايد؟


براي پاسخ به اين سئوال مناسب است به طور خلاصه بازنگري روي چند انتخابات داشته باشيم. در اولين مرحله انتخاب آقاي خاتمي تنها بخشي از راي مردم به شخص خاتمي بود بلكه بخش قابل توجهي از آن نوعي راي منفي به طرف مقابل خاتمي بود. چون در طرف مقابل تفسيري از اسلام و حكومت را مي ديدند كه نمي پسنديدند. آنچه در انتخابات مجلس ششم هم رخ داد، موفقيتي نبود كه زحمتي جدي براي آن كشيده باشيم و به اين دليل نيز نبود كه يك سازمان گسترده حزبي داشتيم راي مردم را به طرف خود جلب كند. بلكه امواجي از بعد از دوم خرداد ايجاد شده و داوطلبانه و فداكارانه مردم را به صحنه آورده بود. در انتخاب مرحله دوم آقاي خاتمي يك تفاوت عمده با انتخابات قبلي رياست جمهوري رخ داد و آن اين كه در اين دور تمام آراي او يك نوع راي اثباتي به شخص خاتمي بود. چون مردم چهار سال خاتمي را ديده و حرف هايش را شنيده بودند و اين هم باز حاصل يك كار حزبي نبود به ارتباط و اعتماد ميان مردم و خاتمي برمي گشت. در هيچكدام از اين انتخابات ما يك سازمان و حزب گسترده را به ميدان نياورديم و در واقع اين نتايج حاصل آن فضاي سياسي بود اما امروز ديگر آن فضا تمام شده است و ديگر آن انبوه داوطلب وجود ندارد كه خودش راي بدهد و خانواده اش را پاي صندوق هاي راي بياورد و در حقيقت جريان سازي خودجوش در جامعه بكند.


• چرا وجود ندارد؟


اين طبيعي است براي اين كه ما اصلا نبايد انتظار داشته باشيم شور و شوقي كه در چند انتخابات قبلي به وجود آمد، دائمي باشد. البته من معتقدم شور و هيجان هاي موقتي را بايد در زمان مناسب خود در قالب يك سازمان مي آورديم تا از ميرا شدن آن جلوگيري مي شد و استمرار مي يافت. ما در اين دوران با متقاضيان زيادي براي ورود به حزب مشاركت مواجه شديم منتها توان جذب آنها را نداشتيم و البته با اين استدلال كه معمولا حزبي كه در معرض قدرت است ممكن است خيلي افراد ورودشان به حزب به عنوان سكوي پرش باشد تا از اين طريق به موقعيت هايي دست يابند. هرچند كه من اصلا اعتقاد ندارم، به اين دليل حزب نبايد عضوگيري مي كرد. بالاخره يك حزب بايد ريسك پذيري هم داشته باشد. اما امروز ديگر آن داوطلبان انبوه وجود ندارند و ما بايد تك تك افراد را شناسايي و عضوگيري كنيم. خصوصا حالا كه ديگر موقعيتي براي سكوي پرش افراد هم نداريم. متاسفانه فعاليت هاي حزبي در كشور ما به نحوي است كه هنوز خيلي از مسئولان حزب را مزاحم خود مي دانند و به اين خاطر هم احزاب آنطور كه بايد در كشور رشد نكرده اند. حتي در احزاب جريان مقابل هم اين رشد وجود ندارد. منتها در خصوص سازماندهي آنان در انتخابات بايد بگويم تفاوت عمده اين بود كه آنها از سازمان هاي غيرحزبي استفاده مي كنند، سازمان هايي كه نبايد به هيچ وجه در فعاليت حزبي سياسي وارد شوند و البته اين هنر نيست بلكه يك تخلف آشكار است زيرا با اين كار خود بنيان هاي حكومتي را تضعيف مي كنند. دستگاه هاي مختلف را به كار مي گيرند. به اين نكته نيز بايد توجه كرد كار حزبي زماني خوب پيش مي رود كه كاملا رقابتي باشد يعني موقعي ما مي توانيم يك حزب قوي داشته باشيم كه رقيب ما هم يك حزب قوي داشته باشد و احزاب در رقابت با هم سعي كنند از يكديگر پيشي بگيرند و در حالي كه جريان راست كشور اصلا دنبال تشكيل چنين حزبي نرفته است بلكه بعضا احزابي كوچك به شكل محفلي بكار مي گيرد. شايد با توجه به استفاده از نهادهاي غيرحزبي خود را بي نياز مي دانند ولي اين نهادها ممكن است فردا با يكي ديگر باشند.


