جلايیپور:
حکومت بايد با خواست مردم
باشد و نه با حذف ديگران.
خاتمی نبايد اجازه دهد حتی يک نفر هم حذف شود، خاتمی
بايد کتبا و علنا اعتراض کند. اصلاحطلبان هرگاه بر مواضع خود ايستادگی
کردهاند
پاسخ گرفتهاند.
همچنانکه وقتی کروبی مجلس را ترک
کرد، لقمانيان را آزاد کردند
اگر سازوکار انتخابات دموکراتيک رعايت نشود، حتی
حضور ۹۰ درصدی مردم باعث وجه دموکراتيک سياست در ايران نمیشود. همچنانکه دموکراسی غربی طی ۱۵۰ سال
که از چنين سازوکاری برخوردار بوده حتی با مشارکت ۶۰-۴۰ درصدی مردم هم با مشکلی رو
به رو نشد، چون سازوکار دموکراسی رعايت شده.
ما در حال حاضر نه تنها با سازوکارهای انتخابات دموکراتيک فاصله
داريم، بلکه دغدغه
مشارکت مردم را هم داريم.
ساختار حکومت ايران حائز تعارضات است. حل اين
تعارضات لزوما در گرو ويران کردن حکومت نيست، بلکه آنرا به تدريج بايد اصلاح کرد.
اين همان راهی است که اصلاحطلبان
در پيش گرفتهاند.
يعنی در عين حال که با حکومت کار میکنند در حد توان خود سعی در اصلاح
آن دارند.
دکتر حميدرضا جلايیپور عضو دفتر
سياسی جبههی مشارکت ايران اسلامی در گفتوگو
با خبرنگار سياسی خبرگزاری دانشجويان ايران(ايسنا)، با نگاهی جامعهشناسانه
به بررسی فضای کنونی کشور پيش از انتخابات و لزوم ساز و کارهای انتخابات سالم
پرداخته است.
گرچه او از خاتمی به علت عدم پافشاری و تأکيد بر
لوايح دوگانه دلگير است ولی در جای جای اين مصاحبه چندين بار بر کاريزمای خاتمی و
لزوم حضور پررنگ وی تأکيد کرده و به حمايت او از وزارت کشور جهت برگزاری انتخاباتی
آزاد و سالم اميدوار است.
جلايیپور معدل
کارنامهی طيف متبوع خود را خوب میداند
و در واکنش به اين که آنها را اهل شعار میخوانند نه
عمل، میگويد شعار خوب هم خوب است.
متن گفتوگوی ايسنا با
وی را در ادامه میخوانيد:
ايسنا: ويژگیهای انتخابات خوب و موفق از
نظر شما چيست؟
جلايیپور: انتخابات
خوب قبل از آنکه مشروط به مشارکت گسترده باشد، بايد
ملتزم به سازوکارهای دموکراتيک باشد. پس از ۶ سال حداقل انتظاری که شهروندان
ايرانی دارند آن است که انتخابات به سازوکارهای دموکراتيک نزديکتر
شود، به گونهای که منتقدين و مخالفين نيز امکان
کانديداتوری داشته باشند، گروههای مختلف با علايق خاص خود بتواند از کانديداهايشان
حمايت کرده، آنها را در اجتماعات به مردم معرفی کنند و سخنانشان در مطبوعات منتشر
شود. ولی متاسفانه اين سازوکارها هنوز تحقق نيافته است.
شعار "آزادی مخالف" خاتمی - که موثرترين
شخصيت در جريان اصلاحطلبی بوده و هست - را میتوان
در عرصهی انتخابات سنجيد، که چهقدر
محقق شده است. اينکه آيا کسانی چون نيروهای
ملی مذهبی يا شخصيتهای سياسی بيرون حاکميت
که وجههی ملی داشته و از محبوبيت عمومی
برخوردارند، امکان کانديداتوری و رقابت دارند يا نه؟ اين در حاليست که در شرايط
حاضر حتی دوستان نزديک خاتمی يا پرونده دارد يا در زندان به سر میبرند
يا اينکه زير تيغ نظارت استصوابی هستند. آنانکه
سهم موثری در انقلاب داشتهاند و از
عناوينی چون خط امامی برخوردار بودند، در چنين شرايطی هستند، حتی نزديکترين
کس به امام حذف میشود. با اين شرايط وای به
حال کسانی که از چنين عناوينی بیبهرهاند.
