پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۲ - ۲۰ نوامبر ۲۰۰

زمينهها و زمانهها،

مناسبات ايران و جامعه بينالمللی

مصاحبه فرنگيس حبيبی با

پيروز مجتهدزاده، حسن شريعتمداری و محمد اعظمی

 

 

راديوی بين المللی فرانسه  (RFI) يکشنبه ۱۲ نوامبر ۲۰۰۳

 

فرنگيس حبيبی - هرچه به بيست نوامبر نزديک میشويم به نظر میرسد که مناسبات ميان ايران و جامعه بينالمللی شکل و شتاب تازهای به خود میگيرد. مدتی است که عبارت محور شرارت کمتر به گوش میخورد و فشارهای بينالمللی به ايران پاسخهای مناسبتری میيابد.

ايران غنیسازی اورانيوم را موقتا متوقف میکند و گزارشگر سازمان ملل متحد در امور آزادی بيان و عقيده، موفقيتهای بيشتری در بررسيهای خود در ايران میيابد. برخی تحليلگران معتقدند فشارها به ثمر رسيده است و حکومت ايران عقب نشينی کرده است. برخی ديگر از سازش ديپلماتيک ميان رهبران ايران و سران جامعه بينالمللی به ويژه آمريکا، سخن میگويند. سازشی که طول عمر حکومت کنونی را افزايش میدهد. کداميک از اين تحليلها با واقعيت نزديکتراست؟ و هريک چه تأثيری بر سياست داخلی ايران خواهند داشت. اين پرسشها را در زمينهها و زمانههای امشب در ميز گردی با آقايان پيروز مجتهدزاده استاد دانشگاه در تهران، حسن شريعتمداری عضو شورای مرکزی جمهوريخواهان ملی در آلمان و محمد اعظمی عضو شورای مسئولان سايت انترنتی عصرنو در پاريس مطرح میکنيم. پرسش اول اين است که در هفتههای اخير چه رويدادهايی در مناسبات ميان آمريکا و اروپا و ايران اتفاق افتاده که تغيير يا چرخشی را در سياستهای دو طرف نشان میدهد؟ آقای مجتهد زاده شما شروع میفرمائيد؟

 

مجتهد زاده - آن چيزی که اتفاق افتاده است يا به فرمايش شما چرخشی که پيشآمده است، يک وضعيت استثنائی است و به هيچوجه حداقل من به اين نتيجه نمیرسم که اتمسفر حاکم بر روابط سياسی ايران و غرب، به خصوص ايالات متحده آمريکا بهبود حاصل کرده يا به زوديها بهبود حاصل خواهد کرد. آن چيزی که اتفاق افتاد عبارت بوده است از اينکه جنگ تبليغاتی بسيار گستردهای که محور آمريکايی، اسرائيلی عليه جمهوری اسلامی در موارد مختلف، از جمله تهمت در زمينه دسترسی به سلاح اتمی، به جايی رسيد که حقيقتا بحرانانگيز و حساس شده بود و سياستمداران در ايران گيج شده بودند و برای مدتی شاخ و شانه میکشيدند و از هرگونه پذيرش پروتکل الحاقی که پيشنهاد شده بود شانه خالی میکردند. تا امثال بنده آمديم وسط و استدلال کرديم که اينجا بلوف زده شده است و اين بلوف بايد خوانده شود اگر چيزی برای پنهان کردن وجود ندارد. که اين بلوف خوانده شد و حالا يک فرصت تنفس تازهای حاصل شده است و اين فرصت تنفس به معنی پايان گرفتن درگيری بين ايران و بخصوص آمريکا نيست و بايد منتظر نبردهای ديگر باشيم تا وقتی که اين مسأله روابط ايران و گروههای فلسطينی برای اسرائيل و آمريکا روشن بشود. البته روابط سياسی ايران با آمريکا با روابط ايران با اتحاديه اروپا تفاوت اساسی دارد و وضع اتحاديه اروپا در اين رابطهها با وضع آمريکا کاملا متفاوت است.

