اتحاد می کنيم که چه بکنيم ؟
برای کدام اهداف ؟ با کی ؟ چگونه؟
رضا اکرمی
از يکی دو سال پيش مباحث و تلاسهای مربوط به"
اتحاد" ، در صفوف نيروهای اپوزيسيون ، اعم از احزاب ، سازمانها ويا محافل و
شخصيتهای سياسی -اجتماعی شتاب گرفته است .اما بايد متذکر شد ،که باتوجه به بالا گرفتن
بحرانهای داخلی و خارجی مربوط به ايران ،اولا : روند اقدامات در حال انجام ،به
هيچوجه از بعد زمانی ، پاسخگو نيست و ثانيا : تا جائيکه به فعا لين اپوزيسيون در
خارج از کشور مربوط ميشود ، مباحث تجريدی وتصفيه حسابهای "هويتی"و فکری
با گذشته خود و ديگران در مقايسه با ضرورت در گير شدن در يک فعاليت سياسی-عملی از
وزن بيشتری بر خوردار است. عليرغم اين واقعيت بايد نفس چنين تحرکی را به فال نيک
گرفت و به سهم خويش در اين گفتگوها شرکت کرد . و البته برای اينکه نقض غرض نشود از
دراز و کلی گوئی پرهيز کرد و حتی الامکان به اصل مطلب نقب زد . به اميد اينکه از
اين " صراط مستقيم " خارج نشوم در زير تلاش خواهم کرد به صورت بسيار
فشرده سيما و سايه روشن ،مهمترين مختصات آ نچه از شرايط ، موقعيت ، صف بنديها ،
اهداف ، راهبردها و بالاخره " گامهای مشترک " می فهم را بيان نمايم .
شرايط :
- حکومت مستبد جمهوری اسلامی در اوج بحران حيات
ربع قرنی خود ، در بعد داخلی و بين المللی قرار دارد .
- تلاشهای بخشی از حکومت جهت تخفيف اين بحران و
انطباق "نظام" با برخی از مقتضيات زمان امروز ، در بعد داخلی و خارجی با
بن بست روبرو شده است.
- اکثريت قريب به اتفاق مردم از رژيم رويگردان شده
اند و به احتمال قريب به يقين ، اين رويگردانی در جريان انتخابات هفتمين دور مجلس
شورای اسلامی از طريق تحريم گسترده ، صورت آماری و رسمی به خود خواهد گرفت.
- اما همين مردم در شرايطی برای تغيير راديکال
اوضاع به پا خواهند خواست که نسبت به تغيير توازن قوا به نفع خود و عليه قدرت
سرکوب رژيم ، اطمينان حاصل کنند. و بنا بر اين می توان گفت ، بيش از هر دوره ای
بلا تکليفی برمردم حاکم است.
- برای اولين بار فشارهای بين المللی ، بر مبارزات
داخلی عليه رژيم ، پيشی گرفته است. ودنيای خارج در وادار نمودن حکام جمهوری اسلامی
، حرف اول را ميزند.
- حضور نظامی گسترده آمريکا و باز ماندن زخم جنگ و
خشونت در دو کشور همسايه ما - عراق و افغانستان - معادلات بسيار پيچيده و احتمالات
غير قابل پيش بينی مهمی را همچون کابوسی بر آسمان ايران کسترده است.
موقعيت وصف بنديها :
- جناح مسلط در جمهوری اسلامی راه کار های چند
ساله گذشته در مقابله با خواستها و مبارزات مردم ، فعالين اجتماعی -سياسی و جناح
ديگر حکومت را مثبت و کار ساز ارزيابی می کند و همانطور که پيشتر اشاره کردم تا
زوری جدی در مقابل خود نبيند دليلی جهت عقب نشينی از اين سياست نمی بيند.
- جناح موسوم به اصلاح طلب در حکومت ،که تا ديروز
از انسداد سياسی در جامعه و حکومت سخن می گفت ،امروز خود در انسداد سياسی دست و پا
می زند . سترونی آخرين کنگره "حزب مشارکت " به عنوان پيشقراول اين جناح،
گواه بارز اين امر است. به احتمال زياد اول اسفند ۸۲ مرحله طلاق اعضاء جبهه ای
خواهد شد که ماه عسل آن در فردای ۲خرداد ۷۶ تحقق يافت. آيا از وقوع احتمالی چنين
انشقاقی چيزی عايد جبهه مردمسالاری در کشور خواهد شد ؟ از هم اکنون روشن نيست .
اما در يک نگاه کلی می توان گفت بخش اعظم اين نيرو در جبهه حفظ "نظام "
که حفظ موقعيت ومنافع حاصل از آن است باقی خواهد ماند و اقليتی کوچک از آنها ،
همانطور که امروزه بار اصلی مبارزه در راه فضائی باز تر را بر دوش می کشند به
مبارزه خود ادامه خواهند داد.