بنابراين ملاک، وجود سازوکارهای انتخابات
دموکراتيک است؛ فارغ از اينکه مشارکت
مردم در چنين انتخاباتی زياد يا کم باشد. اگر اصل سازوکار دموکراسی رعايت شود به
منزلهی آن است که نظام جمهوری اسلامی دموکراتيک
عمل کرده و عدم حضور مردم به منزلهی آن است که
آنان به وظيفهی مدنی خود عمل نکردهاند.
اين در حالی است که اگر سازوکار انتخابات دموکراتيک رعايت نشود، حتی حضور ۹۰ درصدی
مردم باعث وجه دموکراتيک سياست در ايران نمیشود. همچنانکه دموکراسی
غربی طی ۱۵۰ سال که از چنين سازوکاری برخوردار بوده حتی با مشارکت ۶۰-۴۰ درصدی
مردم هم با مشکلی رو به رو نشد، چون سازوکار دموکراسی رعايت شده.
ما در حال حاضر نه تنها با سازوکارهای انتخابات
دموکراتيک فاصله داريم، بلکه دغدغهی مشارکت مردم
را هم داريم.
ايسنا: در انتخابات شوراها که به
نظر میرسد
سازوکارهای مدنظر شما وجود داشت، چرا مردم مشارکت چندانی نداشتند؟
جلايیپور:
شرکت مردم در انتخابات شوراها به ميزان پاسخی بود که در انتخاباتهای
پيشين دريافت کرده بودند. ظاهرا از آنجا که پاسخی
به آنها داده نشده بود، مردم نيز شرکت دوبارهی خود در
انتخابات را بیفايده میدانستند؛ چرا
که نمايندگان اصلاحطلب منتخبشان توان تصويب
قوانين و عبور از سد شورای نگهبان را نداشتند. بنابراين با قهر کردن، دست به يک
عمل سياسی زدند و يکی از پيامدهای مثبت اين عمل مردم هم آن بود که اصلاحطلبان
خيلی متواضع شدند.انتخابات شوراها مشکل سازوکار نداشت و از همين حيث، افتخار اصلاحطلبان
محسوب میشود، بهويژه اصلاحطلبان
حکومتی؛ چرا که انتخاباتی آزاد برگزار کردند؛ هرچند که در آن شکست خودرند.
اصلاحطلبان مکانيزمهای
برگزاری انتخابات شوراها را در دست داشتند ولی مثل نيروهای سياسی انحصارطلب به نام
اسلام، قانون، خدا و پيامبر، مردم را از کانديدا شدن محروم نکردند. با اين وجود
مردم حاضر نشدند رای دهند. اين هم ايرادی ندارد؛ چون مردم حق دارند که رای بدهند
يا ندهند.
مهمترين عامل شکست اصلاحطلبان و
پيروزی مخالفشان در انتخابات شوراها، عدم شرکت مردم بود. از همينرو
اگر بار ديگر مردم حاضر به شرکت در انتخابات نشوند، همان نتيجه تکرار خواهد شد.
البته يک نکته را هم نبايد فراموش کرد و آن اينکه
اصلاحطلبان پس از شکست در انتخابات شوراها کنار
کشيدند و برای شهرداریها و شوراها
توطئهچينی و مشکلتراشی نکردند
ولی مخالفان اصلاحات پس از شکست در انتخابات سال ۷۶ به بعد همواره به گونهای
عمل کردهاند تا دولت و مجلس فلج شود.
