پنجشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۸۲ - ۱۹ فوريه ۲۰۰۴

چند کلمه درمورد واژه مهجور "گردن کلفت"

    تقي روزبه

  t.roozbeh@freenet.de

 

اين روزها به ادبيات سياسي جاري کشور، واژه(ترکبيبي) جديدي افزوده شده است: گردن کلفت!. اين واژه، چنان که مي دانيم، ابتداء توسط خامنه اي که اکنون سخت درتلاش است تا به اختيارات مطلقه اي که طبق قانون اساسي درچنگ وي است معنا و مابه ازاي واقعي بدهد، خطاب به رقباي سياسي خود بکار گرفته شد. ورود اين واژه کمابيش متروک و متعلق به فرهنگ پدرسالارانه دراين مقطع تاريخي و بحراني به حوزه ادبيات سياسي،  بدان مفهومي فراتر از معناي متداول آن بخشيده است. دراين جا نگاهي داريم به چند معناي مندرج دراين واژه:

نخست آن که اين کلمه عموما به سرکشي و عصيان يک طرف درمناسبات انقياد آميزو يکسويه از جانب طرف  ديگراتلاق مي شود. مثلا درمناسبات پدرسالارانه به نافرماني فرزند دربرابرفرامين پدرويا سرکشي رعايا در برابر ارباب. با اين حساب در نظام ولايت مطلقه نيز کاربردي برهمان سياق دارد. بياد داريم که اصلاح طلبان درکشاکش  بحران رد صلاحيت ها، خواهان مداخله رهبري شده و خود طناب دار را به گردن خويش آويختند. دراين نظام حکم حکومتي ولي فقيه فصل الخطاب است و لوآن که اين حکم حکومتي متضمن گذاشتن تيغ برگلو باشد. "اصلاح طلب" مؤمن و ملتزم به ولايت فقيه بايد چون کروبي و خاتمي باشد که حاضرباشند حتي وضو گرفته و با رضايت و سکوت کامل به مسلخ بروند. در غير اين صورت اگر بخواهند ولو بهنگام  ذبح گلويشان ناله سربدهند گردن کلفتاني بشمارخواهند آمد که بدليل عدم تمکين به حکم ولي فقيه مستحق عقوبت سنگيني مي باشند. به اين ترتيب حق ناله کردن نيز به ليست بي پايان بي حقوقي ها افزوده مي گردد.

دوم آن که ظهور اين واژه مصادف شده است با پايان آن چه بنام اصلاحات و "بهار دمکراسي" ناميده شده و هرگزهم چيزي فراتراز "دمکراسي" درون حکومتي وفي مابين جناح هاي جمهوري اسلامي نبوده است. جمهوري اسلامي با شروع بيداري بزرگ  و آغاز دوران "براي خود" جنبش ضداستبدادي-دمکراتيک، تاب "دمکراسي دروني" و ازنوع اصلاح طلبانه را از دست داده و با گذر به حکومت خالص اسلامي به "اصلاح طلبي" به اصطلاح از نوع بيسمارکي،آمرانه وتحت کنترل مستقيم جناح حاکم روي آورده است. ازاين رو مطابق پيام نهفته درمفهوم "گردن کلفت" همه رقبا و بطريق اولي "رعايا" بايد به هوش باشند که دوران خوش گذشته به پايان رسيده است وازاين پس "انديشيدن و عمل" به روال گذشته برليست مطول جرائم افزوده گشته است.

سوم آن که جدا از جهان ماليخوليائي ديکتاتورها،  قدرت و شوکت واژگان سياسي مي تواند از محدوده هاي اوليه فراتر رفته و بسته به توازن قوا و سيررويدادها داراي بازتاب ها و پژواک هاي گوناگوني گردد. اگر در نظر بگيريم که استبداد هم، براي خود دوره هاي برآمد و تثبيت و افول دارد، و اگر توجه کنيم که واژه گردن کلفت در دوره سوم يعني  دوره فروپاشي و افول جمهوري اسلامي بکارگرفته مي شود، کاربرد اين واژه درموقعيت ضعف،  نظير موقعيت کنوني که رژيم جمهوري اسلامي درحال نوشيدن دومين جام زهردرطي چندماهه اخيراست،عليرغم تظاهربه قدرت چيزي جز واتاب ضعف اقتدار دستگاه ولايت نيست.

 گرچه هنوزهم  بازيگراصلي در صحنه حضور مستقيم ندارد و دعوا ميان جناح هاي حکومتي است اما اگر نيک نگريسته شود، در تحليل نهائي اين مردمند که صحنه گردان اصلي اند. اگرآنان بارگذشته با راندن اصلاح طلبان به جلوي صحنه به مثابه اسب تروا درب قلعه ولايت را گشودند و آن را به آشوب کشيدند- که دستگاه ولايت شش سال است براي کنترل مجدد اوضاع دست بکاراست-اين بار با قصد تحريم گسترده انتخابات و آماج قراردادن  کليت نظام، هم جناح حاکم را به آخرين نقطه ماقبل از سقوط يعني باريک تر کردن هرچه بيشترقاعده هرم حکومت اسلامي کشانده  وهم جناح ديگر را  دربيم از انتحار سياسي وسقوط به ورطه انزواي کامل، به ايستادگي و مقاومت وادارساخته است.

 درچنين فضائي شاهد بازگشت و واتاب فرياد" گردن کلفت" باشدتي چندبرابر نيرومندتراز لحظه پرتاب، بسوي شخص خامنه اي و دستگاه ولايت هستيم.

باتوصيف فوق مي توان پذيرفت که کلمه "گردن کلفت" ديگر واژه مهجوري نيست و مي تواند با انکشاف خود در برآمدها و تحولات سياسي اجتناب ناپذير آينده، پژواکي سراسري يافته و همانند شماري از واژه گان تاريخي که درپيوند با نام ديکتاتورهاي منفورعجين شده و برروي سنگ قبر آن ها نقش بسته است، جايگاهي ماندني بيابد.

                                                                                                      18.02.04-29.11.82