آسيب
شناسي حركت هويت جويي تركان ايران
دكتر حسن جعفرزاده
حركت رجعت به هويت تركان ايران كه به دليل سانتراليسم
تركان آذربايجان و نيز به جهت محوريت حركت در آذربايجان به حركت ملي –مدني
آذربايجان موسوم است يك حركت اجتماعي است كه روزگار سختي را سپري كرده است و شايد
روزگار سخت تري نيز پيش رو داشته باشد .از بن بست هاي سختي بيرون آمديم اما امروزه
نويسندگان و روشنفكراني داريم كه تمام مصائب را به جان مي خرند و در مقابل تمام
بلايا سينه سپر مي كنند ،به همان اندازه كه يك حركت اجتماعي گسترده مي شود به همان
اندازه نيز بايد در پاتولوژي آن حركت كار جدي صورت گيرد تا حركت به سالمترين شكل
ممكنه به مقصد برسد .لازمه تمنيع از آسيب ديدگي يك حركت اجتماعي توده گير كه
مطالبات اكثريت را در پي داشته باشد مطالعه همه جانبه و دقيق آن حركت اجتماعي است
.اين مقاله سعي بر آن دارد به طور صريح به مواردي كه مي تواند به حركت آسيب برساند
،اشاره كرده و در حيطه دانش خويش آنها را كار شناسي كند.
1.عدم
نقاد بودن حركت :
بزرگترين و بدترين آفتي كه يك حركت را مي تواند تهديد
نمايد عدم نقاد بودن آن حركت است حركتي موفق و پويا خواهد بود و به اهدافش به طور
اصولي دست پيدا خواهد كرد كه از فاناتيسم دوري نمايد و صميمانه ضعف هاي ممكنه يك
حركت را به گوش صاحبان آن حركت برساند .
نقد كردن و مهمتر از آن شهامت نقد پذيري بزرگترين خدمتي
است كه رهروان يك حركت ميتوانند در حق آن حركت انجام دهند .نمونه حركتي كه از درون
خويش نقد نگرديد و به بن بست انجاميد حركتي موسوم به اصلاح طلبي بود كه از خرداد
76 در اوضاع سياسي ايران به وقوع پيوست .
2.نبودن
تئوريسين هاي ممتاز در بطن حركت :
اگر چه وجود اين خلا مولود كشتار و تبعيد خيل عظيم
روشنفكري ترك از زمان خيانت دولت مركزي عليه دولت محلي دموكرات بود اما يك حركت
اجتماعي توده گير به تئوريسين هاي ممتازي نياز دارد تامطالبات حركت را با توجه به
خواسته هاي توده مردم و شرايط روز دنيا كاناليزه سازد .نبود تئوريسين هاي ممتاز در
بطن حركت ،فعالان ترك را به فعاليت يك بعدي در زمينه فرهنگ سوق داده است. اما با
اين خيل عظيم دانشجويان و دانشگاهيان روشن فكر در زمينه هاي مختلف علمي در
آينده اي خيلي نزديك نويد پوشش اين خلا را به ما مي دهد.
3.جدا
افتادن طيف روشنفكر و روشنگر ترك از توده مردم :
تاريخ نشان مي دهد هر سر نوشتي كه بر يك مردم عارض مي
شود ناشي از گروه روشنفكري جامعه است. اين طبيعي است كه توده به سرعت نمي تواند
خود را هم پاي قشر روشنفكر به پيش ببرد بلكه اين روشنفكرها و روشنگر هاي جامعه
هستند كه بايستي با توجه به خواسته هاي مردم نيازهاي آنها منافع و مصالح ملي آنها
را به زباني نزديك به زبان آنها ارائه كنند . اينك در اين برهه به نظر مي رسد قشر
روشنفكر با انتشار نشرياتي با مطالب صعب الفهم عوام به تكرار مكررات مي پردازد ،مي
خواهد خواستهايش را به گوش مردم برساند . اين به آن معني تلقي نگردد كه
نوشتار علمي تخصصي صورت نگيرد بلكه فعالين حركت بايستي راهها و روش هاي مختلفي جهت
نفوذ روشنگري هايش در مردمش بيابد .براي نمونه نشريه يك صفحه اي يول يكي از روش
هاي نوين در حركت محسوب مي شود. خبري و كوتاه بودن مطالب كه خواننده عاذي را خسته
نمي سازد و از اخبار حركت ملي آگاه مي سازد.
