پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۲ - ۲۰ نوامبر ۲۰۰

گردآوری نامه ها و وصيتنامه های زندانيان سياسی ايرانی اعدام شده

گفتگو با عصمت طالبی و مهدی اصلانی

کيواندخت قهاری - صدای آلمان

در آستانه سالگرد قتلهای زنجيرهای، قتل گروهی از فعالان دگرانديش عرصههای سياست و فرهنگ ايران قرار داريم. روز جمعه سیام آبان ماه مراسم يادبود پروانه و داريوش فروهر در حسينيه ارشاد تهران برگزار خواهد شد. فعاليتی گسترده از سوی مدافعان حقوق بشر به چشم می خورد تا همراه با يادآوری اين قتلها در باره زمينه وقوع آنها بحث و رازگشايی شود. تلاشها بر آن است تا با اعتراض و روشنگری کوششهايی خنثی گردند که میخواهند پرونده اين جنايت را مسکوت نگاه دارند و از ياد همگان ببرند که هنوز هم گروهی از روشنفکران ايرانی چون دکتر ناصر زرافشان و اکبر گنجی هستند که به خاطر اعتراض و رازگشايی در ارتباط با قتلهای زنجيرهای در زندانهای جمهوری اسلامی گرفتارند.

جنبش روشنگریای که آغاز شده در تداوم خود عمق می يابد. تجربه يادآوريها و روشنگريها در مورد اعدامهای جمعی زندانيان سياسی ايران را هم اينک در دست داريم که فصلی از آن کشتار تابستان ۱۳۶۷ است. هر سال که سپری شده است جنبش عدالتخواهی در رابطه با اين فجايع گسترده تر از سال پيش گشته است. بر زمينه اين جنبش کوشش می شود تا تاريخ زندانهای پس از انقلاب ثبت گردد. در خارج از کشور به ويژه در آلمان چند سالی است جان به در بردگان از زندانهای جمهوری اسلامی دست به نگارش و انتشار خاطرات خود از دورانی زدهاند که در سياهچالهای حکومت اسلامی گذراندهاند. و اما بر آنان که ديگر ميان ما نيستند، چون اعدام شدهاند، چه رفته است؟

از مهمترين آثاری که از اعدام شدگان در زندانهای جمهوری اسلامی برجای مانده، نامهها و وصيتنامه های آنان است. در آغاز فصل پاييز، پس از برگزاری مراسم يادبود و روشنگريهای گسترده در باره اعداميان دهه ۱۳۶۰ و به ويژه کشتار زندانيان سياسی در تابستان ۱۳۶۷، دو تن از چهره های شناخته شده در زمينه دفاع از حقوق بشر ايران در خارج از کشور، آقايان مهدی اصلانی و مسعود نقره کار با اعلاميهای که وسيعا در سايتهای خبری و سياسی اينترنتی به زبان فارسی منتشر شد، خانواده های اعدام شدگان و همه احزاب، سازمان ها و گروه های سياسی و اجتماعی و همه ايرانيان را فراخواندند، نامه ها و وصيت نامه های اعدام شدگان عقيدتی-سياسی، عکس آنان و اصل يا کپی هر گونه اثر خلق شده در زندان از جانب آنان را برای گردآوری و انتشار در اختيار آنان بگذارند. قرار است که نخستين مجموعه نامهها و وصيتنامههای اعدامشدگان تا شهريور ماه سال آينده درآلمان منتشر شود.

پيش از اين دکتر مسعود نقره کار در سال ۱۳۶۸ پس از اعدامهای جمعی تابستان ۶۷ در آلمان دست به جمعآوری مجموعهای از نوشتهها و وصيت نامههای اعدام شدگان زده بود. حاصل کار وی کتابی بود با نام "واپسيننامه ها، اسناد خونين مقاومت، جلد اول". جلد دوم اين کتاب هيچ گاه منتشر نشد. در باره علت اين وقفه و دگرگونی حاصل شده در معيارها برای جمعآوری آثار اعدام شدگان مهدی اصلانی چنين می گويد:

"اين کار به دلايل مختلف به فرجام مطلوب منتهی نشد. علتش هم اين بود که همه جانبه نبود و تنها بخشهای مشخصی از اعدام شدگان چپ را بيشتر شامل می شد. و همان موقع اين نويد را داده بود دوستم که بتواند اين کار را ادامه بدهد و با جمع آوری تمام آثار قلمی و به جا مانده از جان باختگان عقيدتی_سياسی در طی ساليان پس از انقلاب بتواند آنها را در يک مجموعه چاپ بکند.