• به نظر مي آيد پيروزي در انتخابات و حضور در مراكز نظام شما را از توجه به استحكام بخشي روابط حزبي و گسترش سازمان يافته آن بازداشته است. يادم مي آيد روزهاي اول ورود شما به مجلس ششم در روزنامه حيات نو كار مي كردم. يك بار به اين مسئله اشاره كردم كه دبير كل حزب مشاركت يعني محمدرضا خاتمي همزمان نايب رئيس مجلس، رئيس مركز پژوهش هاي مجلس و عضو كميسيون پركار اصل 90 است و اوقاتي هم به عنوان طبيب كار مي كند. او چه زماني فرصت مي كند به امورات حزب بپردازد؟ عكس العمل دوستان شما با من خيلي سخت بود. فكر نمي كنيد اگر به جاي پذيرفتن مسئوليت هاي داخل نظام قدري هم به شكل دادن روابط حزبي مي پرداختيد، وضع شما امروز بهتر از اين بود؟


چرا كاملا همين طور است. ما اگر امروز قرار شود در انتخاباتي وارد شويم قطعا ديگر تمام نيروهاي خود را كانديدا نمي كنيم. يك مشكل جدي ما اين بود كه در انتخابات مجلس ششم تمام افراد خود را كه مسئوليت هاي حزبي داشتند و تا حد زيادي هم وقت مي گذاشتند، كانديدا كرديم. البته چون فكر نمي كرديم كه همه آنها راي بياورند در اين مورد بي دقتي كرديم. هرچند كه تجربه خوبي حاصل شد. البته الان كه تمام نيروهاي حزب آزاد شده اند به حزب بر مي گردند.


• از وضعيت خود هنگامي كه آقايان خاتمي و كروبي نامه برگزاري انتخابات در اول اسفند ماه را منتشر كردند، بگوييد. در آن لحظه چه حالي پيدا كرديد؟


بهتر است از سابقه قضيه بگويم. از چند ماه قبل از انتخابات برداشت ما اين بود كه رد صلاحيت هاي گسترده اي صورت مي گيرد و نظر آقايان در اين رابطه متفاوت بود به خصوص تلقي آقاي خاتمي اين بود كه رد صلاحيت خواهد بود اما خيلي محدود. تا اين كه نتايج بررسي صلاحيت ها آمد. نظر ما اين بود كه آقايان اعم از دولتي و غير دولتي به طور جدي در مقابل برخورد شوراي نگهبان ايستادگي كنند اما آنان دنبال حل مسئله از طريق مذاكره و كدخدامنشي بودند ولي ما معتقد بوديم كساني كه دست به اين رد صلاحيت هاي گسترده زده اند، قطعا اينجا را هم پيش بيني كرده اند. البته من اصلا بحث رد صلاحيت ها و مسائلي كه در انتخابات پيش آمد را تنها محدود به شوراي نگهبان نمي بينم كه فقط آنان را مورد سرزنش قرار دهيم. بلكه اين يك نوع سناريويي بود كه از قبل طراحي شده بود و بخشي از آن را بايد شوراي نگهبان اجرا مي كرد. در هر صورت برداشت ما اين بود كه دولت مي تواند در مقابل اين اتفاق ايستادگي كند و يا اين كه وزارت كشور مي توانست اسامي افرادي را كه برخلاف قانون رد صلاحيت شده بودند، جزء كانديداها اعلام كند اما آقاي خاتمي به عنوان رئيس جمهوري ديدگاه ديگري داشتند و طبيعي است كه طبق ديدگاه خود عمل كنند.


