پنجشنبه ۲۸ اسفند ١٣٨٢ – ١۸ مارس ٢٠٠۴

بيست و نهم اسفند ماه روز ملی شدن صنعت نفت

و زاد روز پروانه فروهر خجسته باد

 

                                                                                                                         

بهار می شوم ازعشق

سپيده می شوم از شور

و تو سر می زنی از نگاهم،

                                                                                              ای آزادی

 

  " سروده ای از زنده ياد پروانه فروهر "

 

 

 

  چه گرامی اند آن روزهايی که زيستن ما را سربلندی می بخشند، آن روزهايی که تبلور تلاش تاريخی ملتمانند برای حياتی درخور. و در تلخی دورانهای خمود و سخت چه اميد بخشند چنين روزهايی که زنجيره ای می سازند از تلاش و پايداری نسل های پياپی و ما به يمن اين تداوم مقدس، هستی خويش را به اميد به آينده پيوند می زنيم.

بيست و نهم اسفند بار ديگر فرا می رسد. راه مصدق به خون رهروان راستينش آغشته است. چه صادقانه و دليرانه همواره مصدق را بزرگ داشتند و چه بردبار و پر مهر قلعه احمدآباد را همواره با طنين صدای رسای خويش پر کردند.

بيست و نهم اسفند بار ديگر فرا می رسد. اين خجسته زادروز پروانه فروهر. زادروز زنی که مرگ نمی تابد. زنی که تلاش و اميد را چنان در زندگی اش به هم تنيد که هيچ خنجری توان دريدن آن را ندارد.

صدای نگران و چشمان اشک آلود او را در واپسين سخنرانی اش، تنها چند روز پيش از به خون کشيده شدن پيکر پاکش هنوز در گوشم نهيب می زند که می گفت:

" بايد به خود آييم. ايـران روزگار تلخ و سختی را می گذراند. مغاک تيره ای بر هستی ملی ما کام گشوده ، تنهايش نگذاريم، توانهايمان را در هم آميزيم، يکسر از خود رها شويم تا گهواره و گورمان، نياخاک ورجاوندمان، مردم بی مانندمان از ستم رها گردند. "

بر آن کوردلانی که مرگ داريوش ها و پروانه های ما را خواستند جز سايهٌ ابدی ننگ و نفرت ملت بزرگ ايران هيچ چيز روا نخواهد بود. آنان وجدان بيدار زمان ما بودند و اينک بيداری و استواری شان در رگ رگ پيکر سترگ ايرانزمين جاری باد. در هر کلام حق، در هر ندای آزاديخواهی، در هر نگاه پراميد و در هر دست پر مهر هستی شان تا ابد طنين انداز است.  ............

 اکنون در آستانه اين روز خجسته و نوروز باستانی در برابر تمامی شهيدان راه استقلال ، آزادی و عدالت و شهيدان نبرد ميهنی سر تعظيم فرود می آورم. در برابر هزاران فرزند پدر کشته و مادر کشته که شايد حتی نمی دانند پيکر عزيزانشان در کجای ايـران بلازده به خاک سپرده شده اند، در برابر مادران و پدرانی که فرصت گريستن بر پيکر خون آلود فرزندانشان را نيافتند، در برابر اين همه داغ اين همه درد، سر تعظيم فرود می آورم و برايشان با تمامی وجود آرزوی صبر و شکيبايی به همراه تلاش و پايمردی در راه عدالت را دارم.

 فرا رسيدن چنين روزهای خجسته جای خالی عزيزانمان را خالی تر میکند و اندوه دوری آنان را می افزايد، تصوير عزيزانمان را چون هر سال بر سر سفره های هفت سين هايمان در کنار کتاب خدا و شاهنامه و شمع روشن می گذاريم و دل قوی می داريم، که به اميد پروردگار و با همت مردم شريف ايرانزمين سالی را آغاز کنيم که پايان استبداد و نامردمی در ميهن رنجديده مان باشد.

به ياد تمامی جانباختگان راه آزادی و عدالت

نوروزتان پيروز

 

آرش فروهر

بيست و هشتم اسفندماه ١٣٨۲