سه شنبه ۳۰ دی ١٣٨٢ – ۲۰ ژانويه ٢٠٠۴

(اين اعلاميه توسط برخي مخالفان داخل كشور نوشته شده و با فكس به خارج ارسال شده است. در پخش آن بكوشيد)

 

 

اصلاح طلبان مَجازي

اين تحصن تقليد مسخ شده اي از تاريخ مشر.وطيت مي باشد، با اين فرق كه در آن هنگام مخالفان استبداد  و متقاضيان عدالتخانه دست به تحصن زدند ولي در حال حاضر موافقين و همراهان نظام استبدادي در طلب جلب حمايت براي باز سازي رژيم هستند

 

 

هشتاد تن از نمايندگان معروف به اصلاح طلب كه صلاحيتشان براي نمايندگي مجلس هفتم از جانب شوراي نگهبان رد شده است، دست به تحصن در ساختمان مجلس زده اند. تمام امكانات داخلي (روزنامه هاي تحت اختيار و مراكز تجمع حزبي و گروهي مجاز در اختيار ايشان، امكانان دولتي و استانداريها و وزارتخانه ها و حمايت روسايشان و خلاصه اكثر اهرمهاي  دولتي) بسيج شده اند تا از موقعيت اصلاح طلبان دفاع كنند. اين هياهوي سازماندهي شده مشابه جو سازي و درگيري هاي لفظي اي است كه بعد از اعلام نتايج انتخابات مجلس ششم و بحث انحلال آن رخ داد. غائله سياسي اي كه سردمداران رژيم به راه انداخته و با دخالت خامنه اي و برسميت شناختن انتخابات خاتمه يافت. اين بار نيز خامنه أي تهديد به دخالت كرده است.

آيا اقدام امروز اصلاح طلبان را بايد عملي انقلابي قلمداد نمود؟ جاي هيچ گونه شك و ترديد نيست كه در فقدان هرگونه امكان براي ابراز نظر مخالف ( مگر از جانب افراد شناخته شده و در چارچوب مشخص) اين اقدم فرصت مجددي را براي مخالفين نظام بوجود مي آورد تا با حمايت همه جانبهء كشور هاي خارجي، مردم را به صحنه بياورند.  معهذا، اين اقدم اراذه گرايانه جناح اصلاح طلب را نبايد ناشي از تغيير حط مشي ايشان قلمداد كرد. چرا كه جناح اصلاح طلب كه از ميان سركوبگران و سردمداران ديروز رژيم بطور خلق الساعه (اما با برنامهء هماهنگ شده از قبل) بروي موج مخالفت مردم قد علم كرده است، هرگز ماهيت سر سپردگي خود را حتي در سخنراني هاي تحصن فعلي نيز كنمان نكرده است. و همچنان از سابقهء جانباز و انقلابي خود دم مي زند.  اين عده و شخص خاتمي نيز كه زماني رياست تبليغات جنگ را در جريان حكومت رفسنجاني  به عهده داشته است، هيچگاه  ماهيت نظام را مورد سئوال قرار نداده است و همواره به ترويج شعار هاي آبكي بسنده كرده است. اين افراد به دفعات اذعان نموده اند كه چنانچه امكانات از ما سلب شوند، انقلاب شالودهء نظام اسلامي را در هم مي ريزد. اين جناح هرگز خواهان بسيج [مردم] و يا مقابله با تمهيدات روزمرهء رژيم نبوده، هيچگاه از اعتصابات، تظاهرات، تحصن، سازماندهي و تجمع اعتراضي مردم سخن به ميان نياورده است (مگر در حمايت از خود) و هيچگاه از نهاد هاي مستقل مردمي، كه ابزار متداول بسيج و آگاهي مردم در جوامع دمكراتيك بشمار مي ر وند، حمايت نكرده و در سازماندهي مستقل مردم، حتي بمنظور جلب آراء ايشان، در طي هشت سال گذشته قدمي بر نداشته اند.

در اين مدت، فعاليت اين گروه محدود به جاروجنجالهاي سطحي و كوتاه مدت (از قبيل ممنوعيت ماهواره، فيلتر شدن سايتها، بستن روزنامه هاي رسمي و گزارش از وضع زندانيان نورچشمي وغيره) بوده است. بوق و كرنايي كه رژيم با بزرگنمائي آن همواره آب به آسياب جناح بظاهر مخالف ريخته و از سربكوبگران و همكاران ديروز، چهره هاي قهرمان و رهبران جنبش دمكراتيك (اصطلاحا مردمسالاري ديني) ساخته است،  با شكست اصلاح طلبان در انتخابات شوراها، كه در آن همههء كانديدا هاي رسمي مورد تاييد شوراي نگهبان قرارگرفتند، شكست استراتژي جلب حمايت مردمي از آلترناتيو دمكراتيك حكومتي را بر ملاساخت. فقدان حمايت مردمي مي رود تا بار ديگر مشروعيت كل نظام را در انتخابت [مجلس] هفتم مورد سئوال قرار دهد. در اثر فشار اين بحران، جدال ميان كهنه پرستاني كه ولايت و سركوب و خفقان مردم را تنها وسيلهء بقاي حكومت مي پندارند و اصلاح طلباني كه در پي دست و پا كردن پشتوانهء داخلي و خارجي براي نظام هستند دو باره بال گرفته است. ازينرو، اصلاح طلبان نه بعنوان انقلابيون بلكه همكاران وفادرا نظام، خطر تهديدهاي كشور هاي خارجي و جنب و جوش مخالفين نظام را درك كرده و براي چندمين بار در طي دورهء هشت سالهء فعاليت سياسيشان در صدد تهييج افكار عمومي (ونه بسيج فيزيكي)حول محور هاي مشخص بر آمده اند. با اين شرط كه اولا لجام حركت در دست ايشان بماند و ثانيا همچون گذشته هرگونه تند روي از جانب دو جناح طرد و مورد سركوب قرار خواهد گرفت. هدف از اتحاد چنين ريسك كنترل شده اي كه در نهايت با چانه زدن قابل حل مي باشد، اولا انباشتن صندوق هاي راي بنفع جناح خود و ثانيا مشروعيت تراشيدن براي نظام. مسلم است كه چنانچه مردم به قواعد اين بازي تحت كنترل تن بدهند و ازين موقعيت براي طلب خواست هاي واقعي و بيرون ريختن تنفر فروخوردهء 25 ساله استفاده كنند، دو جناح مانند هميشه با يكديگر به توافق رسيده و تمام هم و غم خود را در خواباندن و سركوب حركت مردم صرف خواهند نمود.

اين تحصن تقليد مسخ شده اي از تاريخ مشر.وطيت مي باشد، با اين فرق كه در آن هنگام مخالفان استبداد  و متقاضيان عدالتخانه دست به تحصن زدند ولي در حال حاضر موافقين و همراهان نظام استبدادي در طلب جلب حمايت براي باز سازي رژيم هستند. تهران 23 دي 82.