
نگاهي به
" ايران ممنوع "
ساخته مخفيانه
جين کوکان
پاره اي از واقعيت مبارزه داخلي براي آزادي!
درنا کوزه گر ( روزنامه نگار و فعال حقوق بشر)
Dornakouzehgar@hotmail.com
جين کوکان روزنامه
نگاري که مستند مخفيانه اش در ايران اين روزها در شبکه هاي مختلف تلويزيوني چهره ديگري
از مبارزات داخلي در ايران را تصوير مي کند، به قول منتقد نيويورک تايمز
سيمايي از گرايشات اعتراضي نسل جوان را به نمايش در
آورده است. دانشجوياني که سوژه " ايران ممنوع "( Forbidden Iran
(مستندي از فرونت لاين بوده اند، در آرزو
و پيکاري براي دستيابي به کشوري آزاد و مترقي هستند.1
اين دانشجويان
معترض اگرچه حاکميت مذهبي اسلام گرايان را به چالش طلبيده
اند و
حمايت جهاني از مبارزات خود را مهم تلقي مي کنند اما خواستار دخالت آمريکا
در کشورشان نيستند.
جين کوکان، روزنامه نگار کانادائي که مدت کوتاهي
پس از قتل زهرا (زيبا) کاظمي در پوشش يک گروه توريستي به ايران رفته بود، مي گويد:"اين
ها نسل انقلاب هستند؛ اما مي خواهند به سلطه مذهب بر زندگي خود خاتمه دهند. "
کوکان در مصاحبه با دانشجويان ايراني گوشه هايي از شکنجه ، ترور و خفقان در ايران تحت
حاکميت اسلام گرايان بنياد گرا را افشا مي کند. انگيزه اوليه وي نيز براي انجام چنين سفري قتل زيبا
کاظمي روزنامه نگار کانادايي -ايراني بود که ژوئيه گذشته در زندان مخوف اوين پس از دستگيري در هنگام تهيه گزارش از جنبش اعتراضي
خردادماه گذشته بر عليه جمهوري اسلامي به
قتل رسيد.
مصاحبه هايي
که کوکان با وجود مخاطرات فراوان با افراد
مختلف و از جمله يک زنداني انجام داده است، بسيار جالب به نظر مي رسند. ارژنگ داودي يکي از کساني که به وي براي ترتيب دادن اين مصاحبه کمک کرد مدت
کوتاهي پس از آن که جين کوکان از ايران خارج شد توسط ماموران امنيتي دستگير و تحت
شکنجه هاي شديد قرار گرفت به گونه اي که يکي
از چشمان وي در معرض نابينايي قرار گرفته است. گفته مي شود وي همچنين تلاش کرده
بود تا امکان دسترسي کوکان به احمد باطبي
زندان سياسي مشهور ايران را نيز فراهم آورد.
هنگامي که کوکان
از دانشجوي زنداني مي پرسد" آيا شما،
دانشجويان، پيروز خواهيد شد؟ " پاسخ وي به گونه اي قاطعانه مثبت است.
با وجود آنکه فيلم آرمان گرايانه و جسورانه جلوه مي کندموفق
شده است بر مخاطب تاثير بگذارد . او که به ناچار حجابي را که زنان ايران با زور
مجبور به رعايت آن هستند به عنوان پوشش خود بر تن دارد در صحنه هايي از فيلم براي
ارسال يک ايميل رمزي از هتل خارج شده و به يک کافي نت مي رود. او در نخستين روايت شخصي خود در فيلم هرگز از ضمير
" ما " استفاده نمي کند؛ بلکه چنين مي نمايد که خود وي به يک راهنما بدل
شده است که هر لحظه از اين سفر و مصاحبه هايش را ثبت کند.
کوکان در ابتدا قصد
خود از اين سفر را چنين توضيح مي دهد : " مي خواستم بدانم چه بر سر کاظمي آمد
و ماجرايي که او به خاطرش جانش را از دست داد، چه بود؟"
اما در وراي اين کشف واقعيت او
و بيننده به تدريج با چهره هاي ديگري از زندگي در ايران تحت لواي يک حکومت
مذهبي به رهبري آيت الله خامنه اي و ملايان ديگر آشنا
مي شوند.
