بيانيهی شمارهی
۱۰ نمايندگان متحصن در مجلس شورای اسلامی
شورای نگهبان تا پنجشنبه اقدام نمايد!
اگر اين خواستهای روشن و قانونی تحقق پيدا نمايد،
نمايندگان متحصن به تحصن خود پايان خواهند داد. در غير اين صورت تحصن وارد مرحلهی جديدی خواهد شد و بعد از آن ما آن
شورا را به دليل عدم توجه و سهلانگاری
نسبت به حقوق مردم و داوطلبان، در مقابل ملت و نمايندگان آنان مسوول میدانيم.
ما از رييسجمهوری و وزارت کشور میخواهيم در صورت عدم تجديد نظر در مورد
کليهی کسانی که
غيرقانونی ردصلاحيت شدهاند
تا زمان مقرر در قانون، اسامی کليهی کسانی را که بدون "دليل و مدرک"
ردصلاحيت شدهاند
و مستندات قانونی رد بر آنان صدق نمیکند، رسما در فهرست داوطلبان اعلام برای انتخابات
درج کنند
ملت شريف و آگاه ايران
نمايندگان شما در مجلس شورای اسلامی امروز دهمين
روز تحصن خود را در حالی سپری میکنند که
عليرغم تاکيد مسئولان نظام بر استيفای حقوق ملت از طريق تاييد صلاحيت کسانی که
غيرقانونی ردصلاحيت شدهاند، هنوز
حرکت و پاسخ روشنی مشاهده نکردهاند و عليرغم
تلاش برای سانسور خبری تحصن، نه تنها از آگاهی مردم نسبت به اهداف اين تحصن کاسته
نشده، بلکه خوشبختانه روز به روز شاهد اعلام همدلی و همبستگی قشرهای گوناگون ملت و
نهادهای مدنی با حرکت قانونی و آرام نمايندگان متحصن هستيم.
از آنجا که اعلام و انتشار خواستههای
به حق و قانونی ما میتواند، برخی تبليغات
ناصوابی را که عليه تحصن صورت میگيرد، خنثی
ساخته و حربه را از دست کسانی که میخواهند اين
حرکت را لوث نموده و به طرق گوناگون آن را تحمل نکنند میگيرد، لازم میدانيم
خواسته های خود را به صورتی روشنتر و صريحتر
با ملت در ميان بگذاريم و در اين برهه، اطلاع رسانی صحيح درباره اين اهداف و خواستهها
را بزرگترين خدمت به ملت میدانيم و در
خلاء و سکوت خبری رسانه ملی و رسمی کشور، مردم بهترين و موثرترين نقشی را در
رساندن اين پيام میتوانند ايفاء نمايند،
زيرا معتقديم استيفای حقوق ملت در گرو مشارکت، همفکری و استفاده از روشهای قانونی
و مسالمت آميز توسط مردم و نهادهای مدنی است.