در حقيقت زندان يک پديده يک شبه پديدار شده نبوده در حکومت اسلامی، دوره های متفاوتی را داشته، اين دوره ها مضامين خاص خودش را داشته و به هر حال مسائل خاصی را با خودش به همراه داشته است. از اين نظر از همان فردای فصل يخزده انقلاب، که هجوم به اقليتهای مذهبی، افسران بلندپايه و وابستگان حکومت قبل آغاز می شود، تا به اين لحظه که خوديهای حکومت را دربرگرفته، می توانيم دوره های متفاوتی را نام ببريم برای زندانهای حکومت اسلامی در اين ۲۵ سال. لذا فراخوان ما به همه آن کسانی است که اثری قلمی يا وصيت نامه ای را در اختيار دارند و شامل تمام کسانی می شود که عقيدتی_سياسی در راه آرمانشان جان باخته اند."

برای زندانی سياسی در ايران نامه از معدود وسيلههايی است که می تواند ارتباط او را با جهان خارج از بند ممکن سازد. اما زندانی در نامه نگاری نيز فضايی محدود را در اختيار دارد:

"اين نامه ها تنها خطاب به بستگان درجه يک، مثل همسر، پدر و مادر و فرزند است، می توانسته از داخل زندان به بيرون منتقل بشود. روی کاغذهای فرمی چاپ شده پنج خطی. يعنی يک محدوديت در حقيقت فضا داشته زندانی، محدوديت اينکه به هر کسی نمی توانسته نامه را بنويسد.

بسياری از اين نامه ها می دانيم که به دست گيرندگان اصلی آن، يعنی خانواده ها نرسيده است. يعنی حتی اين نامه های پنج خطی بايد از ديواره کنترل حکومتی عبور می کرده تا به دست خانواده ها می رسيده. بخشهايی از اين نامه ها را خانواده ها به جهت اينکه تنها آثار به جا مانده و ارزشمند از عزيزانشان است را حفظ کرده اند و با خودشان دارند. بسياری ديگر از اين نامه ها که در بيرون منتشر نشده و پخش نشده، دوستان زندانی خطرکرده و جان به دربرده تعدادی و بخشی از آنها را خطر کرده و به هنگام آزاديشان با خود از زندان خارج کردند."

خانم عصمت طالبی از کسانیاست که به فراخوان برای جمعآوری اسناد کشتار زندانيان سياسی پاسخ مثبت داده است. همسر خانم طالبی در زندان اوين و برادر او در زندان گوهردشت در جريان کشتار جمعی تابستان ۶۷ اعدام شدند. محکوميت آنان به ترتيب حبس ابد و ده سال بود و هر دو چهار سال از دوره محکوميتشان را گذرانده بودند. خانم طالبی نامههايی را که از همسر و برادرش دريافت داشته در اختيار گردآورندگان آثار می گذارد. وی در باره شکل و محتوای اين نامهها و نگهداری آنها می گويد:

"معمولا به کسانی که در زندان بودند ماهی يکبار بر حسب اتفاق نامه های مخصوص خودشان را می دادند، که چاپ خود اوين بود. اين رو، آن رو بود اين نامه ها، يعنی ورق اين طرف و آن طرفش. يک طرفش را بايد زندانی می نوشت و پست می کرد به خانواده، طرف بعدی اش را برای آنکه نامه بيرون نماند، خانواده بايد می نوشت، پست می کرد به اوين. وقتی اين نامه ها دست من می رسيد، يا دست خانواده های ديگر هم همينطور، اينها را ما فتوکپی کرديم. فتوکپی کرديم و چند تا از نامه ها را هم من همينطوری نگاه داشتم. ديگر ارسال نکردم، که به دست زندانی ام برسد. اينها در اختيار ماست.

در نامه ها اکثرا جملات و کلمات عادی بود و بيانگر يک سری مسائلی که نشان دهد به زندگی اميدوار هستند. چند نامه ای که نگاه داشتم، خاص نبود. صرفا برای اينکه اينها را نگاه داشته باشم. شايد به عقلم رسيد که به عنوان مدرک داشته باشم."