 

فرنگيس حبيبی - آقای شريعتمداری، آيا شما با اين نگاه موافق هستيد؟ آيا فکر نمیکنيد که بعضی رويدادها نشاندهنده نوعی گشايش هستند؟

شريعتمداری - صحبتهای آقای مجتهدزاده در بخشی کاملا صحيح است. آن بخش که مربوط به انرژی اتمی است. ولی در مورد درگيری آمريکا با عراق و پا درميانی آقای طالبانی و صحبتهايی که گروه آقای رفسنجانی با آمريکا داشت، قضيه در سطح و بسبک ديگری پيش میرود و آنجا علائمی به چشم میخورد که به نوعی نشان میدهد که سازشهای مقطعی حاصل شده است.

 

فرنگيس حبيبی - ببخشيد اين علائم کدامها هستند بنظر شما؟

شريعتمداری - مهمترينش اين است که در ايران سطح گفتار نسبت به آمريکا تفاوت اساسی پيدا کرده، سازمان مجاهدين تحت محدوديتهای جديد قرار گرفته، نسبت به تحويل اعضای القاعده توافقهايی حاصل شده و از طرف ديگر واضح است که اين پيشدستی اتحاديه اروپا در نزديکی به ايران نمیتوانست از طرف آمريکا به آسانی تحمل بشود و آمريکا هم ناگزير با وجود اينکه از ديد استراتژيک با ايران نمیتواند توافقهای اساسی پيدا کند، جناحی در آمريکا خواهان تنش زدايی روابط هستند و میخواهند اين فاصله را کم بکنند.

 

فرنگيس حبيبی - آقای اعظمی آيا به نظر شما تنشزدايی يک تاکتيک است يا يک ماهيت استراتژيکی دارد.

اعظمی - من فکر میکنم اتفاقاتی که اکنون در حال وقوع است، موقتی است. آمريکا سياستش در رابطه با رژيم ايران،تغيير اين رژيم است، چون اين رژيم را برای اهدافش در خاورميانه مزاحم میشناسد. ايران در عراق با مجلس اعلای عراق و سازمان نظامیاش، سپاه بدر و همچنين با گروه افراطی وابسته به مقتدا صدر ارتباط و نفوذ دارد. در فلسطين با جهاد اسلامی و حماس رابطه ديرينه دارد واين جريانات را سالهاست که تقويت میکند. در افغانستان به دليل همسايگیاش با اين کشور وحضور چندين ساله گروههای افغانی، روی بخشی از دستهجات نظامی و سران محلی، نفوذ دارد و از طريق اين مجموعه تاکنون مشکلاتی آفريده است. علاوه بر اين ايران کشوری است در خاورميانه که مردمش به دليل نفرت عميقی که از جناح مسلط حکومت دارند، به آمريکا بدبين نيستند. هرکجا که جناح محافظهکار و مسلط حکومت ايستاده است، مردم نقطه مقابلشان قرار گرفتهاند. آمريکا بعيد است که افکار عمومی ۷۰ مليون مردم ايران را معامله کند و اين سرمايه عظيم را به اين راحتی از دست بدهد. به اينها لازم است اضافه کنم که جمهوری اسلامی بیآينده است. بحران سراپايش را فراگرفته است. بيکاری بيداد میکند. وضعيت اقتصادی بسيار نابسامان است. اين حکومت از هر طرف زير فشار است. با توجه به اين دلايل بنظر نمیرسد که آمريکا برنامه درازمدت نزديکی با جمهوی اسلامی را داشته باشد. اما سياست آقای بوش متکی به يک ائتلاف است. يک طرف اين ائتلاف جمهوريخواهان معتدل مثل آقای کالين پاول ايستادهاند، سمت ديگر آن راستهای افراطی نظير آقای رامسفلد وزير دفاع قرار دارند. هر دوی اينها تغيير رژيم را در ايران دنبال میکنند، اما جريان افراطی میخواهد از طريق نظامی به اين هدف برسد، نيروی ديگر بيشتر بدنبال وارد آوردن فشار و بده بستان است تا از طريق استحاله رژيم تغيير کند. بسته به شرايط اين يا آن تاکتيک زمينه و موقعيت بهتری پيدا میکند. در حال حاضر زمينه برای سياست دوم يعنی فشار همراه با انعطاف و نرمش امکان مساعدتری پيدا کرده است چون به انتخابات آمريکا يکسال بيشتر باقی نمانده است، موفقيتش در عراق مناسبت نيست و در پی آرام کردن عراق برای داشتن برگ برندهای در انتخابات است. در چنين موقعيتی نمیخواهد جبهه ديگری در مقابل خودش باز کند. به اينها بايد اضافه کنم که ايران تسليم برخی خواستههای مهم و حساس آمريکا و اروپا شده است از جمله مهمترين اينها قرار داد الحاقی منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی است که با پذيرش تمام شرايط و امضای آن، جو را کمی آرام کرده است.