ملت عزيز ايران
متاسفانه براساس اطلاعات، مدارک و شواهد موجود،
نحوه ردصلاحيتها در ۲۸ استان کشور
کاملا جهتدار و براساس برنامهای
از پيش تعيين شده صورت گرفته است، که نتيجه آن محروم کردن قريب نيمی کانديداها از
رقابت انتخاباتی در بيش از ۱۸۰ کرسی مجلس
است و تنها امکان رقابت بين داوطلبان آن هم به شکلی بسيار ضعيف فقط بر سر ۱۰۵
کرسی باقيمانده صورت میگيرد که در
بسياری از اين حوزهها نيز نحوه چينش
داوطلبان به شکلی است که نمايندگان محافظه کار به مجلس راه يابند، لذا ادامه چنين
روندی، قطعا فرصت انتخاب را از مردم سلب نموده و
اصل جمهوريت نظام را زير سوال میبرد، بنابراين
چنين انتخاباتی مخدوش و غيرقانونی و محکوم به بطلان است، در اين شرايط راه حفظ
مشروعيت نظام، تجديدنظر اساسی در نحوه نظارت بر انتخابات است، اکنون دليل اصرار
مجلس ششم و دولت بر اصلاح قانون انتخابات و مقاومتهای صورت
گرفته در مقابل آن بيش از پيش بر همگان روشن شده است، ما میخواستيم
که نظام در آينده با چنين چالشهايی روبرو
نگردد، ولی به هر تقدير امروز راه برون رفت از اين مرحله را پايداری بر اجرای قانون،
از طريق راه حلهايی که در ادامه خواهد آمد ، میدانيم
، زيرا مجلسی که پيش از انتخابات، سرنوشت بيش از دويست کرسی آن توسط هياتهای
نظارت تعيين شده، روشن است که ترکيب آن به نفع جريانی خاص در کشور شکل میگيرد،
جريانی که سابقه عملکرد آن بر مردم معلوم است و قطعا اين مجلس غيرقانونی و
غيرمردمی بوده و مشارکت مردم و نهادها و گروههای سياسی و مدنی را با خود نخواهد
داشت.
لازم است بدانيم تعداد داوطلبان اين دوره بيش از
هشت هزار تن بودهاند که ۲۴۰۵
تن آنان دارای هيچ گونه سابقهای در مراجع
چهارگانه نبودهاند، ۱۸ درصد رد
شدگان تحت عنوان "عدم احراز صلاحيت" و ۴۱/۳۲ درصد به
استناد بند ۱ ماده ۲۸ و ۸۹/۲۳
درصد به استناد بند ۳ ماده ۲۸
و ۹۸/۱۰ درصد به استناد بند ۵
ماده ۲۸ و حدود ۱۵ درصد نيز
تحت عناوين ديگر رد صلاحيت شدهاند که
بيشترين فراوانی استناد برای ردصلاحيت "عدم احراز صلاحيت" و بندهای
"۱ و ۳ ماده ۲۸
" و " بند ۵ ماده ۳۰
" تشکيل میدهد.
حال با توجه به آنچه آمد و صراحت مصوبه ۷/۹/۷۸
و ماده واحده مصوب ۲۳/۸/۷۸ مجمع تشخيص مصلحت
نظام که مقرر میدارد رد صلاحيت داوطلبان
نمايندگی مجلس شورای اسلامی بايد مستند به قانون و براساس مدارک، دلايل و اسناد
معتبر باشد، اعلام میداريم:
۱- از آنجا که
"عدم احراز صلاحيت" به دليل فقد مدارک، نه
"مستند قانونی" دارد و نه متکی به "دلايل و مدارک معتبر "
است، بنابراين هم به دليل قانونی و بداهت حقوقی آن و هم به دليل منطقی، نافذ نبوده
و محکوم به بطلان است.
در اين موارد که مستند قانونی مفقود و دلايل و
مدارک معتبر نيز اساسا وجود ندارد، "رد" موضوعيت پيدا نمیکند
زيرا يا مبنای عمل "اصل برائت" است که بايد آنان را تاييد نمود و يا
چنان که در ديدار شورای نگهبان با مقام معظم رهبری بيان شد، میبايست
مبنای عملی متکی به "عرف" باشد و از آنجا که هياتهای
اجرايی مرکب از معتمدين مردماند و صلاحيت
قانونی آنان نيز قبلا به تاييد رسيده، پس تاييد اين دسته از داوطلبان توسط هياتهای
اجرايی نافذ بوده و از اين نظر نمیتوان آنان را
بدون "استناد قانونی" و به طريق اولی "فقد مدارک و دلايل
معتبر" ردصلاحيت کرد. نتيجه آنچه صلاحيت اين افراد که قبلا مورد تاييد قرار
گرفتهاند میبايست توسط
شورای نگهبان برای حضور در رقابتهای انتخاباتی
به وزارت کشور اعلام گردد.
