شنبه ۲۹ آذر ۱۳۸۲ - ۲۰ دسامبر ۲۰۰۳

نامه سرگشاده به آقای عبدالکريم لاهيجی! جمعی از زنان ايرانی در تبعيد، برلن

آيا براستی در نظام جمهوری اسلامی ايران می توان "ميانجی" ميان "شهروند و حکومت " شد؟

 

ما جمعی از زنان ايرانی تبعيدی در برلين که همگی از فعالين سياسی شهر هستيم ، برای مراسم يادبود زهرا کاظمی از شما به عنوان حقوقدان و يکی از مدافعين حقوق بشر در دو نهاد بين المللی و ايرانی حقوق بشری دعوت نموديم تا از روند حقوقی پرونده زنده ياد زهرا کاظمی در اين مراسم يرای مخاطبين ايرانی و غير ايرانی سخن بگوئيد. لارنت فاش ابراهيم از جامعه بين المللی حقوق بشر، زابينا اشترونک از گزارشگران بدون مرز، استفان هاشمی فرزند زهرا کاظمی و پروانه حميدی، هنرمند تئاتر ساير شرکت کنندگان اين مراسم بودند.

اما با کمال تاسف پس از پخش فراخوان مراسم يادبود، در تاريخ ۲۵ نوامبر تلفنی به ما اطلاع داديد که "به شما يک تلفنی شده و گفته اند که خانم اميدی و يا حميدی که در کنفرانس برلين لخت شده ، هم در اين مراسم شرکت دارد" و " اگر در برنامه سروصدائی بشود از جلسه بيرون می آئيد و بعد از۴۰ سال کار حوصله اين جور کارها را نداريد" و عليرغم توضيح ما مبنی بر اين که چنين اتفاقی نمی افتد، شما بعد از دريافت چند ای ميل ديگر ازدوستانتان از آلمان موافقفت قبلی خود را برای شرکت در جلسه پس گرفتيد و عليرغم خواهش ما هيچ توضيحی در اين رابطه به شرکت کنندگان مراسم نداديد. اما ديديم که چنين اتفاقی نيفتاد واعتراضی به شرکت خانم پروانه حميدی نشد . اين برنامه يکی از مراسم بسيار موفق در برلين شد . در اين برنامه تعدای از وکلا و قضات آلمانی نيز شرکت داشتند.

حال سئوال ما از شما به عنوان يکی از مدافعين حقوق بشراين است که شما بر چه اساسی خانم حميدی را محکوم نموديد تا سابقه ۴۰ سال کار خويش را نجات دهيد؟ آيا برای مدافعين حقوق بشر، شيوه اعتراض به نقض حقوق بشر يايد از يگانگی صوری نيز برخوردار باشد؟ آيا شکل اعتراض خانم حميدی به نقض حقوق زنان و حجاب اجباری در ايران - حتی اگر به سليقه شما و دوستانتان خوش نيايد - محکوم به حذف است ؟

شابد لازم باشد که کمی به کنفرانس برلين و اعتراضاتی که در رابطه با آن شکل گرفت، اشاره کنيم . اين کنفرانس توسط نهاد هاينريش بل ، نهاد نزديک به حزب سبزهای آلمان که در قدرت بودند و هستند برای تحقق اهداف سياسی دولت آلمان سازماندهی و برگزار شد. و در آن موضوع حقوق بشراساسا در دستور کار اين کنفرانس نبود و کنفرانس بايد به تحولات سياسی اجتماعی که قرار بود طبق دکترين های حاميان داخلی و خارجی رژيم جمهوری اسلامی ايران بعد از مجلس ششم در ايران اتفاق بيفتد می پرداخت ، که خود در جريان اين تحولات قرار داريد.

در نوشته اتان که بعد از برگزاری مراسم به دست ما رسيد اشاره کرده ايد که " شرکت دادن خانمی که در کنفرانس معروف برلن چنان نقش جنجال آفرينی داشت، نه تنها برای من قابل درک نيست که به کار دفاعی - حقوق بشری من به ويژه در پرونده حساسی چون اين پرونده (پرونده زهرا کاظمی) صدمه بسيار می زند."و" با توجه به اينکه سه تن از شرکت کنفرانس برلن : حسن يوسفی اشکوری ، اکبر گنجی و علی افشاری هنوز زندانيند."

اما دستگيری شرکت کنندگان اين کنفرانس چه ربطی به خانم حميدی دارد؟ آيا نقش آقای افشاری در رابطه با اعتراضات دانشجوئی وتاثير افشاگری او در مورد اعتراف گيری تحت شکنجه منجربه دستگيری و زندانی شدن مجدد اونشد؟ و الی آخر.

آياهيچ از خود پرسيده ايد که پس چرا همه شرکت کنندگان اين کنفرانس دستگير نشدند.چرا آقای جلائی پور که تا اخر از کشتار خلق کرد دفاع کردو برخی ديگر از شرکت کنندگان عليرغم " لخت شدن خانم حميدی " دچارهيچ مشکلی نشدند. و يازندانی شدن دو تن از مترجمان سفارت آلمان در تهران که اصلا در کنفرانس نيز شرکت نداشتند. ما بين شما و برخی از دوستداران حقوق بشر ايرانی که از شرکت با جلائی پور در يک جلسه استقبال کردند ولی به اعتراض خانم حميدی معترض بودند، تفاوت قائل بوديم

 

آقای لاهيجی!