 

فرنگيس حبيبی - آقای مجتهد زاده بفرمائيد حکومت ايران چه استفادههايی میتواند از نرم شدن لحن آمريکا بکند؟

مجتهدزاده - بنده نشانه مستدلی نمیبينم که لحن رهبران آمريکا نسبت به ايران نرم شده باشد. يا ما نرمش موقت و کوتاه مدت را شاهدش هستيم اما همين سه روز پيش آقای بوش گفتند در عربستان دمکراسی هست و در ايران نيست. و اين را بياد بياوريد که سالهای زيادی است که افرادی از طرف جمهوری اسلامی ايران و از طرف آمريکا آشکار و پنهان در گوشه و کنار جهان با هم صحبت میکنند. گاهی اين صحبتها پنهانی انجام شد و هر دو کشور مورد تاخت و تاز و عتاب و خطاب قرار گرفتند، و اينهم يادمان باشد که حداقل دو سال است که ايران و آمريکا در افغانستان دارند به اشکالی همکاری میکنند. اين همکاری در عراق هم به صورتهای مختلف دارد خودنمايی میکند. هيچکدام از اينها دال بر اين نيست که روابط دو کشور از حالت بحرانی خارج شده است. نبايد حوادث روز که شکلهای مختلف به خودشان میگيرند و اثرات موقت میگذارند ملاک ما برای تشخيص روابط دراز مدت قرار گيرد.

 

فرنگيس حبيبی - يعنی بحران بين ايران و آمريکا ابدی است؟

مجتهد زاده - مسأله روابط ايران و آمريکا نه جنبه اقتصادی دارد، نه جنبه سياسی دارد، نه جنبه استراتژيک. فقط يک جنبه ژئوپليتيک دارد و آن هم اين است که آمريکا همچنان میخواهد جهان را به لحاظ اقتصادی و سياسی و امنيتی جهان را از طريق جهانی شدن يکدست کند ولی زيربنای روابط ايران و آمريکا، ما همه میدانيم که مسأله اسرائيل و فلسطين است. و شيوه روابط ايران و گروههای فلسطينی، تا اين مسأله سر و سامان پيدا نکند از ديد آمريکا و البته تا اسرائيل قانع نشود من گمان نمیکنم روابط ايران و آمريکا سروسامان درستی پيدا کند.

 

فرنگيس حبيبی - آقای شريعتمداری شما در تحليلتان اشاره کرديد به نوعی نرم شدن و تنشزدايی به نظر شما اين تنشزدايی اگر واقعيت دارد، چه تأثيری در جناحبندیهای حکومت و سياست آنها نسبت به يکديگر و نسبت به آينده سياسی ايران دارد.