تاکنون کوشش شده تا بر جنايتهای سهمگينی چون کشتار تابستان ۱۳۶۷ پرده افکنده شود، حتی گفته شود که چنين جنايتهايی رخ نداده است. جمعآوری آثار به جای مانده از زندانيان سياسی اعدام شده پرده ها را می سترد و نقشهها را برای سکوت در باره جنايت واقع شده نقش بر آب می کند. خانم عصمت طالبی در باره اهميت نامه های زندانيان و انتشار آنان در اين رابطه می گويد:

"به نظر من از آنجايی که ما، البته من صرفا در رابطه با شصت و هفتيها نظر می دهم، نتوانستيم هيچ مدرکی، هيچ امکانی را برای افشاگری چنين فاجعه ملی ای که در سال ۶۷ به دست جمهوری اسلامی به وقوع پيوست، سنديتی هيچ گونه داده نشد و از نظر بين المللی هم تا به امسال که پانزدهمين سالگرد بود، هيچ افشاگری ای به شکل گسترده نشده بود. امسال خوشبختانه خيلی افشاگری شد از طرف زندانيان آزاد شده، به اضافه اينکه تعدادی از خارجيها هم اين مسئله را مورد بررسی قرار دادند.

من فکر می کنم اين اسناد لااقل يک گوشه ای را نشان بدهد و اينکه يک عده ای در زندان جمهوری اسلامی با توجه به اينکه حکم گرفته بودند و تعدادی از زندانيها اصلا قرار بود که آزاد بشوند، يعنی شحکمشان تمام شده بود، اعدام شدند، شايد گوشه ای از اين فاجعه را بيانگر باشد. کمک کند برای افشاگری.

اين نشانگر اين است که با آن تاريخهايی که در نامه ها هست، خود اسم زندان اوين، اينها در آن نامه ها نوشته و چاپ شده است. اينها نشانگر اين است که زندانيها با توجه به اينکه وصيتنامه ای هم به خانواده ها ندادند، در زندان جمهوری اسلامی بوده اند و بعد از چندين ماه اطلاع دادند که از بين رفته اند."

عصمت طالبی و مهدی اصلانی با نظر به جهانيان و آيندگان برای انتشار نامهها هم اهميت افشاگرانه قايل اند هم اهميت تاريخی. خانم عصمت طالبی در اين باره می گويد: "اميدوارم اين دوستانی که دست اندرکار شده اند که اين فاجعه ملی را از نظر بين المللی در يک حدی برسانند که دنيا نگاه به اين مسئله بکند، و شايد گوشه ای از شقاوت جمهوری اسلامی به اين شکل نشان داده بشود و برای آينده مملکت ما، جوانان ما، اين باعث بشود که تکرار نشود اين فاجعه ها، فقط من اميدوارم يک چنين حرکتی موجب پيشگيری چنين فاجعه هايی باشد. همين."

 

مهدی اصلانی /

 گردآوری نامه ها و وصيتنامه های اعدام شدگان

مصاحبه کننده: کيواندخت قهاری

 

صدای آلمان: آقای مهدی اصلانی، جلد اول کتاب "واپسين نامه ها، اسناد خونين مقاومت"، در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. خواهش می کنم بفرماييد اين کتاب حاوی چه مطالبی بود و به چه دلايلی انتشار آن ديگر ادامه پيدا نکرد؟

مهدی اصلانی: با عرض سلام خدمت شما و شنوندگان محترم برنامه تان، بايد خدمتتان عرض بکنم که "واپسين نامه ها" يا "اسناد خونين مقاومت" که شما به آن اشاره کرديد، در سال ۱۳۶۸ توسط دوستم دکتر مسعود نقره کار با عنوان "آرش" بيرون درآمد. انگيزه انتشار آن نامه ها در آن سالها اعدامهای سراسری و وسيع تابستان ۱۳۶۷ بود. آثاری که به دست دوستم رسيده بود و توانسته بود آنها را جمع آوری بکند، را وی در سال ۶۸ در خارج از کشور چاپ کرد. اين کار به دلايل مختلف به فرجام مطلوب منتهی نشد. علتش هم اين بود که همه جانبه نبود و تنها بخشهای مشخصی از اعدام شدگان چپ را بيشتر شامل می شد. و همان موقع اين نويد را داده بود دوستم که بتواند اين کار را ادامه بدهد و با جمع آوری تمام آثار قلمی و به جا مانده از جان باختگان عقيدتی_سياسی در طی ساليان پس از انقلاب آنها را در يک مجموعه چاپ بکند.

