يک توضيح در باره يک مطلب
دوست گرامي آقاي فتحي!
با درود. در شماره روز 22 آذر مطلبي از نشريه نويد آذربايجان
نقل کرده ايد. چند نکته در اين نوشته بود که خواستم با شما در ميان گذارم. اميدوارم
مورد توجه قرار گيرد:
1- آنچه که
تحت عنوان سخنراني پيشه وري آورده شده، نه سخنراني ، بلکه مقاله اي است که در
روزنامه آذربايجان (ارگان فرقه دموکرات آذربايجان) چاپ شده است.
2- نوشته نه
بزبان فارسي، بلکه بزبان آذربايجاني است و من آنرا چند سال پيش ترجمه کرده و در
شماره اول نشريه آذربايجان (ناشر افکار آزاديخواهان آذربايجان ايران) بچاپ رسانده
ام. اين نثر پيشه وري نيست و خواننده نبايد دچار اشتباه شود.
3- من
يک مقدمه چند سطري به اين مقاله نوشته بودم که هدف از انتشار آنرا از سوي ما نشان
مي داد. آن چند سطر را نيز برايتان مي فرستم :
سيد جعفر پيشه وري در باره مسئله
آذربايجان چگونه مي انديشيد و چه مي خواست؟ افکار عمومي و حتي بخش قابل توجه
روشنفکران کشور در نتيجه ده ها سال اختناق در کشور و اختناق مضاعف در باره مليتها
و اقوام غير فارس زبان در کشور، پاسخ به اين سوال را نه از طريق مراجعه مستقيم به
آثار و اسناد تاريخي و نوشته هاي شخص پيشه وري، بلکه از زبان شوونيسم و دشمنان
دموکراسي شنيده و در نتيجه تکرار مداوم، قدر مسلم تلقي کرده اند. اين اتهام
روزگاري در باره ستارخان و خياباني نيز بکار گرفته شده است. ارتجاع و دشمنان
دمکراسي براي "توجيه" حقوقي سرکوب خونين خلق آذربايجان و سو استفاده از
حس ميهن دوستي مردم، نيازمند چنين تحريفايي بوده و هستند. طرفه آنکه در دوره هاي
اخير برخي پان تورکيستهاي آذربايجان نيز همصدا با آنان، پيشه وري را شخصيتي خواهان
جدايي آذربايجان از ايران معرفي مي کنند. هر دو گروه براي "مستند" ساختن
انديشه هاي خود نيازمند چنين تحليلي هستند. هر دو طرف تاريخ را آن چنان مي خواهند
که در خدمت اهداف و انديشه هاي آنان باشد و حال آنکه مستقل از آنکه نظر پيشه وري
در باره مسئله آذربايجان چه بوده، مي توان با استقلال نظر اين يا آن تحليل را در
باره مسئله آذربايجان داشت و نيازي به تحريف حقايق تاريخي نيست. جنبش دموکراتيک-
ملي آذربايجان نيز مانند بخشهاي بسياري از تاريخ معاصر کشور بايد دوباره مورد
بازبيني قرار گيرد.
آنچه از نظر
خوانندگان مي گذرد، ترجمه مقاله اي از سيد جعفر پيشه وري است که در شماره 212 (9
خرداد 1325) روزنامه آذربايجان- ارگان فرقه دموکرات آذربايجان- منتشر شده است.
آنچه او در اين نوشته در باره مسئله آذربايجان و ايران نوشته است، در خطوط کلي خود
تکرار افکار قبلتر اوست . جاي آن داشت که بخشهايي از مقاله که مستقيما به موضوع
مورد اشاره ما ارتباطي نداشت حذف شود، ولي براي اجتناب از سوء تفاهمات و سوء
تعبيرات احتمالي، مقاله – بدون دستبرد و اختصار – در معرض داوري خوانندگان گرامي
قرار مي گيرد.
سيروس تبريزي