ايسنا: در انتخابات آتی چهطور میتوان سازوکارهای يک انتخابات
دموکراتيک را فراهم کرد؟
جلايیپور:
ساختار حکومت ايران حائز تعارضات است. حل اين تعارضات لزوما در گرو ويران کردن
حکومت نيست، بلکه آنرا به تدريج بايد اصلاح کرد. اين همان راهی است که اصلاحطلبان
در پيش گرفتهاند. يعنی در عين حال که با حکومت کار میکنند
در حد توان خود سعی در اصلاح آن دارند. (همين امر وجه تمايز اصلاحات با انقلاب و
اصقلاب است. برخی عامل خشونت را حد فاصل حرکتهای انقلابی و
اصلاحی میدانند ولی اينطور نيست؛ چون
انقلابهايی نظير انقلاب اسلامی ايران میتواند
بدون خشونت به وقوع بپيوندد). برگزاری انتخاباتی که در حين ترغيب مردم به شرکت در
آن به سازوکارهای دموکراتيک نيز نزديک میشود از جمله
راههايی است که برای دستيابی به اين منظور [کار با حکومت و اصلاح آن] میتوان
به کار برد. البته حضور پررنگ ۸۰ درصدی مردم در انتخابات دوم خرداد تکرار نخواهد
شد ولی سطح مشارکت مردم تا حد ۱۲ درصدی انتخابات شوراها هم افت نخواهد کرد، به نظر
میرسد مشارکت مردم در انتخابات آتی ۵۵-۴۰
درصد خواهد بود.
با وجودی که تمام مکانيزمهای برگزاری
انتخابات مجلس هفتم در اختيار اصلاحطلبان نيست
ولی اصلاحطلبان بايد به ۳ عامل اساسی برای ترغيب
مردم به مشارکت گسترده، توجه کنند.
نخستين عامل، نقش شخص خاتمی است. نگاهی به سير
حرکت خاتمی پس از رياست جمهوریاش در اين
راستا الزامی است. مردم از خاتمیای که ۲۰
ميليون رايشان را پشتوانهی او کرده
بودند، انتظار اقدامات جدی داشتند، از آنجا که تصور میکردند
مجلس پنجم مانع اين اقدامات است، اميدوارانه در انتخابات مجلس ششم شرکت کردند ولی
پس از آن با ترور حجاريان، توقيف روزنامهها و برخورد
شديد با دانشجويان مواجه شدند. با اين وجود بار ديگر به خاتمی رای دادند. خاتمی کف
خواستههايش را در دو لايحه گنجاند که برخلاف
انتظار همگان حتی بر لوايح خودش نيز پافشاری نکرد؛. در صورتی که به عنوان مجری
قانون اساسی میتوانست نسبت به عدم تصويب لوايحش کتبا و
رسما اعتراض خود را اعلام کند.
اکنون نيز کار خاتمی به جايی رسيده که به راحتی میگويد
ممکن است عدهای را ردصلاحيت و حذف کنند!
اين در حالی است که هاشمی پيش از انتخابات ۷۶ گفت
که به هيچ وجه اجازهی تقلب در انتخابات را
نمیدهد. همين حرف هاشمی در گوش مردم ماند. به
همين خاطر مردم توقع چنين حرفی از خاتمی را ندارند. خاتمی نبايد اجازه دهد که حتی
يک نفر هم حذف شود.
اگرچه نظرسنجیها حاکی از
آنند که خاتمی همچنان موثرترين نيرو ميان
اصلاحطلبان است ولی من معتقدم که کاريزمای خاتمی
ميان نخبگان بهويژه دانشجويان افول کرده است. شاخص آن نيز
۱۶ آذر امسال بود که حتی دانشجويان نخواستند که خاتمی در مراسم ۱۶ آذر شرکت کند؛
در حالی که تا سال گذشته همه ساله بحثهای بسياری در
اين خصوص میشد.