- احزاب ، محافل و شخصيتهای سياسی- اجتماعی در
داخل کشور و خارج از حکومت، عليرغم موقعيت مناسبتر تاثير گذاری در جامعه - در
مقايسه با اپوزيسيون خارج از کشور - بدليل تيغ سرکوب جناحی از رژيم و دنباله روی
از سياستهای جناح ديگر و بويژه عدم فاصله گيری از تفکر ادغام دين و دولت، از
احتمال سامان دادن" نيروئی سوم"و صدائی مستقل باز ماندند. اما بخش مهمی
از اين نيرو از آنجا که در تداوم حيات اين رژيم ذينفع نيست در جبهه تحول قرار دارد
و روشنی بخشيدن به چنين چهره ای برای تقويت جبهه دمکراسی خواهی در کشور اهميت حياتی
خواهد داشت.
- در خارج از کشور آرايش سياسی متنوع تر است . اگر
رژيم جمهوری اسلامی در نوع خود بی بديل بود ،اپوزيسيون آن نيز از اين قاعده
مستثناء نبوده است . اگر بگوئيم که واژه اپوزيسيون تنها وجه مشترک آنهاست ، شايد
زياد بی راه نرفته باشيم . ازا ين روشايد ترجيح اين باشد که از مقوله چشم انداز
اتحاد نيروها در جهت تحول شرايط سياسی وضرورت بديلی دمکراتيک در مقابل رژيم به
موضوع بنگريم و وضعيت اين بخش از اپوزيسيون را در مرکز توجه قرار دهيم. و در اين
باره نيز به قول معروف ، ابتدا بايد به متر واحدی دست يافت. و به سئوا لاتی از اين
دست پاسخ داد که ، اتحاد می کنيم که چه بکنيم؟ برای کدام اهداف ؟ با کی ؟ چگونه ؟
۱- اتحاد می کنيم که چه بکنيم ؟
به نظر می رسد بدون اينکه به اين سئوال پاسخ روشن
داد شود وارد شدن در مباحث بعدی مطلقا بی ثمر است.
پاسخ من به اين سئوال با توجه به آنچه در دو مبحث
شرايط و مو قعيت گفتم روشن است . تلاش در جهت بر چيدن بساط جمهوری اسلامی و ايجاد
بديلی دمکراتيک در مقابل آن ،با تمامی اشکال مبارزاتی که شرايط مبارزه در پيش پای
مردم وفعالين سياسی قرار می دهد.
من فکر می کنم بی پاسخ گذاشتن اين سئوال محوری ويا
پاسخی چون ايجاد اتحاد عمل جهت پشتيبانی از مبارزات مردم در ايران ويا کمک به
براندازی رژيم ضمن مسکوت کذاشتن ضرورت آلترناتيو ، يا ترويج ايده های دمکراتيک و
ضمن اينکه در اينجا يا آنجا می توانند وجوه مشترکی داشته باشند و مبنائی جهت
اشکالی از همکاری ، اما پاسخ های متفاوتند و جمع کردن آنها زير چتر فوق غير عملی
است .
۲- برای کدام اهداف؟
اتحادی که راستای پيش گفته را در پيش روی خود قرار
می دهد ، می تواند اهداف زير را پايه توافقات خود قرار دهد.
- برقراری جمهوری عرفی ، فدرال و متکی بر رأی آزاد
اکثريت مردم.
- تأمين آزاديهای سياسی، حقوق
دمکراتيک و مدنی مردم و آزاديهای مصرح در اعلاميه جهانی حقوق بشر ،ميثاقهای ضميمه
آن و لغو مجازات اعدام.
- تأ مين حقوق ملی ، ملل تشکيل دهنده ايران در چار
چوب ايرانی فدرال ، همبسته و متحدوتأکيد بر حل دمکراتيک مسائلی که می تواند از
تضاد ويا منافع متفاوت ، در منا سبات آنها بروز نمايد
- جدائی کامل دين از دولت و دفاع از آزادی اديان
،مذاهب و عقايد مسلکی و فلسفی.
- لغو هر گونه تبعيض جنسی و تأمين برابری حقوق
زنان با مردان در همه عرصه ها.
- تأمين حقوق و ارتقاء سطح زندگی کارمندان
،گارگران و مزد بگيران و تضمين حق تشکل مستقل و حق اعتصاب.
- تأمين حق حاکميت مردم ايران در مناسبات بين
المللی و مخالفت با دخالت ساير کشورها در امور داخلی ايران .برقراری مناسبات مبتنی
بر احترام متقابل با تمامی کشورها . مخالفت با سياستهای جنگ طلبانه و دفاع از صلح
جهانی.