شريعتمداری - اين فقط آمريکا نيست که مشکل دارد. نظام ايدئولوژيک ايران هم مشکلات خودش را در برقراری رابطه با آمريکا دارد و آسان نيست اين مشکلات در سطح ايران حل بشود. بنابراين مهمترين مسأله به نظر من از لحاظ آمريکا ژئوپليتيک نيست. ايران يکی از عوامل ريسک است. و کشور سرمايهداری مثل آمريکا، وقتی که اساس مالی دنيا به يورو و دلار تقسيم میشود، مسأله اساسی جذب سرمايههای سرگردان دنيا است. هر عامل ريسک کوچکی در دراز مدت میتواند باعث عقبماندگیاش از اتحاديه اروپا بشود. اين عوامل ريسک کشورهايی هستندکه خطر را به آمريکا تحميل میکنند و يکی از آنها ايران است. تا سياست خارجی ما بر اساس منافع ملی و صلح جهانی نباشد و الفاظ مبهمی مانند عزت و حکمت و مصلحت که معلوم نيست در سياست خارجی بيان آنها چيست، اساس سياست خارجی ما باشد، ما در مناسباتمان با مشکل مواجهيم. مشکل از طرف ايران هم هست. نبايد يکطرفه آنرا بگردن لابی صهيونيستی و آمريکايیها انداخت. آقای مجتهدزاده نبايد فراموش کنند که شوروی سابق هم وجود داشت و از لحاظ اساس سياست با آمريکا مخالف بود ولی همين سازشهای کوتاهمدت میتوانست روابط را بطور تعيين کنندهای عوض کند. بنابراين ما نمیتوانيم براساس ديدهای طولانی و افقهای استراتژيک قضيه را ببينيم. همين سياستهای روزمره در سرنوشت ايران مهم است و اگر از آن در جهت گسترش فضای سياسی استفاده شود ممکن است که مقداری به تنشزدايی درونی ايران کمک بکند وگرنه اگر چنين پنداشته شود که نزديکی با غرب وسيلهای برای سرکوب نيروهای آزاديخواه ايران است. مسلما تنشها را از سطحی که هست گستردهتر خواهد کرد. برای اينکه غرب به هرصورت از محدوده توافقات راجع به حقوق بشر و آزاديهای اساسی اگر هم بخواهد نمیتواند صرفنظر کند.

 

فرنگيس حبيبی - به نظر شما درک چنين سياستهای روزمرهای در حکومت ايران چقدر است؟

شريعتمداری - به نظر من چون سياست را راديکالترين جناحهای ايران ديکته میکنند و بقيه کم و بيش تبعيت میکنند شانس چنين درکی بسيار محدود است و من بهيچوجه خوشبين نيستم. حتی امضای پروتکل الحاقی هنوز قطعی نيست و ممکن است تنشها کار را به جايی برساند که حاکمان ايران حفظ وحدت داخلی را بر آرامش در سياست خارجی ترجيح بدهند بنابراين من نمیتوانم به يقين بپذيرم که با امضای پروتکل و تصويب آن در مجلس باز چالشهای ديگر بر سر راه نباشد و از آنطرف هم هنوز نمیدانم که آيا آمريکا برای کشاندن اين مسأله به شورای امنيت پافشاری خواهد کرد يا نه.

 

فرنگيس حبيبی - آقای اعظمی شما بفرمائيد نيروهای طرفدار دمکراسی خارج از حکومت در ايران چگونه میتوانند به اين چالشها، پاسخی درخور خواستهای خودشان بدهند.

اعظمی - امروز شرايطی بوجود آمده است که امکان اينکه در گوشهای از اين جهان بتوان با روشها، شيوهها و قوانين هزاران سال پيش زندگی کرد، بسيار بسيار دشوار است.

هماکنون مسأله حقوق بشر يکی از مسائل مهم نهادهای دمکراتيک جهان شده است. دولتها هم زير فشار هستند که در مناسباتشان با ديگر دولتها به اين مسأله توجه کنند تا چند ماه ديگر ما انتخاباتی پيش رو داريم. در اين انتخابات اگر مردم همانگونه که در انتخابات شوراها شرکت نکردند، در صدد مشارکت پائين باشد، مشروعيت اين نظام برای افکار عمومی داخل و خارج زير سؤال میرود و مسأله ايجاد میکند. با زير سؤال رفتن مشروعيت نظام امکان رفراندم و انتخابات آزاد زمينه مادی پيدا میکند و میتواند مورد حمايت و پشتيبانی در داخل و خارج کشور قرار گيرد. اگر نيروهای خارج اين موضوع را دريابند و بشکل متحد وارد تبليغ برای تحريم انتخابات شوند، وضعيت جديدی ممکن است در چشمانداز پديدار شود.