البته شايد بتوان گفت که شخصيت کاريزمای خاتمی
افول نکرده بلکه فريز شده و توان آن را دارد که بار ديگر گرم شود و پتانسيل لازم
ميان مردم، اصلاحطلبان و نخبگان را ايجاد
کند؛ همچنانکه خاتمی نقش
مهمی در مبحث پروتکل ايفا و حتی بهتر از وزارت خارجه عمل کرد. صحت و سقم چنين
اعتقادی با انتخابات جاری مشخص خواهد شد. چنانچه خاتمی بر
برگزاری انتخاباتی آزاد و آبرومندانه اصرار ورزد، میتوان انتظار
حضور ۶۰-۵۰ درصدی مردم را داشت. در غير اين صورت بايد پذيرفت که شخصيت کاريزمای
خاتمی دچار افول شده است.
عامل مهم ديگر برای ترغيب مشارکت مردم قاطعيت
وزارت کشور بر برگزاری يک انتخابات آزاد است. همچنانکه
در انتخابات اولين دور شوراها اين وزارتخانه چنين کرد
و اين رويه را برای دومين دور انتخابات شوراها به ثبت رساندند و به اين ترتيب نقطهی
عطفی را در تاريخ انتخابات ايران آفريدند. در حال حاضر نيز وزارت کشور بايد با
قاطعيت در مقابل ردصلاحيتهای غيرقانونی
ايستادگی کند و سنت حسنهای را علیرغم
تمام فشارهای حاکم مبنی بر لزوم نظارت استصوابی باب کند.
به نظر میرسد که وزارت
کشور عزمش را برای برگزاری انتخاباتی آزاد جزم کرده است. در اين راه خاتمی - اگر
مماشات نکند - و نيروهای سياسی اصلاحطلب از وزارت
کشور دفاع و حمايت کنند، موثر خواهد بود.
عامل سوم در جلب مشارکت گستردهی
مردم، پافشاری نيروهای دوم خردادی بهويژه سازمان
مجاهدين انقلاب اسلامی و جبههی مشارکت بر
برگزاری انتخاباتی آزاد است؛ به نحوی که اگر چنين نشد، آنان از توان خود در مجلس
استفاده کنند. مثلا تحصن کرده و از شرکت تابلودار در انتخابات کنارهگيری
کنند.
نکته مهم ديگر در انتخابات آتی، رشد نيروی
فمينيستی است که طی ۶ سال گذشته با عنوان مدافعان حقوق زنان، گروههای فمينيستی
مسلمان، ايرانی و اصلاحطلب را تشکيل
میدهد و خودشان معتقدند که يک جنبش هستند.
اينها نيروی مهمی هستند و بايد رنگشان را به اين
انتخابات بزنند و نيروهايشان را برای ثبتنام بسيج
کرده، به عنوان کانديدا به مردم معرفی کنند، بر ليست احزاب تاثير بگذارند و حتی
ليست مجزا بدهند
اگر آنان به نحوی عمل کنند که دو، سوم رأی دهندگان
را زنان تشکيل دهند و بعد هم ۳۰ درصد مجلس را تسخير کنند، هنر بزرگی کرده، رنگ
پررنگی بر انتخابات زدهاند و به اين
ترتيب واقعا يک جنبش محسوب خواهند شد. همچنانکه در مجلس ششم شاهد جنبش جوانان
بوديم و دهها هزار جوان با پخش کردن تراکتهای انتخاباتی
موفق شدند که در تهران ۳۰ کانديدای مورد نظر خود را به مجلس بفرستند.
ايسنا: چنانچه نهادی چون شورای نگهبان
نخواهد مکانيزمهای
انتخابات با تعريف شما را بپذيرد خاتمی به عنوان رييس دولت و اصلاحطلبان
چه بايد بکنند؟
جلايیپور: خاتمی
بايد کتبا و علنا اعتراض کند. اصلاحطلبان هرگاه
بر مواضع خود ايستادگی کردهاند پاسخ
گرفتهاند. همچنانکه
وقتی کروبی مجلس را ترک کرد، لقمانيان را آزاد کردند.
اصلاحطلبان بايد از
حداقل حقوق مردم يعنی انتخابات آزاد دفاع کنند و به جناح مخالفان اصلاحات باج
ندهند.