فرونت
لاين در معرفي فيلم مي گويد: "دانشجويان و مخالفان سعي در ايجاد
تغيير، خارج کردن قدرت از دست ملا ها و
جايگزين کردن يک نظام دمکراتيک دارند. اما رژيم اسلامي با قشون کشي و به صف کردن بسيجي ها و متعصبان مذهبي[
انصار حزب الله ] مخالفان خود را به سختي
سرکوب مي کند. ده روزنامه نگار ايراني در حال حاضر به خاطر انتقاد از رژيم در زندان به سر مي برند و روزنامه نگاران خارجي
در ايران نيز به شدت در محدوديت قرار
دارند."
سفر کوکان از لندن
آغاز مي شود؛ جايي که وي با اجتماع پراکنده ايراني ها آشنا
مي شود. آنها از زندگي شخصي خود برايش گفتند و از جمله فيلم هاي غير حرفه اي خود
را که به طور مخفيانه از ايران خارج کرده بودند را به عنوان مدارکي از سرکوب
دانشجويان و مخالفان در اختيار وي قرار دادند.
در لندن کوکان
عکاساني را کشف مي کند که صحنه هايي خونين از حمله تابستان ۲۰۰۳ به دانشجويان در تهران را به تصوير
کشيده اند. اين حمله از سوي انصار حزب الله مسلح به دشنه و لوله هاي فلزي، زنجير
و قمه صورت گرفت.
کوکان همچنين دريافت
که حدود چهار هزار فعال دانشجو پس از اين اعتراض در ژوئن ۲۰۰۳ در تهران و ديگر شهر
ها دستگير شدند و دست کم پانصد تن به خاطر عقايد دموکراتيک خود در زندان ها باقي
مانده اند. امير عباس فخر آور، يکي از
رهبران دانشجويي يکي از دهها تن از زنان و مرداني است که کوکان سعي داشت با آنها در ايران ارتباط برقرار کند. فخر آور که
به دليل نوشتن کتابي در جهت ارتقاي دمکراسي و آزادي بيان مورد مجازات قرار گرفته
است، هم اکنون در حال سپري کردن هشت سال محکوميت خود در زندان قصر در تهران است.
در فيلمي که پيش از به زندان افکندن فخر آور تهيه شده است ، او مادرش را براي
اعدام قريب الوقوع اش آماده کرده بود: " نمي خواهم چهره غمگيني داشته باشي. مي
خواهم در لحظه اي که آنها مرا به دار مي آويزند با غرور بايستي و بگويي من به پسرم
افتخار مي کنم. " در زندان فخر آور ضرب و شتم و شکنجه فراواني را متحمل شد.
با اين حال کوکان
از نسل کشي ، شکنجه و قلع و قمع دهها هزار نفر در دهه شصت خورشيدي در ايران هيچ
اطلاعي به بيننده نمي دهد ، دانشجوياني که گاه به خاطر در دست داشتن يک اعلاميه نيروهاي
مخالف دستگير و تيرباران شدند.
فرونت لاين به عنوان تهيه کننده " ايران ممنوع
"در ادامه معرفي اين فيلم مي نويسد:"در ايران ملاهاي پير حق دارند که
نگران جنبش طرفدار دموکراسي جوانان باشند: هفتاد درصد ايراني ها زير سي سال دارند
و بسياري از آنان به عقايد و فرهنگ غربي از طريق اينترنت و تلويزيون هاي ماهواره اي
دسترسي دارند."2
شايد همين طرز نگاه
به ايران و جبش اعتراضي يعني " غربي کردن " اين مبارزات باشد که اعتراض
برخي از منتقدان ايراني را برانگيخته است .3
پس از ماهها مذاکره
کوکان سرانجام در سپتامبر دو هزار و سه اجازه ورود به ايران را گرفت ، در حالي که او با يک گروه از خارجيان براي گردش توريستي
همراه شده بود ،اما دائم زير نظر بود و در نتيجه ارتباط با گروههاي زير زميني
دانشجويي براي او دشوار بود. اما از طريق
اي ميل توانست با برخي از اين گروهها تماس حاصل نمايد. يک شب او توانست با دوست امير
عباس فخر آور ملاقات کند و وي وضعيت سرکوب و خفقان در کشور را برايش تشريح کرد. او
گفت که آروزي ما اين است که کشوري داشته باشيم که ديگر کسي براي انديشه يا نوشته
هايش به زندان نرود.
ارژنگ نيز از اعتراض شديد زهرا کاظمي به بازجويانش در زمان بازداشت سخن گفت. وقتي که زمان بازگشت
کوکان فرا مي رسد او تمام يادداشتهايش را از بين مي برد و با کمک چند دانشجو که فيلم
ها را از طريق کوههاي مرزي در ترکيه به او
مي رسانند بار ديکر در آن سوي مرز به راش هاي فيلم هايش دسترسي مي يابد.
