اکنون خيمه شب بازيهاي رژيم در مورد انتخابات رو به پايان است. رژيم بازهم توانست
براي مدتي عده اي را به خود مشغول کند و براي خود عمر بخرد. اين اولين بار نيست که
خاتمي و دوم خرداديها به مردم دروغ مي گويند، مردم را اميدوار مي کنند و بعد هم مي
زنند زيزش. اين کار 25 ساله آنهاست.
اول ميگويند انتخابات غيره آزاد و غيره رقابتي را بر گزار نمي کنيم و سپس با کاسه
گدايي دنبال گرفتن آراي مردم مي دوند. جدي ترين روش در قبال انتخابات ، جدي نگرفتن
آن است. آنهايي که تا کنون اين رژيم و قول هايش را جدي گرفته بودند، اکنون پيش
وجدان خود شرمنده اند.
اکنون پروژه دوم خرداد که قرار بود رژيم را در مقابل حوادث متعرقه بيمه کند، خود
سوخت، دود شد و به هوا رفت. اينها مي خواستند قوانين اسلام را با دموکراسي آشتي
بدهند، از جامعه مدني مدينه النبي درست کنند و جمهوريت را با اسلاميت يکي کنند.
نشد ! اينها هم خدا را مي خواستند و هم خرما. اينها که بيش از دو دهه است که نون اين
نظام را مي خورند نمي توانستند نمکدان را بشکنند.همه اينها موقعيت شغلي و اجتماعيشان
مديون همين رژيم اند. از پاسداري در کميته هاي محل شروع کرده اند، اينقدر پسر و
دختر هاي بي چاره را کتک زده اند، در بازجويي ها و شکنجه ها ي رژيم شرکت داشته اند
تا اينکه اکنون نماينده مجلس، ژورناليست، استاد دانشگاه، تاجر و سفير شده اند. بند
ناف همه اينها به همين نظام بسته شده است. اينها اکنون هم به ميل خود نمي روند،
دارند بيرون اشان مي کنند. عمر مفيد اينها همين قدر بود
دوم خردايها مي گويند انتخابات اول اسفند آزاد نيست بنابراين ما در آن شرکت نمي کنيم.
گويا زماني که خود انتخاب شدند، انتخابات آزاد بود. اينها اگر ذره اي شرافت انساني
ميداشتند، مي بايست خيلي زود تر استعفا مي دادند. در اين چند سال دليل براي استعفا
زياد وجود داشت. اينها اگرچه امروز از قدرت رانده مي شوند، اما از فردا در سايه همين
رژيم به کارهاي اقتصادي و سياسي خود ادامه مي دهند و باز هم دعا گوي همين رژيم و
بنيانگذارش هستند. وقتي هم گفتند "ايران براي همه ايرانيان" منظور
خودشان بودند
پنج سال است که رژيم در يک بحران سياسي اجتماعي مزمن به سر مي برد. اين پنج سال،
رژيم را تا لبه سر نگوني پيش برد و نيمه جان کرد. بنا براين رژيم به فکر آينده اش
افتاده. راز بقا! اين را خاتمي و کروبي بهتر تشخيص دادند. رژيم مي خواهد در قدم
اول صفوف از هم پاشيده خود را از نو سازمان بدهد، اما سازماندهي جديد لشکري شکست
خورده بسيار دشواراست. اين تجديد قوا نير موقتي خواهد بود. از همين الان صداي
الرحمان رژيم بلند شده است، مردم دارند دکه هاي انتخاباتي اش را روي سرش خراب مي
کنند و روز انتخابات، "علي" را تنها مي گزارند. خود رژيم هم اين را خوب
مي داند، اما چاره اي جر تن دادن به اين ننگ ندارد
رژيم روي پله آخر ايستاده است و از اين بالا تر نمي رود، نه راه پيش دارد و نه راه
پس. همه پل ها پشت سر خود خراب کرده است، همه کارت هايش رو شده. فقط يک راه در پس
پاي خود مي بيند، سرکوب در داخل و بند و بست در خارج. اين آخرين ريسماني است که
همه نظام هاي ديکتاتوري به آن دخيل مي بندند.اين هم محکوم به شکست است