• بله، اما در روزهاي آخر تحصن جريان حركت اصلاح طلبان شتاب گرفته بود و در حالي كه آقاي خاتمي هم چند بار اشاره كرده بودند اگر قرار به رفتن باشد همه با هم مي رويم. پس از قطعي شدن حذف بسياري از اصلاح طلبان به نظر مي رسد موضع گيري ايشان باعث منهزم شدن باقيمانده مقاومت اصلاح طلبان گرديد. برخي تعابير بسيار تندتري را در مورد عقب نشيني ايشان به كار مي برند. از جمله ضربه به اصلاحات و“ نظر شما چيست؟


اگر هم در مسائل اين انتخابات ضربه اي به اصلاحات بوده در كوتاه مدت بوده و مي تواند در درازمدت مورد بهره برداري مثبت قرار گيرد و البته در مجموع بستگي به اين دارد كه ما آثار انتخابات را در آينده چگونه ببينيم. يك وقت اينطور است كه ما انتخابات مجلس هفتم را به طور كلي يك نقطه عطفي بدانيم كه پس از آن وارد دوراني متمايل به اقتدارگرايي شده ايم و از اين به بعد انتخابات آزاد نخواهيم داشت كه در اين حالت انقلاب و جمهوري اسلامي به پايان رسيده است. ولي من آينده را اينقدر تيره نمي بينم كساني كه امروز از نتايج انتخابات بسيار شاد و خوشحالند، بدانند كه اين دوره برايشان كوتاه خواهد بود. چنان كه مجموعه حوادث انتخابات مجلس چهارم و مجلس پنجم نتيجه اش دوم خرداد 76 بود. اين چيزي نيست كه كسي بتواند جلويش را بگيرد. بلكه در لايه هاي مختلف جامعه اتفاقاتي مي افتد كه يك دفعه آن در پديده دوم خرداد جلوه مي يابد. اكنون شرايط داخلي و خارجي به گونه اي نيست كه جريانات متمايل به اقتدارگرايي امنيت گذشته را داشته باشند و اين طبيعي است وقتي آقاي خاتمي در موضع رئيس جمهوري قرار مي گيرد براساس تحليل و برداشت خودش عكس العمل نشان مي دهد.


• مگر آقاي خاتمي مسئول اجراي دقيق قانون اساسي نيستند؟


بله، من اگر به جاي ايشان بودم حتما طور ديگري عمل مي كردم. البته شما نمي توانيد فضاي سياسي را بدون توجه به اين واقعيت ها در نظر بگيريد بالاخره آقاي كروبي و آقاي خاتمي از افراد تعيين كننده در جريان اصلاحات هستند. هرچند كه امثال من به تصميم آنها انتقاد دارند.


• به نظر مي رسد برخي از گروه هاي متحد شما در جبهه دوم خرداد توان ادامه بيش از اين را ندارند و به طور طبيعي مواضع نزديك به محافظه كاران اتخاذ خواهند كرد. از اين پس ارتباط شما با اين گروه ها چگونه خواهد بود، در حالي كه قراين مي گويد ميان شما و گروه هاي اصلاح طلب بيرون از قدرت مانند گروه هاي ملي- مذهبي و يا نهضت آزادي فاصله كمتر و كمتر مي شود؟


به هر حال بحث شركت گروه هايي مثل مجمع روحانيون مبارز در انتخابات و عدم شركت گروه هايي مثل مشاركت و مجاهدين انقلاب ميان ما تا حدودي فاصله انداخت. ما معتقد بوديم كه شركت در اين انتخابات به هيچ وجه يك سرمايه سياسي جديد ايجاد نمي كند زيرا طرف مقابل نيروهايش را پاي صندوق هاي راي مي آورد و اين طرف هم چون سازمانش فعال نيست و چون برگزاري انتخابات به اين نحو را قبول ندارد، نمي تواند مردم را پاي صندوق ها بياورد. به هر حال با توجه به شرايط جديد ما بايد يك تحليل جديد داشته باشيم. اين كه مناسبات ميان نيروها چطور خواهد بود، يك مقداري بيشتر بحث مي خواهد. ما هنوز در حزب در اين باره به جمع بندي نرسيده ايم. البته نظر من اين است كه روابط گذشته خيلي جواب نمي دهد و بايد در آينده شكل جديدي به مسئله داد.