پس از آن وي در
آمستردام و در خانه يک روسپي به ملاقات حميد
رضا ذاکري شيک پوش مي رود، که خود را مامور امنيتي فراري جمهوري اسلامي معرفي مي
کند و گفته مي شود که تحت حمايت اف بي آي
و پليس امنيتي اروپا قرار دارد. ذاکري مي
گويد که قاتل زيبا کاظمي، جعفر نعمتي
بازجوي دادستاني است و پس از آنکه
وي دچار اغما مي شود به دستور مرتضوي او را به بازداشتگاه وزارت اطلاعات تحويل مي دهند. اين اطلاعات البته
کمي پيش از آن در محافل ايراني مطرح شده بود.
سرانجام کوکان با استفان، پسر زيبا کاظمي، ملاقلات مي کند که
همچنان در تلاش براي بازگرداندن جسد مادرش به کانادا است. استفان مي گويد: "
گناهکار نه يک نفر بلکه حکومت جمهوري اسلامي
و خامنه اي است. روزنامه نگاران ديگري هم هستند که به همين ترتيب جان شان
در خطر است؛ من نمي خواهم خون مادرم به هدر برود."4
صرف نظر از ايراداتي
که اين مستند همچون تقريبا اغلب مستندهايي که با نگاه غربي و از خارج به ايران و
مبارزات داخلي آن دارند، مي تواند داشته باشد، اما جسارت کوکان آن هم در حالي که
هنوز چند ماه از قتل فجيع همکارش در زنداني مخوف نگذشته است، هر بيننده اي را تحت
تاثير قرار مي دهد. وي در مصاحبه اي مي گويد:
" من با وجود آنکه خودم را براي بازداشت آماده کرده بودم، اما از روي غريزه
عمل مي کردم ."
با اين حال وي اين
شانس را داشته است که به تعدادي از فيلم هايي که توسط برخي از جوانان و از جمله ليلا،
رقصنده و بازيگر، از تظاهرات خرداد و تير ماه گذشته گرفته اند، دسترسي بيابد و از
آنها در فيلم خود استفاده کند.
جين کوکان با به يادآوردن
آن که در گوشه هر خيابان تهران تصاوير بزرگي از خميني و خامنه اي که با نگاهي
خصمانه به وي و رهگذارن مي نگريستند، مي گويد: " مردم ايران با وجود خطرات بسياري
که رو يارويي با سرکوب حکومت آنها را تهديد مي کند، به خوبي مي دانند که چگونه بايد
مطالبات خود را براي آزادي دنبال کنند."5
" ايران ممنوع
" با وجود آن که در شرايطي غير معمول ساخته شده است و تنها نمايانگر بخشي از واقعيت مبارزه داخلي در ايران و نمايانگر آراي بخشي از مخالفان و مبارزان است،
اما اگر تنها توانسته باشد به دستگاه سانسور و سرکوب حکومتي که تصور کرده بود با
قتل فجيع يک روزنامه نگار، ديگران را به تسليم و هراس وامي دارد، اين پيام را
برساند که واقعيت ها را در جهان امروز نمي توان همچون روزنامه نگاران و مبارزان در
بند کرد، حرف خود را زده است.6
پانويس
ها:
1:الساندرا
استنلي: صداهاي مخالف؛ نيويورک تايمز. هشتم ژانويه
2:فرونت لاين:
معرفي فيلم
3:اميد حبيبي نيا
: کدام ايران ؟ ؛ اخبار سياهکل
4:فرونت لاين:
افشاي نبردي زيرزميني، مصاحبه با جين کوکان
5: در اينجا
نيز فرونت لاين اطلاعات پس زمينه اي را
باديدي غربي از مبارزه براي دمکراسي در ايران ارائه کرده است.
6: ويدئوي بخش هايي از اين فيلم
را در اينجا مي توانيد ببينيد.
درنا
کوزه گر روزنامه نگار و فعال حقوق بشر عضو هيئت اجرايي کميته پيگيري وضعيت احمد
باطبي ست. وي پيش از ترک ايران مترجم ارشد و اديتور سرويس بين الملل خبرگزاري ايسنا
، ارزياب اخبار انگليسي صدا و سيما و همچنين نويسنده و مترجم روزنامه هاي مستقل
توقيف شده بود. درنا کوزه گر مدتي نيز با کميسرياي عالي پناهندگان سازمان ملل در
تهران همکاري کرده است.
کميته پيگيري
وضعيت احمد باطبي
www.freebatebi.com
info@freebatebi.com