قيمت ارزان و آساني تكثير كه تيراژ نشريه را بالا برده و
دسترسي به آن آسان ساخته است و نيز پرداختن به علم توركولوژي و اخبار تمام طيف هاي
حركت ملي به اين نشريه موقعيتي ممتاز بخشيده است كه در نوع خود در سوق دادن حركت
به جمع توده مي تواند رل شايسته اي اجرا كند.
4
_ عدم كاناليزه كردن خواسته هاي حركت و محدود سازي دامنه مطالبات حركت:
محدود سازي دامنه مطالبات حركت مي تواند يكي ديگر از
آسيب هاي تهديد كننده حركت مطرح باشد. مثلا" اصل 15 قانون اساسي نمي تواند
مطالبات اقليت تركها را برآورده سازد ( قابل ذكر است كه اقليت يك مفهوم سياسي است
نه مفهوم كمي و عبارت است از گروههايي از مردم كه از حقوق حقه خويش توسط گروه حاكم
محروم بمانند. حال اين گروه باز مانده از حقوق حقه خويش از لحاظ كمي مي تواند از
گروه حاكم اكثريت باشد).
تركان ايراني به جهت پراكندگي آن ،با اجراي اصل 15قانون
اساسي به مطالبات كامل خويش نخواهد رسيد با توجه به پراكندگي تركان ايراني و با
توجه به كثرت آنان و نيز قدرتمندي زبان تركي در تقسيم بندي امروز زبان و نيز زبان
دوم جهان اسلام و متكلميني بالغ بر 200ميليون نفر در دنيا و به تبع آن بودن منابع
عظيم علمي و نيز قدمت و پيشينه اين زبان در تاريخ ايران بايستي زبان تركي در رديف
زبان شيرين فارسي زبان رسمي اعلام شود .دفاع از مطالباتي چون ايجاد صنايع مادر در
مناطق ترك نشين خصوصا" اعاده نامهاي سابق تركي به مناطق آذربايجان كه از زمان
سلطنت پهلوي اول به اين سو تعويض شده اند. اعاده نام آذربايجان به چهار استان
اردبيل، همدان، زنجان و قزوين، تشكيل فرهنگستان زبان تركي و انتقال پايتخت تجاري
ايران به تبريز با توجه به سابقه ديرينه اين شهر در زمينه اقتصاد و موقعيت
استراتژيك اين شهر به عنوان دروازه اروپا و آسياي ميانه و قفقاز و دفاع از سيستم
هاي پيشرفته اداري كشور چون سيستم فدرال بايستي بطور جدي در زمره مطالبات حركت ملي
قرار گيرد و با كار شناسي آنها كاناليزه شده و به مردم رسانده شود .
5.
تخريب نمودن يا تابو ساختن چهره هاي ملي فعالين سياسي –فرهنگي :
تخريب نمودن چهره هاي فعالين حركت به هيچ وجه كار منطقي
نمي تواند باشد . هر كس بخواهد چهره هاي
فعالين حركت را تخريب نمايد خود و همراهانش را در ورطه نابودي قرار داده است و هر
چند اين حركت به شخص و كس خاصي بستگي ندارد اما تخريب نمودن اين چهره ها
نشانه بي لياقتي شخص و قدر نشناسي فعالين دوره اختناق است و اين نتايج
زيانباري براي حركت ملي وارد خواهد ساخت.
از طرفي از تابو ساختن فعالين حركت نيز بايد به شدت
پرهيز كرد .در جهان كنوني دوران تابو سپري گشته است و همه چيز و همه كس به نحو
اصولي در جاي خويش قابل نقد است .
6.