شما به درستی در نوشته های تا کنونی خود از " فرامرزی"، "فراملی" ، " فرانژادی" ، " فرادينی" و "فراجنسی" بودن حقوق بشر و مبارزه مدافعان حقوق بشر تاکيد کرده ايد. حال چگونه است که در دادگاه قضاوت شما، اعتراض خانم پروانه حميدی به حجاب اجباری و نقض سيستماتيک حقوق بشر به يکباره با معيارهای" اخلاقی" ، " دينی" و "مردسالارانه"ای که ازجانب تفکر مشخصی برای محکوم نمودن مخالفين جمهوری اسلامی طرح شد ، محکوم به طرد می شود؟ و سخنرانی در کنار اين شخص به مصلحت فردی و اجتماعی و حرفه ای - حقوق بشری شما لطمه ميزند؟

 

شما خود در نوشته هلسينکی و ا به تاريخ ۱۴ آذر ۱۳۸۲ می نويسيد که:

" انتظار ما مدافعان حقوق بشر از حکومت اينستکه حد خود و ما را بشناسد و اگر با ما از در تناظر و گفتگو در راستای بهبود وضعيت ساختاری و عملی حقوق بشر در ايران درمی آيد, متوقع نباشد که بر موارد نقض حقوق بشر چشم به بنديم. توقع ما از رقبا و مخالفان حکومت هم اينستکه جايگاه و موقعيت سازمان های حقوق بشر را تشخيص دهند و از ما نخواهند که مواضعی همچون سازمان های سياسی اتخاذ کنيم و به دنبال براندازی باشيم و يا موافق يا مخالف اصلاح طلبان و جز آن!؟ تنها در چنين زمينه ای است که سازمان های مدافع حقوق بشر, همچون ديگر نهادهای جامعه مدنی, جايگاه حقيقی خود را در جامعه کنونی و آينده ايران خواهند يافت و قادر خواهند بود که نقش خود را به عنوان ميانجی بين شهروند و حکومت ايفاء کنند. " (تاکيد از ماست)

شما که به عنوان مدافع حقوق بشر نقش ميانجی بين شهروند و حکومت را در شرايط کنونی برای خود قائليد بايد توضيح دهيد که ايا می توان با "مدافعين حقوق بشر حکومت " وارد مذاکره شد؟ آيا قوانين جهانشمول حقوق بشر با قوانين اسلامی حاکم با مجازات هائی از قبيل سنگسار و قطع اعضای بدن ... هم خوانی دارد؟ و آيا تشکيلات مستقل مردمی و يا "نهادهای جامعه مدنی " ميتوانند در جمهوری اسلامی ايران تشکيل شوند؟ از جامعه کنونی ايران صحبت ميکنيد که پاسخ تلاش برای تشکل يابی اعدام ، قتل های زنجيره ای و سرکوب و دستگيری فعالين سياسی و دانشجوئی حتی از نوع اسلامی آن است . آيا براستی در چنين نظامی ميتوان " ميانجی " ميان" شهروند و حکومت " شد؟

شايد در اين صورت جای تعجب نباشد که به جای انتقاد به برگزارکنندگان کنفرانس برلين که در آن حقوق بشر کوچکترين محل بحث و گفتگو نداشت ، اعتراض خود را به منتقدين چنين سياستی ابراز داريد که دقيقا از اين ديدگاه کنفرانس برلين را قبول نداشتند و به آن معترض شدند. اعتراض خانم حميدی بخش کوچکی از اين اعتراضات بود. در ضمن ما وظيفه براندازی رژيم را نه به شما ونه به هيچ نهاد دفاع از حقوق بشر محول نمی کنيم و انتظار براندازی نيز از شما نداشته و نداريم . اين وظيفه نيروهای سياسی و اپوزيسيون ايران است که قصد گرفتن قدرت سياسی را دارند و ما آن ها را "رقبا"ی رژيم نمی ناميم .

اخرين سئوال ما از شما اين است که آيا دعوت خود را به مراسم يادبود زهرا کاظمی در مقام رياست و نائب رياست جامعه دفاع از حقوق بشر در ايران و فدراسيون بين المللی حامعه های حقوق بشر پس گرفتيد؟ و آيا اين دو نهاد به ويژه نهاد دوم معيارهای شما را در ارزشگزاری از شيوه اعتراض و به دنبال آن حذف معترض ، نمايندگی می کنند؟

 

جمعی از زنان ايرانی در تبعيد- برلن ( گلی جهانگيری - افسر جوادی - ميترا گوشه - سهيلا ليندهورست - ميلا مسافر - فتحيه نقيب زاده - شهين نوائی - پريسا شايسته فر)

۱۹دسامبر ۲۰۰۳