در سالگشت پانزدهمين سالگرد کشتار قرن، يا همان فاجعه تابستان ۶۷، مسعود نقره کار، دوستم، و من در حقيقت به اين نکته رسيديم که جای آن دارد که به جمع آوری آثار جان باختگان بپردازيم، با توجه به محدوديتهايی که ما داريم، چون ما اساسا دسترسی به هيچ کدام از اسناد دولتی نداريم و امکان پذير هم نيست در شرايطی که اينجا هستيم، تنها متکی هستيم به ياری و همياری کسانی که اين آثار نزدشان باقی مانده، يا دوستانی که خطر کرده و اينها را از زندان با خود آوردند، يا خانواده های محترم جان باختگان که اين امانتها را مثل مردمک چشم دارند محافظت می کنند.

لذا با دادن فراخوان ما در حقيقت همه آن کسانی را که فکر می کرديم اين تکه از تاريخ خونبار سياسی ميهنمان را می بايستی که دقيقترش کرد، خطاب به همه آن دوستان داديم، و اين شامل تمام جان باختگان عقيدتی_سياسی می شود، از اقليتهای مذهبی گرفته، چون می دانيد که دوره های زندان حکومت اسلامی،

در حقيقت زندان يک پديده يک شبه پديدار شده نبوده در حکومت اسلامی، دوره های متفاوتی را داشته، اين دوره ها مضامين خاص خودش را داشته و به هر حال مسائل خاصی را با خودش به همراه داشته است. از اين نظر از همان فردای فصل يخزده انقلاب، که هجوم به اقليتهای مذهبی، افسران بلندپايه و وابستگان حکومت قبل آغاز می شود، تا به اين لحظه که خوديهای حکومت را دربرگرفته، می توانيم دوره های متفاوتی را نام ببريم برای زندانهای حکومت اسلامی در اين ۲۵ سال. لذا فراخوان ما به همه آن کسانی است که اثری قلمی يا وصيت نامه ای را در اختيار دارند و شامل تمام کسانی می شود که عقيدتی_سياسی در راه آرمانشان جان باخته اند.

 

صدای آلمان: متشکرم آقای اصلانی. حال اجازه بدهيد من يک به يک سوالهايم را بکنم. شما به طور کلی اطلاعاتی به ما داديد. اول اينکه دقيقا چه اسنادی قرار است جمع آوری بشود؟

مهدی اصلانی: وقتی صحبت از سند می کنم، نبايد سندی دولتی را از آن استنباط کرد يا به عنوان چيزی محرمانه. اسناد به اين مفهوم که می دانيم روح حاکم بر هر بند و زندانی در سراسر دنيا جدايی بندی و زندانی از جهان مادی و خارجش است. لذا نامه به عنوان يک وسيله ارتباطی مهم نقش کليدی ای را ايفا می کند در جهت شناساندن بندی و زندانی به دنيای خارجش.

در همين ارتباط لازم است توضيح بدهم که محدوديتهای ايجاد شده از طرف پليس سياسی، چون می دانيد که اين نامه ها تنها خطاب به بستگان درجه يک، مثل همسر، پدر و مادر و فرزند است، می توانسته از داخل زندان به بيرون منتقل بشود. روی کاغذهای فرمی چاپ شده پنج خطی. يعنی يک محدوديت در حقيقت فضا داشته زندانی، محدوديت اينکه به هر کسی نمی توانسته نامه را بنويسد

يکی از حوزه های مورد توجه قرار گرفته در ساليان اخير در خارج کشور، که چند سالی بيشتر نيست البته که اين بنديان، يعنی مورد هجوم قرار گرفتگان حکومت خداسالار با شکستن قفل و برداشتن قفل از دهانشان و جاری ساختن کلام به آن پرداخته اند، ادبيات زندان است. بسيارانی هستند که بخشهايی از زندگی خود را در زندانهای حکومت اسلامی گذرانده اند، اکنون در مهاجرت اين فرصت را پيدا کرده اند با پرداختن به ادبيات زندان گوشه هايی از تاريخ سياسی خونبار ميهنمان را تصوير کنند و نشان بدهند که زندانی سياسی عليرغم در بند بودن و تحمل کيفر در مقابل يک سيستم مغزشويی پليس سياسی اسلامی خالق فرهنگ خاص خود است و در حقيقت نوعی تقابل فرهنگی با کشتن هويت انسانی از طرف مرگ فروشان حاکم را به نمايش بگذارد.