• در رابطه با گروه هاي ملي- مذهبي و نهضت آزادي چي؟ ما در مواردي خصوصا ماجراي انتخابات اخير ميان شما و آنان نزديكي آرا ديديم اما واكنش شما همواره نسبت به آنان سرد بوده است و به نظر مي آيد ديدگاه سازمان مجاهدين انقلاب در خصوص ائتلاف با ملي- مذهبي ها و اساسا بحث خودي و غير خودي بر مشاركت غالب است؟


وقتي ما به عنوان يك جريان اصلاح طلب مي خواهيم اصلاحات انجام دهيم يعني كليت نظام را پذيرفته ايم و مي خواهيم همين نظام را اصلاح كنيم و نمي خواهيم نظام ديگري به وجود بياوريم. حالا در اين چارچوب ما بايد با هر كدام از گروه ها و نيروهاي سياسي ارتباط متناسب داشته باشيم. طبيعتا ما به عنوان حزب مشاركت در دو طرف خود طيف هايي را مي بينيم كه ممكن است بخشي سنت گرا باشند و بخش ديگر مدرن و متجدد ولي چارچوب پذيرفته شده هر دو يكي باشد، منتها با مشي هاي متفاوت. بدين ترتيب كه هيچكدام قصد ندارند نظام ديگري را جايگزين نظام جمهوري اسلامي كنند. با اين تعبير ما مي توانيم هم با گروه هايي مثل ملي- مذهبي ها ارتباط داشته باشيم و هم با گروه هايي مثل مجمع روحانيون مبارز. البته اين را هم تاكيد مي كنم كه ما در مشاركت تعبيري خودي يا غير خودي برخي گروه ها را نداريم. خودي و غير خودي ما اين است كساني كه در چارچوب قانون حاضرند كار كنند و كساني كه حاضر نيستند در چارچوب قانون كار كنند.


• محافظه كاران از هم اكنون خود را براي انتخابات رياست جمهوري آماده مي كنند. ظاهرا پيروزي در انتخابات مجلس هفتم هدف نهايي آنها نبوده است. شما چه خواهيد كرد؟

بله. قطعا هدف بعدي آنها رياست جمهوري است. آنها عزم جزم كرده اند كه علاوه بر داشتن ساير قوا و اركان حكومتي مجلس، رياست جمهوري را هم داشته باشند. به همين خاطر اگر در اين شرايط آقاي خاتمي از يك موضع خيرخواهانه و مصلحت گرايانه از رياست جمهوري كنار مي كشيدند و اجازه مي دادند همين الان دولت بعدي تشكيل شود، به نظر من واقعا به سود و مصلحت كشور است. البته استعفاي آقاي خاتمي نه از موضع اعتراض چون كه ديگر موقع و زمان اعتراض در رابطه با انتخابات گذشته است، بلكه چون مجلس جديدي تشكيل مي شود كه ديدگاه هايي متفاوت با دولت و شخص رئيس جمهوري دارد، دولت زودتر كنار برود، تا براي چهار سال دولت و مجلس كاملا هماهنگ با هم مي شوند و در پايان چهار سال هم به مردم اجازه دهند تا آزادانه درباره آنها قضاوت كنند.


• حالا اگر اين اتفاق رخ دهد و آقاي خاتمي از رياست جمهوري استعفا دهد، با توجه به جريان طبيعي ردصلاحيت ها آيا براي انتخابات رياست جمهوري برنامه اي داريد؟


ما هميشه در مورد شركت در هر انتخاباتي گفته ايم كه در صورتي كه عادلانه و آزاد باشد، حتما شركت مي كنيم. اما در اين مورد خاص اگر آقاي خاتمي استعفا دهند به احتمال قوي ما باز هم در اين انتخابات شركت نمي كنيم تا دولت و مجلس مال آنها شده و كاملا هماهنگ كار كنند. البته فكر مي كنم جريان مقابل با اين نظر موافق نباشد. زيرا آنها هنوز خود را براي انتخابات رياست جمهوري آماده نكرده اند و احتياج به فرصت دارند و لذا از استعفاي آقاي خاتمي استقبال نمي كنند. اما اگر قرار باشد انتخابات رياست جمهوري آتي در موعد خودش يعني يك سال و سه ماه ديگر انجام شود، الان نمي توانم درباره آن قضاوت كنم كه آيا دوباره تجربه انتخابات مجلس هفتم تكرار خواهد شد يا نه. به نظر مي رسد الان خيلي زود است در مورد آن انتخابات اظهارنظر شود.