شرط حضور احزاب اصلاحطلب در
انتخابات نيز بايد عدم حذف غيرقانونی کانديداها بهويژه چهرههايی
که احتمال رای آوردنشان زياد است، باشد؛ حال چه کانديدای مستقل باشند و چه از
نيروهای دوم خردادی، چه نهضت آزادی.
اصلاحطلبان بايد همچنانکه
بحث پروتکل و ابعاد آن را در جامعه و مجلس مطرح کرده، از جنگی محتمل پيشگيری
کردند، بايد اين بار نيز از مجلس به عنوان يک ابزار قوی استفاده کنند و در آن بر
لزوم برگزاری انتخاباتی آزاد پافشاری کنند. اگر در نهايت باز هم کاری از پيش
نبردند وعدهی کثيری از کانديداهای احزابی چون جبههی
مشارکت و سازمان مجاهدين ردصلاحيت شدند، با اسم و رسم و به شکل تابلودار در
انتخابات شرکت نکنند.
مخالفان اصلاحات بايد خودشان را در يک انتخابات
آزاد محک بزنند نه اينکه با حذف عدهای بخواهند
جای آنها بنشينند.پيش از انقلاب پای منابر به نقل از حضرت علی (ع) میگفتند
که حکومت کردن همچون آب بينی بز است ولی پس از انقلاب معلوم نشد که عمل به اين
آموزه دينی را به چه زمانی موکول کردهاند. برخی
آنچنان به حکومت چسبيدهاند که فراموش
کردهاند که حکومت بايد با خواست مردم باشد و نه
با حذف ديگران.
ايسنا: وزارت کشور چطور میتواند بر سازوکارهای يک انتخابات
دموکراتيک پافشاری کند؟ اينکه
برخی از احتمال انتشار ليستی مجزا از سوی وزارت کشور سخن میگويند، میتواند نوعی پافشاری محسوب شود؟ در اين صورت
تکليف کسانی از سوی مردم برگزيده میشوند
که مورد تاييد وزارت کشور بودهاند
ولی از سوی شورای نگهبان صلاحيتشان تاييد نشده است، چه خواهد شد؟
جلايیپور: وزارت
کشور توان تنظيم ليست مجزا را دارد و چنانچه مردم به
کسانی رای دهند که در ليست شورای نگهبان نبودهاند، مسالهای
میشود که بعدا بايد با گفتوگو
و مذاکره حل کرد.
ايسنا: جبهه دوم خرداد و جريان
مشهور به اصلاحطلبی
طی ۶
سال گذشته چقدر برای توسعه رشد سازوکارهای دموکراتيک تلاش کردند؟
جلايیپور: مهمترين
کار اصلاحطلبان در عرصه سياست و قدرت اين بود که
تمام نيرو سرمايه خود را صرف حمايت از خاتمی کردند، اما در عرصه جامعه مدنی، اصلاحطلبان
اقدام به انتشار روزنامه کردند و در روزنامههايشان اجازه
انتشار افکار و انديشه همگان را دادند و دست به تشکيل احزاب سياسی، مثل حزب مشارکت
زدند.
اصلاحطلبان قوانينی
را که به مردم وعده داده بودند را در مجلس طرح کردند، در بحث پروتکل هم معقول عمل
کردند. در انتخابات شوارها، هم انتخاباتی آزاد برگزار کردند.اينها همگی نشاندهنده
تلاش اصلاحطلبان است.
ايسنا: با اين تفاسير پايگاه
اجتماعی جبهه دوم خرداد را چطور ارزيابی میکنيد؟ برخی معتقدند که اين پايگاه
نسبت به گذشته تنزل يافته است؟
جلايیپور: اگر
اصلاحطلبان نيز مثل خاتمی عمل کنند و مدام به
فکر جناح مقابل باشند، پايگاه اجتماعی خود را از دست خواهند داد ولی اگر روی
حرفهای خود بايستند - صرفنظر از اينکه
نسبت به گذشته پايگاهشان کم شده است - همچنان موثرترين نيروی حامل دموکراسی در
کشور خواهند بود.