ارزش نامه و وصيت نامه و آثار قلمی به جای مانده، که از آن ما به عنوان اسناد نام می بريم، از جان باختگان عقيدتی_سياسی، در ۲۵ سال گذشته، از اين منظر که هر کدام از آنها با طرح عناصر عاطفی، حماسی، تراژيک و حوزه های ديگر، در آن محدوديتهايی که خدمتتان عرض کردم در انتقال فکر و عاطفه و کلمات و جاری ساختن آن روی کاغذ به هر حال می تواند ما را روشن بکند که دوره های متفاوت زندانهای حکومت اسلامی چه وضعيتی را داشته است. از همين نامه ها، از لابلای آنها می توانيم به مضامين دوره های مختلف زندان دستيابی پيدا بکنيم.

به عنوان مثال نامه هايی که بعد از کشتارهای سال ۶۰ ، يعنی فرمانروايی جنون و خون در زندانهای سراسری در ايران، از نامه های باقيمانده آن سالها، در حقيقت ما يک نوع ايماژگويی، نوعی رمزوارگی صحبت کردن، و نوعی عدم جسارت را ما می توانيم در آن نامه ها مشاهده بکنيم. عکس اين در سالهای قبل از کشتار ۶۷، می توانيم جسارت، همه گويی و فاش گويی را در برخی از اين نامه ها ببينيم. که هر کدام از اين نامه ها با مضامينی که داشتند، پوشيده نگاری، کلی گويی، فاش گويی، ايجاز گويی و رمزوارگی گفتن می تواند دوره های متفاوت زندان را، چون اينها تاريخ بر پيشانيشان ثبت شده، چه نامه هايی که زندانی نوشته و چه نامه هايی که خانواده برای آنها برگردانده اند، نوع برخورد خانواده با زندانی، يعنی نامه نگار و نامه گيرنده، می تواند گوشه هايی از مضامين مختلف دوره های زندان را برای ما به عينه تصوير بکند.

 

صدای آلمان: اين نامه ها الان معمولا نزد چه کسانی است؟

مهدی اصلانی: بسياری از اين نامه ها می دانيم که به دست گيرندگان اصلی آن، يعنی خانواده ها نرسيده است. يعنی حتی اين نامه های پنج خطی بايد از ديواره کنترل حکومتی عبور می کرده تا به دست خانواده ها می رسيده. بخشهايی از اين نامه ها را خانواده ها به جهت اينکه تنها آثار به جا مانده و ارزشمند از عزيزانشان است را حفظ کرده اند و با خودشان دارند. بسياری ديگر از اين نامه ها که در بيرون منتشر نشده و پخش نشده، دوستان زندانی خطرکرده و جان به دربرده تعدادی و بخشی از آنها را خطر کرده و به هنگام آزاديشان با خود از زندان خارج کردند.

لذا اين نامه ها در سراسر دنيا نزد خانواده ها و دوستان اين عزيزان جان باخته محفوظ باقی مانده و با جمع آوری آنها و با منتشر کردن آن در يک مجموعه می توانيم ما بخشی از اسناد جنبش روشنگری و خونبار سياسی ميهنمان را به عينه در مقابل جهانيان عرضه بکنيم و اين شايد ثبتش از اين زاويه قابل اهميت باشد و مهم است که به هر حال ما بتوانيم جلوی فراموشی را بگيريم و اساسا فراموش نکنيم که چه اتفاقاتی در آن سالها افتاده و اين نامه ها به عنوان بخشی از ادبيات مهم زندان می تواند راهگشای نسلهای آينده باشد.

صدای آلمان: پس از فراخوانی که شما در شهريور ماه امسال ۱۳۸۲ برای جمع آوری اين نامه ها داديد، تا چه حد تا به حال با شما تماس گرفته شده است؟

مهدی اصلانی: بسياری از دوستانی که در خارج از کشور هستند، می توانم بگويم با کمال محبت و ياری بسيار نزديک، از آنجايی که اين کار را مثبت ارزيابی کرده اند، آن چيزهايی را که نزد خودشان داشتند را برای ما ارسال کردند. ما مشغول طبقه بندی اين اسناد و اين نامه ها هستيم.

چون اين نامه ها در حوزه های متفاوتی نگاشته شده است. به هر حال بخشی از آنها نامه های عاشقانه و عاطفی است، بخشی از اينها تراژيک است، در بخشی از اينها مسائل اجتماعی بسيار قوی است، چون می دانيم که تنها و به هنگام مرگ از طرف حکومتيان اين فرصت داده می شده که به عنوان وصيت نامه کسی را که تا لحظاتی ديگر می خواهند به چوبه های دار هدايت بکنند، اين فرصت را به او می دادند تا بتواند به عنوان وصيت نامه کلماتی را به روی کاغذ جاری بکند.