۲- ۱۳/۶۹
درصد ردشدگان به استناد ماده ۲۸ قانون
انتخابات ردصلاحيت شدهاند که ۴۱/۳۲
درصد آنان به استناد بند ۱ و ۸۹/۲۳
درصد آنان به استناد بند ۳ همين ماده
میباشد. به عبارت ديگر ۲/۵۶
درصد داوطلبان به اتهام عدم اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری
اسلامی و قانون اساسی ردصلاحيت شدهاند. از آنجا
که اين دسته نيز نه بر اساس ادله و مدارک معتبر، بلکه بر اساس نفوذ سليقه و نفوذ
گرايش خاص سياسی صورت گرفته و فیالجمله ايراد
نسبت ناروا به داوطلبان بوده که اثبات آن نيازمند ادله و مدارک محکم و متقن و بعضا
حکم دادگاه صالحه است و تعاليم قرآن و سيره معصومين عليهمالسلام به
احدی اجازه نمیدهد که به سادگی کس يا کسانی را رمی به عدم
اعتقاد و التزام به اسلام نمايد، و عدم وفاداری به نظام و قانون اساسی نيز نيازمند
مدارک و دلايلی است که قانونا معتبر باشد. لذا صرف تفسير نادرست و سليقهای
از قانون و يا گزارشهای محتمل و قانون تفسير،
به معنای فقد دليل است و هرگز مجوزی برای ردصلاحيت نمیباشد.
بنابراين لازم است ردصلاحيتشدگان
مستند به بندهای مذکور در اين ماده نيز تاييد صلاحيت شوند و در موارد بسيار نادر
نيز چنانکه گفته شد لازم است حکم دادگاه صالحه و
مدارک و دلايل متقن که نه قابل انکار باشد و نه قابل ترديد ارايه گردد، به نحوی که
عقول جامعه آن را مورد ترديد قرار ندهند.
۳- در مورد
بند ۵ ماده ۲۸ و ساير
مواد و بندهايی که برای ردصلاحيت بقيه داوطلبان نيز بدان استناد شده است که در
موارد بسياری سليقهای عمل شده است. به غير
از مواردی که "مدلل به مدارک موثر و معتبری" است که از "مراجع
چهارگانه" در حيطهی وظيفهی
ذاتی و قانونی آنها واصل شده و "قانونا" میتواند ملاک
عمل باشد، در ساير موارد مجوزی برای ردصلاحيت وجود نداشته و غيرقانونی تلقی میگردد.
۴- در مورد
نمايندگان تاييد شده مجالس قبلی و فعلی و همهی کسانی که يک
بار تاييد صلاحيت شده و پس از آن عدم صلاحيت آنها احراز نشده است نيز "اصل
استصحاب" جاری است و در مواردی که ادعای خلافی وجود دارد بايد "مورد
خلاف" متکی به مدارک معتبری باشد که از جانب مراجع چهارگانه ارايه شده و طبق قانون
نيز آن خلاف، موجب محروميت فرد از حقوق اجتماعی مصرح در قوانين باشد. بنابراين
کليه کسانی که بدون دليل و مدرک معتبر ردصلاحيت شدهاند بايد
تاييد شوند.