اگر اصلاحطلبان در
انتخابات آتی حامی مردم باشند و بر سازوکارهای مردمسالاری پافشاری کنند، در عرصه
باقی خواهند ماند. حتی اگر خواستها و تلاشهايشان
در عرصه عمل، به سرعت به پيش نرود.
برای اين منظور آنها به هيچ عنوان نبايد زير بار
انتخابات غيرآزاد بروند. همچنانکه نيروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی حتی در فضای
جنگی و انقلابی، بر مواضع آزادی پافشاری کردند و سبب شد تا آن صدا در کشور خفه
نشود و بعدها در جنبش اصلاحی دوباره بروز يابد.
آنانکه مدعیاند مردم از
اصلاحات و اصلاحطلبان نااميد شدهاند
و اصلاحات به بنبست رسيده است، راه بهتری
را ارائه دهند. اگر نمیتوانند چنين
راهی را معرفی کنند، بايد فعلا قبول کنند که بهترين راه، راه اصلاحات است.
همچنانکه به نظر من شعار انتخابات مجلس هفتم هم
بايد اصلاحطلبی و دموکراسی باشد چرا که هنوز
انحصارطلبیها و حق ويژهطلبها،
اصلاح نشدهاند.
ايسنا: آيا جبهه دوم خرداد توان اين
کار را دارند؟
جلايیپور: اصلاحطلبان
تا جايی که میتوانند بايد تلاش کنند. البته اين امر منوط
به رای مردم هست.
ايسنا: فکر نمیکنيد تمامی اين موارد شعار
هستند؟ شما قبلا هم همين شعارها را سر داده بوديد، شعاری چون ايران برای همه
ايرانيان؛ ولی در عالم عمل، چقدر از اين شعارها عملياتی شد؟
جلايیپور: شعار خوب
هم، خوب است. اين شعارها در ايران عين عمل است، چرا که احزاب میتوانند
به مردم پشت کنند، چنين شعارهايی هم ندهند و با امتيازگيری، افرادشان را به مجلس
بفرستند.
ولی اين شعارها به منزله آن است که ما هنوز بر
حرفهايمان پافشاری میکنيم. کشور ما هم نيازمند
همين امر است تا فضايی فراهم شود که مسائل اساسی آن در عرصه عمومی مورد بحث قرار
گيرد.
کسانیکه جلوی تحقق
اين شعارها را میگيرند، فکر میکنند
هنر کردهاند که در مقابل حرکت اصلاحی ايستادگی
کرده، اجازه تبديل آن به قانون را ندادهاند؛ در
حاليکه کارنامه آنان نشان میدهد که سبب
شدهاند ايران در ميان ۲۰۰
کشور، در کنار کره جنوبی و عراق از جمله کشورهای محور شرارت محسوب شود و به عنوان
ناقض حقوق بشر در دنيا شناخته شويم.
اين در حاليست که ظهور خاتمی در ايران با شعارهای
اصلاحطلبانه و صلحجويانه آبرويی
برای مسلمانان جهان شد، البته پس از ۱۱ سپتامبر
آبروی مسلمانان به عنوان حاميان خشونت و ترور رفت ولی بار ديگر با پيروزی شيرين
عبادی در صلح نوبل، ايرانيان و مسلمانان درخشيدند و نگاه ديگری را به ايران و
اسلام جلب شد.
در آستانه انتخابات هم حذف کانديداها، نقض آشکار
حقوق بشر است. حال آنکه در جهان فعلی، حکومتها نبايد ناقض حقوق بشر باشند چون عليهشان
پرونده تشکيل میشود. حکومت ايران هم پس
از محکوم شدن مدعی میشود که اصلاحطلبان
ابزار خارجيان هستند.