آنها عمدتا نزد خانواده های اينها است، بخشی اش که منتقل شده و اجازه داده شده که به بيرون منتقل بشود و بخشهايی از اين نامه ها که آثار قلمی به جا مانده است، نزد نزديکترين دوستان اينها، که تعدادی از آنها خطر کردند و اينها را به خارج منتقل کردند، است. و ما به هر جهت تعدادی از اينها به دستمان رسيده است.

نگاهمان بيشتر به داخل کشور است. به جهت اينکه عمده خانواده های زندانيان جانباخته در داخل کشور زندگی می کنند. و به هر حال با باز شدن فضای نسبی ای که امسال مشاهده کرديم در يادمان کشتارهای تابستان ۶۷ و اعتراضاتی که خانواده های جانباختگان کردند، نامه هايی که نوشتند به برخی مقامات مسئول، با جمع شدن سر گورهای فرضی اين عزيزان در گورستان خاوران، شکلی از مبارزه در حال جريان در ايران می بينيم که به عنوان جنبش خانواده ها و جنبش مادران در حال شکل گيری است و احتمال اينکه ما بخشهايی از اين وصيت نامه ها به دست ما برسد فراوان است. مکاتباتی را کرده ايم و فکر می کنم که به نتايج خوبی برسيم که بعدا خدمتتان احتمالا اعلام خواهيم کرد.

 

صدای آلمان: برای انتشار اولين مجموعه چه مدت زمانی را گذاشته ايد؟

مهدی اصلانی: سقف مشخصی را در نظر نگرفته ايم. اما آنچه که اميدوارم اين کتاب را روی پيشخوان کتابفروشيها ببينند دوستان، احتمال قريب به يقين با يادمان سال آينده، يعنی در شهريور ماه آينده اين کتاب را قطعا می خواهيم منتشر کنيم.

صدای آلمان: و در کجا چاپ خواهد شد؟

مهدی اصلانی: اين کتاب در آلمان چاپ می شود. دوستم دکتر مسعود نقره کار چون در امريکا به سر می برد، مسائل امريکا و کانادا و جمع آوری اسناد در آن منطقه را بر عهده دارد. ارتباطاتی که در اروپا هست را من عهده دار هستم. فکر می کنم بعد از ويرايش و تقسيم بندی و دسته بندی و اينها اولين جلد را احتمالا در همين فاصله ای که گفتم بتوانيم خدمتتان عرضه بکنيم.

 

صدای المان: آقای اصلانی، بسيار سپاسگزارم.

مهدی اصلانی: خواهش می کنم. من اگر فقط اجازه بدهيد، به عنوان يک نمونه از اين نوع وصيت نامه ها چيزی را انتخاب کرده ام که بر پيشانی وصيت نامه دوست از دست رفته امان حسين اقدامی ..

حسين اقدامی شاعر نويسنده، مترجم، عضو کانون نويسندگان ايران در سال ۱۳۶۷ جزو مرگ خودآگاهانی بود که آگاهانه به اعتقاد من چوبه دار را انتخاب کرد، و جزو معدود افرادی بود که آگاهانه اين انتخاب را کرد. چيزی که بر پيشانی وصيت نامه ای که از خودش بر جای گذاشته، شعری را آذين بخش آن وصيت نامه کرده که من آن را برايتان قرائت می کنم.

 

صدای آلمان: خواهش می کنم.

مهدی اصلانی: وصيت نامه: برهنه پای بر تيغ و برهنه تن در آتش، قدافراخته از آزمون سرخ می گذرم. و سرنوشت نه پيشاپيش من، که چونان سگی رانده به دنبال می دود. سبکبال می گذرم. سراپا همه خون شعله بر آتش و تيغ. با سينه ای آکنده از اميد بهاران. و کول پشته ای آکنده از فرياد و رنج. رنجهای تلخ مردم سرزمينم. که فرداهای آبستن را می زاياند. می گذرم برتافته و عاشق. با تيری در قلب، با تيری در گلو. و پرنده کوچکی در گلو که با هزار لهجه برای پيروزی مردم نغمه می خواند.

بسيار متشکرم که توجه کرديد.

 

صدای آلمان: مرسی، آقای اصلانی.

مهدی اصلانی: خواهش می کنم.