 

فرنگيس حبيبی - آقای مجتهدزاده خيلی کوتاه بفرمائيد روند مبادلات سياسی در داخل ايران طی ماههای آينده چگونه خواهد بود تحت تأثير مناسبات بينالمللی؟

مجتهدزاده - شما میدانيد که من متخصص مسائل داخلی ايران نيستم. آنچه که حالا مطرح است مسأله انتخابات و ميزان مشارکت مردم در اين انتخابات و اينکه چه چارههايی بايد جستجو کرد برای کسانی که میتوانند کانديدا شوند. از نظر روابط خارجی من يک مورد را بايد اصلاح بکنم. آن برداشتی که وجود داشت که مردم طرفدار آمريکا هستند، میخواهيد باورکنيد میخواهيد باور نکنيد، بدبينی نسبت به آمريکا بسرعت گسترش پيدا کرده است. جالب اين است خيلی از روشنفکران که در روزنامهها و نشريات مطرح میکردند که میبايست از آمريکا دلجوئی کرد و روابط را اصلاح کرد، همه آنها حتی ايراد میگيرند که چرا شما پروتکل الحاقی را امضا کرديد. مجددا برمیگردم به صحبت اولم موارد اختلاف و موارد افتراق فوقالعاده عميقتر از آنست که با اين تغييرات فکر کنيم حل میشود.

 

فرنگيس حبيبی - آقای شريعتمداری خيلی کوتاه بفرمائيد آيا رويدادهای سياسی داخل ايران طی ماههای آينده تحت تأثير اين معاملات و توازن بينالمللی قرار خواهد گرفت؟

شريعتمداری - بنظر من مردم ايران اين تصور که برخی پيدا کرده بودند که گويا نيروهای خارجی به کمک آنها خواهند آمد و آزادی به ارمغان خواهند آورد، از دست دادهاند و اکنون مردم میخواهند به نيروی خودشان ايمان بياورند و در مسير مبارزات خودشان گام بردارند. من فکر میکنم انتخاب خانم شيرين عبادی از طرف صلح نوبل بعنوان يک بانوی ايرانی تشويق بزرگی برای آزاديخواهان و دموکراتهای ايران بود. امضای پروتکل الحاقی اگر به نتيجه برسد يا نرسد اين اثر را در جو ايران خواهد داشت که نشان خواهد داد که اين نظام، نظامی است ماجراجو و از وسائلی استفاده میکند که نمیداند آيا به موفقيت خواهد رسيد يا نه و در صورت عدم موفقيت ايران را با يک بحران بينالمللی مواجه میکند. هنگامی که با بحران مواجه میشود عقل و درايت کافی برای حل آن ندارد و زمان را از دست میدهد. از موضعی خفتبار تسليم تحميلاتی میشود که اگر بموقع تمهيدات را انجام میداد و يا اصولا چنين ماجراجوئی نمیکرد، احتياج به اين نوع عقبنشينی نبود و اگر هم مخالفت کند کار را به جايی میرساند که با زور و اجبار ايران را وادار به نوشيدن جام زهر بکند و بهرصورت سه مؤلفه اساسی که برای استقرار يک نظام لازم است يعنی مشروعيت، اقتدار و کارآيی اين نظام آهنگی ميرا يافته. مردم از انديشه دمکراسی دينی دل کندهاند و دنبال يک نظام مبتنی بر جدايی دين از دولت هستند و ما آثار آن را در مبارزات حقوق بشری و مبارزات آزاديخواهانه مردم ايران میبينيم.

 

فرنگيس حبيبی - بسيار خوب آقايان پيروز مجتهد زاده، حسن شريعتمداری و محمد اعظمی، خيلی ممنون از شرکتان در اين مصاحبه.