ايسنا: برخی از اصلاحطلبان در گفتههايشان آوردهاند که مجلس هفتم در بهترين
حالت مثل مجلس ششم از لحاظ ترکيب خواهد بود و نتيجهگيری کردهاند بازهم کاری از پيش
نخواهد برد، نظر شما چيست؟
جلايیپور: نمیتوان
چنين پيشبينیای کرد، چون
جامعه ايران جامعهای پويا است. عليرغم
اينکه طی اين ۶ سال گذشته ايران ناقض حقوق بشر و محور
شرارت خوانده شده، ولی اصلاحطلبان بسيار
مقاومت کردهاند و چنانچه حضورشان تداوم يابد، شايد
اينبار مخالفان اصلاحات، سر عقل بيايند و به ادامهی تصلب پايان
بدهند.
ايسنا: به نظر شما ترکيب مجلس هفتم
بر انتخابات رياست جمهوری دور بعد موثر خواهد بود يا نه؟
جلايیپور: از هماکنون
نمیتوان در اين خصوص پيشبينی
کرد. هنوز خيلی زود است.
ايسنا: به نظر شما نخبگان چه نقشی
در زمينه ساری حضور گسترده مردم پای صندوقهای رأی میتوانند داشته باشند؟
جلايیپور: دو عامل
سبب حضور نخبگان در عرصه انتخابات میشود. نخست
آنکه نخبگان با بررسی عملکرد گذشته خود در مورد انتخابات شوراها به اين نتيجه
برسند که با عدم شرکت در انتخابات کار خوبی نکردهاند و اين بار
تصميم به شرکت در انتخابات بگيرند. عامل دوم خاتمی، وزارت کشور و نيروهای سياسی
بايد آنها را در اين تصميم خود مصمم و حمايت کنند.
به نظر میرسد که اين
روزها نخبگان از منظر ديگری به انتخابات مینگرند و از
حالت قهر شوراها خارج شدهاند ولی اين
به تنهايی کافی نيست و جلوگيری از توقف اين حرکت نخبگان و ادامه رو به جلوی اين
حرکت در گرو حمايتهای يادشده است.
ايسنا: ممکن است نيروهای مشهور به
جريان اصلاحطلب
ائتلاف کنند يا نه؟
جلايیپور: امکان
ائتلاف ميان نيروهای اصلاحطلب بسته به
آينده دارد هرچه وزارت کشور و خاتمی ايستادگی کنند، امکان ائتلاف بيشتر است. البته
امکان ائتلاف و عدم ائتلاف هر دو با هم وجود دارد.
ايسنا: ائتلاف ميان چه گروههايی از
احتمال بيشتری برخوردار است؟
جلايیپور: احزابی
چون مجمع روحانيون مبارز و کارگزاران از يک سو، جبهه مشارکت و سازمان مجاهدين
انقلاب اسلامی از سوی ديگر و نيروهای ملی مذهبی و نهضت آزادی و شخصيتهای
مستقل.
ايسنا: به عنوان عضو دفتر سياسی
جبهه مشارکت، روند حرکت اين حزب را چگونه ارزيابی میکنيد، به ويژه پايگاه
اجتماعی آن در حال حاضر در چه وضعيتی نسبت به گذشته است؟ و احتمالا چه سهمی را در
مجلس هفتم خواهد داشت؟
جلايیپور: پس از دوم
خرداد تاسيس حزب جبهه مشارکت يک تجربه موفق حزبسازی بود و
اين امکان را فراهم آورد که نيروی سياسیای در قالب
حزب ظهور يابد و چندين کنگره به شکل علنی و شفاف برگزار کند. کارنامه جبهه مشارکت
در اين زمينه، کارنامه موفقی بوده است.
اينکه جبهه مشارکت در مجلس آتی چه سهمی خواهد داشت
بسته به ميزان مشارکت مردم و عدم حذف کانديداهايش است.
اگر جبهه مشارکت با حذف کانديداهايش، از اصول خود
دفاع نکند دچار افول خواهد شد ولی با پافشاری بر اصول خود، میتواند
به راهش که تا ديروز در مجلس بود از فردا در جامعه مدنی ادامه دهد. حتی اگر از
ميزان پايگاه اجتماعیاش هم کاسته شده باشد.