۵- ما از
شورای نگهبان با توجه به مسووليت قانونی خويش در پاسداری از قانون اساسی، میخواهيم
خواستههای قانونی نمايندگان متحصن در خانهی
ملت را جدی گرفته و مورد توجه و عمل قرار دهد و به علت زمان محدود پيش رو، از آنجا
که تاخير در اقدام عملی برای تحقق راهحلهای
سابقالذکر موجب از دست رفتن زمان برای حضور در
رقابتهای سالم و برگزاری عادلانهی
انتخابات میشود، نسبت به تسريع در اعلام نتايج اقدام
کند. در همين جا ما با حمايت و پشتيبانی از مواضع روشن و قاطع شورای هماهنگی
گروههای جبههی دوم خرداد و مجمع روحانيون مبارز که در
جهت برونرفت از مسايل پيش رو میتواند
بسيار موثر باشد، میخواهيم شورای نگهبان تا
تاريخ ۲/۱۱/۱۳۸۲ نسبت به بررسی و تحقق اين خواستهها
اقدام نمايد. اگر اين خواستهای روشن و
قانونی تحقق پيدا نمايد، نمايندگان متحصن به تحصن خود پايان خواهند داد. در غير
اين صورت تحصن وارد مرحلهی جديدی خواهد
شد و بعد از آن ما آن شورا را به دليل عدم توجه و سهلانگاری نسبت
به حقوق مردم و داوطلبان، در مقابل ملت و نمايندگان آنان مسوول میدانيم.
۶- ما از رييسجمهوری
و وزارت کشور میخواهيم در صورت عدم پذيرش
راههای سابقالذکر و عدم تاييد کليهی
کسانی که غيرقانونی ردصلاحيت شدهاند تا زمان
مقرر در قانون، به منظور حفظ و پايداری از قانون اساسی و حقوق ملت يعنی حقوق
انتخابکنندگان و انتخابشوندگان،
اسامی کليهی کسانی را که بدون "دليل و
مدرک" ردصلاحيت شدهاند و مستندات
قانونی رد بر آنان صدق نمیکند، رسما در
فهرست داوطلبان اعلام برای انتخابات درج کنند تا امکان انتخاب سالم و عادلانه - که
جمهوری اسلامی و مردمسالاری دينی را تضمين میکند
برای مردم فراهم گردد.
۷- ملت
بزرگوار و آگاه ايران
ما با ابراز تشکر و قدردانی از شما و کليهی
گروهها، احزاب، شخصيتها و نهادهای مدنی که با
ارسال نامه و پيام و حضور در جمع متحصنين از آنان حمايت نمودهايد
و با تشکر از بيانيهها و اطلاعيههايی
که در تاييد و همراهی و همگامی با اين تحصن منتشر گرديده و با سپاس از همدلی تمامی
شهروندانی که در بيست و هشت استان کشور ابراز همدردی نمودهاند
به اطلاع میرسانيم خوشبختانه اين رفتار قانونی و
مسالمتآميز نمايندگان شما در خانه ملت تاکنون
دستاوردهای خوب و موثری را در پی داشته است و توجه همگان را نسبت به موضوع مهم
"آزادی انتخابات" و "اصل جمهوريت نظام" در کنار
"اسلاميت" آن جلب نموده است. ما معتقديم ايجاد اميد و اعتمادسازی در
ميان مردم برای اصلاحات و اصلاحطلبان و
گروههای جبههی دوم خرداد و همگرايی ميان تمامی اصلاحطلبان
از نتايج بزرگ اين اعتراض مدنی است؛ زيرا باور داريم میتوان بر اساس
حرکتهای قانونی و مسالمتآميز
اميد به فرداهای بهتر را در سايهی نظام جمهوری
اسلامی رقم زد.
ما بار ديگر ضمن تاکيد بر بهرهگيری
از روشهای قانونی و مسالمتآميز
و ادامهی تحصن خويش اعلام میداريم
خواستههای قانونی مذکور ضامن مردمسالاری
دينی است. انتخابات آينده بايد بتواند رفتار نهادهای حاکميتی و هرم مديريت جامعه
را با اراده و خواست ملت که به فرمودهی امام راحل
تجلی آن در مجلس است منطبق نمايد؛ زيرا هويت ملی، با مجلس متکی به آرای ملت شکل میگيرد
و مجلسی در رأس امور است که تکيهگاه آن گسترهی
اعتماد مردم و حاصل مشارکت گستردهی آحاد ملت
باشد.
وماتوفيق الابالله العلی العظيم
نمايندگان متحصن در مجلس شورای اسلامی
۳۰/۱۰/۱۳۸۲