۳- با کی ؟
با توجه به آنچه گفته شد در پاسخ اين سئوال منطقا
بايد گفت تمام کسانی که در محور بند ۱و۲ قرار می گيرند می بايست خارج از تعلقات و
پيشنه گذشته خود ، در مسير اتحاد ، و ايجاد ظرف مناسب همکاری ، به طور مشترک اقدام
نمايند . اما بدلايل متعددی ، اين شکل مطلوب ، عملی نيست . بخشی از نيرو های متعلق
به اين طيف و متمايل به اين اهداف در ايران می باشند وهنوز فضای لازم جهت اعلام
همسوئی و همگامی آنها نه تنها با نيروهائی در خارج از کشور ميسر نيست بلکه از حق
تشکل و فعاليت در چهار چوب قانون اساسی رژيم هم محروم می باشند و تا کنون مبارزه
"قانونی " آنها با زندان و شکنجه جواب گرفته است. در خارج از کشور سوابق
و تجارب مختلف ،هنوز جان سختانه بر سر راه همگرائيها ايستاده است . حضور اکثريت
متفرق و منفرد در ميان فعالين سياسی-اجتماعی و فقدان جذابيت و اعتبار لازم در صفوف
احزاب و سازمانهای سياسی ، مانع ديگر يافتن طرف مذاکره و مبا حثه و توافق ميباشد .
اين جاست که می بايست در گام اول اساس و مبنای کار را در همسوئی بر اهداف پيش گفته
گذاشت . از راه حلهائی که می تواند نيروهای همگرا را در مقابل هم قرار دهد پر هيز
کرد . با يافتن اشکال متنوع و منعطف، يک دوره گذار را که می توان اتحاد در تنوع
ناميد را پشت سر گذاشت تا انرژيهای موجود در بستر واحدی به حرکت در آيد.
۴- چگونه؟
سازمان يابی آزاديخواهان در داخل کشور همانطور که
پيشتر گفته شد مقتضيات خاص خود را خواهد داشت و نسخه ای از خارج برای آنها نمی
توان پيچيد . اما تأکيد بر وجود همگرائيها ، نشان دادن همسوئيها در مواردی که
ايجاب ميکند . پشتيبانی از مبارزات يکديگر. امريست ميسر و مفيد.که گذشته از تقويت
مبارزات کنونی ، زمينه ساز اتحادهای احتمالی آتی خواهد شد.
در خارج ودر ميان نيروهای اين طيف لااقل برای دوره
ای ما نا چارا با تلاشهای موازی مواجه ايم. احزاب و سازمانهای دمکرات و جمهوری
خواه بدرستی تلاش خواهند کرد تا صفوف خود را در اتحاد برای دمکراسی در ايرا ن
کسترده تر سازند ، تلا شهای "کميته اتحاد عمل برای دمکراسی" از اين دسته
است که امريست مثبت و ميبايست در جهت موفقيت آنها کوشيد ، اما اشکال جديد ديگری
نيز مراحل شکل گيری خود را طی می کنند که بعضا در خطوط اساسی ، اعم از اهداف و
راهبرد ها مشترکند و در موا ردی اختلافات غير قابل توافق ،لا اقل در وضعيت کنونی،
امکان تفاهم در ميان آنها را نا ميسر کرده است.
۵-"گامهای مشترک ما"چه
ميتواند باشد؟
همانطور که در بيانيه اخير مدافعان بيانيه "
جمهوری اسلامی،جمهوری لائيک و جايگاه ما " وبه عبارت ديگر برگزار کنندگان
"سمينار پاريس" آمده است.تلاش ديگری در حال انجام است تا با تدارک
گردهمائی ديگری موضوع بی سرانجام " گامهای مشترک ما" در اين اجلاس به
بحث گذاشته شود و احتمالا پاسخی بيابد.من فکر می کنم اين نشست در صورتی ميتواند به
مسئوليت خود جامه عمل پوشد که :
اولا، نه تنها ترکيب متنوع سمينار پاريس را در خود
گرد آورد بلکه مداخله فعال آنها را در مسير تدارک فرا هم نمايد .
دوما، برای سئوالاتی که در بالا مطرح شده اند پاسخ
روشن داشته باشد ولو اينکه پاسخها يکسان نباشند . که اين امر به ميزان زيادی در
گرو نحوه تدارک خواهد بود .
ثانيا،چهارچوب مناسبات آتی خود با جمعهائی که
اشتراک نظر کامل دارند ، در وحله اول ، وگروه بنديهای سياسی طيف دمکراتيک که در
اهداف و يا مشی سياسی اختلافات معينی دارد را تدقيق نمايد .
رابعا، جمعی را بعنوان شورای هماهنگی موقت (يا هر
اسم ديگری که می خواهد بر آن بگذارد) اما در بر گيرنده گرايشات و تاندانسهای مختلف
درون جمع و با مسئوليت اعلام مواضع و پيشبرد اقدامات سياسی انتخاب نمايد.
در چنين حالتی احتمالا نهادی پا به صحنه سياسی
ايران خواهد گذاشت که اگر چه همچنان شکل "جنبشی " خواهد داشت اما بند
نافش از" سمينار پاريس" بريده خواهد شد و با نام و اهداف حتی الامکان
روشن ، باری را در جهت تحقق خواستهای ديرينه مردم ما مبنی بر آزادی و مردمسالاری بر
دوش خواهد گرفت
رضا اکرمی ۹.۱۱.۲۰۰۳