البته بايد پايگاه اجتماعی را تعريف کرد. من
معتقدم حاملان اصلاحات از ۴ قشرند.
نخست کسانی که میدانند اصلاحات
چيست و به دنبال اجرايی کردن مطالبات اصلاحی و دموکراسی در ايراناند.
اينان هسته بسيجگر جنبش اصلاحی هستند.
نيروهای جبهه مشارکت از اين قشرند و اين حزب در ميان اين قشر از پايگاه خوبی
برخوردارند.
قشر ديگر، هواداران دموکراسی و اصلاحات هستد که
دانشجويان و اقشار تحصيلکرده اين قشر
را تشکيل میدهند. اينان هم از جبهه مشارکت دلگير
نيستند بلکه از عدم تحقق اصلاحات در جامعه ناراحتند.
قشر ديگر علاقمندان هستند که همراه با هواداران به
پای صندوقهای رأی میآمدند و پس از انتخابات
شوراها مشخص شد که پايگاه اجتماعی اصلاحطلبان و جبهه
مشارکت در اين قشر کاهش يافته است.
مردم بیطرف هم قشر
ديگری را تشکيل میدهد که جنبش اصلاحی طی ۶
سال گذشته گاهی توانسته است اين توده را هم تحت تاثير قرار دهد. البته در اين
زمينه خاتمی نقش تعيينکننده را
داشت.
مهم اين است که جبهه مشارکت در دو قشر اول حاملان
اصلاحات همچنان از پايگاه خوبی برخوردار است ولی با ايستادگی بر مواضعش میتواند
اعتبار خود را در ردههای ديگر بازسازی کند.
ايسنا: برخی معتقدند که جبهه مشارکت
همان نتيجهای
را در انتخابات مجلس هفتم کسب خواهد کرد که کارگزاران در انتخابات مجلس ششم نصيبش
شده بود، نظر شما چيست؟
جلايیپور: نه اين
طور نيست. جبهه مشارکت بسيار متفاوت از کارگزاران است.
کارگزاران فقط ثبت حزبی کرده و گرنه اصلا حزب نيست
چون کنگرهای تشکيل نداده است.
ولی جبهه مشارکت با برگزاری کنگرههای
متعدد در انتخابات شورای مرکزی خود به جايی رسيده که به اين شورا راه يافتند.
حزبی تاکنون با انتخابات اعضاء شورای مرکزی و دفتر
سياسی خود را برنگزيده که مشارکت چنين کاری کرده است. به عبارت ديگر اگر تجربه
دموکراسی در ساختار حکومت خوب به پيش نمیرود ولی در
ساختار حزبی پيش رفته که مقدمه خوبی است.
جبهه مشارکت به همين ميزان که در ترکيب تشکيلاتی
خود قوی بوده است در حفظ پايگاه اجتماعی خود هم نسبت به ديگر احزاب قوی بوده است.
اگرچه اين انتقاد به جبهه مشارکت وارد میشود که به شکل
تودهای عمل نکرده است و عضوگيری فراگير در ميان
مردم نداشته است ولی در ايران نمیتوان به شکل
تودهای عمل کرد همچنان که سازمان مجاهدين
انقلاب هم به علت ناامنی فضای جامعه، به شکل تودهای عمل نمیکند.
با اين وجود اگر کانديداهای جبهه مشارکت حذف
نشوند، حزبی موثر در انتخابات خواهد بود. به همين علت هم از پايگاه اجتماعی مشارکت
میترسند و قصد حذف کانديداهايشان را دارند.
ايسنا: جبهه مشارکت در چه سطحی قصد
دارد در انتخابات شرکت کند؟ خود شما کانديدا شدهايد؟
جلايیپور: شورای
مرکزی و دفتر سياسی جبهه مشارکت همه را به ثبتنام تشويق
کردند.
البته از آنجا که من پارلمانتاريست نيستم، ثبت نام
نکردهام ولی برای کانديداهای اصلاحطلب
تبليغ میکنم