تاخت و تاز به ايدئولوژي هاي مختلف يا بردن حركت زير چتر ايدئولوژي خاص :
حركت ملي ترك ايران در زمره هيچ ايدئولوژي خاصي قرار
ندارد، بلكه يك حركت هويت خواهي و آزادي
گرايانه است كه به يك ايدئولوژي خاصي مربوط نيست . حال در اين حركت ممكن است بعضي
ها صاحب يك ايدئولوژي خطي باشند، اما اصولي نيست كه در حركت ملي در دفاع يا تقابل
با يك ايدئولوژي خاصي باشيم تا اينكه كسي بخواهد در جهت گسترش ايدئولوژي خويش حركت
ملي را بهانه سازد و از اين طريق به اهداف خويش بپردازد. در اين صورت نيز نمي توان
به محكوم نمودن آن ايدئولوژي پرداخت بلكه شخص بايستي به نقد گذاشت چون اشتباه
رهروان يك ايدئولوژي را نبايد به حساب ايدئولوژي گذاشت همچنانكه اگر اشتباهي از
فعالين حركت ملي سر بزند بايستي اشتباه را به حساب وي نوشت نه حركت ملي.
7.
فعاليت تك بعدي در زمينه ادبيات:
ادبيات تنها يك شاخص علوم انساني است .اين مردم در ديگر
حوزه هاي علوم نيز نياز به كار وسيع دارند. فعاليت در حوزه هاي ديگر علاوه بر
استحكام بخشيدن به اين حوزه ها يكي از راه هاي نفوذ در اقشار مختلف جامعه است.
8.عدم
كار بر روي نيروهاي پيش برنده جديد و استفاده ابزاري از آنها:
يك جنبش همچنين كه از سوي روشنفكران و بخش مدرن جامعه
سازمان مي يابد. نيروهاي پيش برنده اي نيز بايستي در كنار خويش داشته باشند يكي از
اين نيروهاي عظيم حركت، قشر دانشجو مي باشد. اما اين قشر به جهت استفاده ابزاري از
آنها و نيز بعضي پارامترهاي ديگر كه از حوصله بحث خارج است به مثابه گذشته اكتبو
عمل ننموده است.
قشر دانشجو با داشتن پتانسيل هاي منحصر به فرد ضمن
احترام و ارج گذاري و دوري از استفاده ابزاري از اين قشر نياز به نيروهاي فعال
دارد.قشر دانش آموز به جهت ارتباط مداوم با خانواده و نيز داشتن فاصله زماني ورود
به دانشگاه اگر از طرف روشنفكران و بخش مدرن روي آنها كار صورت گيرد هم سبب تقويت
حركت دانشجويي و ديگر اقشار در آينده خواهد بود و هم از جهت فاصله زماني براي
بيداري يك شخص براي حركت ملي بسيار مفيد خواهد بود.
9-
عدم استفاده از نيروهاي بالقوه در حركت:
مردم ترك ايران به تعداد كافي از كادرهاي تربيت شده در
سطوح مختلف مملكتي برخودار است . اگر چه اين نيروها بيشتر جنبه بالقوه دارند تا
بالفعل. اما بايستي بر روي اين نيروي عظيم سرمايه گذاري صورت گيرد تا آنها نسبت به
موقعيت خود و جامعه به خودآگاهي دست پيدا كنند. البته در اين برهه در تعدادي از
اين نيروها مي توان حس كرد تحولات منطقه و مساله كشور عراق و تشكيل فراكسيون كرد
در مجلس شوراي اسلامي تاثير گذاشته است . اما كار بر روي اين نيروها بايستي به
صورت جدي شكل گيرد .
10 . احساس قيموميت مردم در بعضي از
نخبگان :
بعضي از نخبگان حركت جنبشي تركان ايران، چون آموزشي
همانند آموزش گروه حاكم داشتند در داخل گروه يعني جنبش براي خود برتري قائلند .
روان شناسي اين قبيل افراد از روان شناسي گروهي جداست. مخالفت هاي پرسروصداي اين قليل
نخبگان بيشتر جنبه قدرت خواهي شخصي دارد و در بسياري از موارد با منافع حركت تطبيق
نمي كند .به همين دليل در حركت جنبشي ترك ايران خواست هاي اقليت بايد از سوي گروه
اعلام شود . چرا كه تنها گروه است كه مي
تواند نوع روابط مناسب و مصالح دسته را تعريف نمايد و اين كار با وكالت و قيموميتي
كه كسي به خود مي دهد نمي توان انجام داد.