تابوی قتلهای زنجيره ای شکستنی
است
اين جنايات به نام کليت رژيم اسلامی
و رهبران گذشته و کنونی آن ثبت شده است. گرچه تمامی جناياتی که رژيم جمهوری اسلامی
ايران از بدو تولدش تا به حال مرتکب شده و هزاران انسان بی دفاع دگرانديش را به
مسلخ کشيده، هنوز پاسخی دريافت نکرده است اما پيگيری و بازگشايی چنين پروندههايی
وظيفه ايست همگانی.
وريا محمدی
جنايت و کشتار وحشيانه دگرانديشان در پاييز ۷۷
يقينا هيچگاه به دست فراموشی سپرده نمی شود. اکنون که در آستانه پنجمين سالگرد اين
تعرض وحشيانه عليه عرصه دگرانديشی در ايران به سرميبريم و چنين روزهايی يادآور
روزهای پراز ارعاب و توحش می باشد، پرستو فروهر دختر پروانه و داريوش فروهر با
انتشار نامهای اعلام کرد که برای برگزاری پنجمين سالگرد قتل پدر و مادرش به ايران
بازميگردد. وی در اين نامه به شرح فعاليتهای خود برای مجازات عاملين قتل پدر و
مادرش پرداخته است. پرستو فروهر همچنين در نامه سرگشادهاش نوشته است تمامی کسانی
که سال گذشته در برپايی مراسم يادبود پروانه و داريوش فروهر و ديگر قربانيان
قتلهای زنجيرهای فعال بوده اند، طی يکسال اخير احضار، بازجويی و بازداشت شدهاند.
دختر پروانه و داريوش فروهر در بخش ديگری از نامه اش نوشته است، باوجود اينکه
عاملان قتلها از نقش حجت الاسلام دری نجف آبادی، وزير وقت اطلاعات سخن گفته بودند،
به شکايت های او عليه دری نجف آبادی اعتنايی نشده است.
فاجعه مرگ پروانه و داريوش فروهر که با ضربات کارد
در خانه خود به قتل رسيدند، گرچه يکی از هزاران پرونده جنايات رژيم اسلامی محسوب
می گردد، ليکن به دليل تداوم آن در هفته های بعد و پيدا شدن پيکرهای بی جان سه
روشنفکر برجسته، مجيد شريف، محمد مختاری و محمد جعفر پوينده و بالقب گرفتن اين
جنايات به نام پرونده قتلهای زنجيرهای انعکاس گسترده ای نسبت به ساير جنايات يافت.
در آن دوران دولت خاتمی گروهی را به عنوان خودسر، مسئول اين قتل و قتلهای مشابه آن
دانست. سعيد امامی متهم اصلی اين قتلها، در گرمابه با خوراندن داروی نظافت به
خودکشی وادار گرديد.
اين جنايات به نام کليت رژيم اسلامی و رهبران
گذشته و کنونی آن ثبت شده است. گرچه تمامی جناياتی که رژيم جمهوری اسلامی ايران از
بدو تولدش تا به حال مرتکب شده و هزاران انسان بی دفاع دگرانديش را به مسلخ کشيده،
هنوز پاسخی دريافت نکرده است اما پيگيری و بازگشايی چنين پروندههايی وظيفه ايست
همگانی.
اگر خاتمی و دولت مطبوعش پس از جنايات پاييز ۷۷ به
افکار عمومی قول دادند که آنرا پيگيری کنند و پس از سربه نيست کردن سعيد امامی با
افتخار اعلام داشتند که غده سرطانی قتلهای زنجيره ای ريشه کن شده و هرگز جناياتی
از اين دست تکرار نخواهد شد، اما واقعيت چيز ديگری را به مردم نشان داد. اگرچه
کشتار و جنايت در حق دگرانديشان به شيوه قتلهای پاييز ۷۷ تکرار نشد اما اختناق،
بازداشت و زندانهای طويل المدت همچنان پابرجاست. ناصر زرافشان وکيل اين پرونده به
۵ سال حبس محکوم شده، ديگر کسانی که به نوعی با مقتولين ارتباط داشته اند به شدت
زير کنترل نيروهای رژيم به سر ميبرند و قتل و شکنجه همچنان در زندانهای اين رژيم
پيگيری می شود که مرگ زهرا کاظمی خبرنگار ايرانی کانادايی و قتل فرهمند صادق وزيری
از فعالين کومهله در زندان تحت شديدترين شکنجه ها در ماههای اخير از آن جملهاند.
گذشته از اينها ماشاهد ربودن و سربه نيست کردن دو نفر از فعالين سياسی و رفقای
کومهله در شهرهای بانه و مريوان بوديم.
قتلهای زنجيره ای نمود بارز اين واقعيت است که
رژيم اسلامی تاب تحمل تفکرات مخالف را از دست داده بود تا جايی که داريوش فروهر که
از برجسته ترين عناصر در پيروزی رژيم اسلامی بود را عنصری مخرب و تاريخ مصرف گذشته
تلقی نمود.
اکنون و به رغم گذشت قريب به ۵ سال از اين جنايت
تاکنون نه تنها جانيان و متهمان واقعی در اين پرونده به سزای اعمالشان نرسيده اند
بلکه يکی از متهمان اصلی اين پرونده يعنی قربانعلی دری نجف آبادی وزير وقت اطلاعات
به پست رياست ديوان عدالت اداری منصوب گرديده و حکم وتو کردن مصوبات و قوانين
مغاير با اصول سياستهای جمهوری اسلامی را پيدا کرده است. اين جنايت نه تنها در
ايران بلکه در جهان به بعنوان پروندهای وحشيانه شناخته شده است اما مقامات رژيم
اسلامی وحتی جناح موسوم به اصلاح طلب که پشت شعار دمکراسی و مردم سالاری خودرا
مخفی کرده اند، به دليل شرکت در اين جنايت حاضر به هيچ نوع اطلاع رسانی در اين
زمينه نيستند و هميشه مصلحت نظام مورد علاقه شان را برمصلحت عمومی مقدم شمرده اند.
چرخهای ماشين توحش جمهوری آخوندها، سالهاست که باسرعتی حيرت انگيز، سياست را در
خودی و غير خودی و مذهبی و غير مذهبی معنا کرده است و غيرهها محکوم به له شدن زير
چنين چرخهايی هستند.
اگرچه نوشتن نامه سرگشاده اخير از سوی پرستو فروهر
به خودی خود امری مناسب است و سالگرد حادثه قتلهای زنجيرهای را روز ميعاد مخالفين
جمهوری اسلامی ناميده است، اما مجازات و مشخص نمودن دستهای پنهان در اين جنايات
مستلزم حرکات وسيع عمومی وبسيج افکار همگانی برای دفاع از خواست برحق خانواده های
قربانيان حادثه مذکور است. پيگيری اين مسئله نبايد تنها به شرکت جستن در مراسم
يادبود اين قربانيان ختم شود و نبايد گرفتار سنت مذهبی يادبود گذاری شد و با آن
وظيفه خود را خاتمه يافته تلقی کرد. بلکه بايد مصرانه بر مجازات عاملين اين جنايت
به شيوه های مختلف اصرار ورزيد و نگذاشت که مرور زمان آن را به فراموشی بسپارد.
برگرفته از خبرنامه شماره ۱۳۰ کومه له-
سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ايران
www.komala.org