پنجشنبه ۱ آبان ۱۳۸۱ - ۲۳ اکتبر ۲۰۰۳

توافق در تهران،

گامی مهم در مسير درست

شکی نيست که اجماع جهانی در فشار به سران جمهوری اسلامی برای گردن نهادن به قوانين و قواعد بين المللی در مورد انرژی اتمی از اهميت ويژه خود برخوردادر است. بخصوص که سرنوشت صدام حسين و طالبان افغانستان آئينه عبرت آقای خامنه ای و طالبان ايران است. اما آن چه که اين حکومت را قبل از همه از دست يازيدن بی محابا به هر گونه ماجراجوئی در مناسبات بين المللی باز می دارد، آگاهی از رای ملت ايران و نيز آشفتگی درونی آن است که خود بازتاب موقعيت حکومت در جامعه است.

 

عصرنو

 

اقدامی که از مدت ها پيش امکان آن می رفت بالاخره در روزهای پايانی اولتيماتوم به سران حکومت اسلامی صورت گرفت. صاحبان قدرت در جمهوری اسلامی عليرغم همه تبليغات کرکننده شان بر سر امضا و يا عدم امضای پروتکل الحاقی منع گسترش سلاح های اتمی، پذيرفتند که دولت ايران بايد اين پروتکل را امضا کند و برنامه های اتمی خود را بطور شفاف روشن و زير نظارت مجامع بين المللی ادامه دهد. توافقی که از مدت ها پيش و به ابتکار اتحاديه اروپائی بويژه دولت فرانسه و آلمان برای ترغيب حکومت اسلامی و با پشتيبانی اصلاح طلبان حکومتی، روشنفکران ملی مذهبی در تهران صورت می گرفت، ده روز قبل از پايان مهلت حکومت اسلامی با يک اقدام نمايشی و با حضور وزرای خارجه سه کشور فرانسه، بريتانيا و آلمان اعلام شد. محتوای اين توافق اعلام توافق دولت ايران برای امضای پروتکل الحاقی، توقف غنی سازی اورانيوم و دست شستن از ماجراجوئی در زمينه دسترسی به سلاح اتمی از يک طرف، به رسميت شناختن صريح حق ايران در استفاده صلح آميز از انرژی اتمی و اعلام امکان کمک به ادامه آن از طرف اين سه کشور از سوی ديگر بود.

توافق تهران گام مهمی به سوی تمکين جمهوری اسلامی به قوانين و اصول شناخته شده بين المللی بود. تصميم سران حکومت اسلامی در نوع خود دست کمی از پذيرش قطعنامه سازمان ملل در مورد جنگ ايران و عراق نداشت. از يک طرف نشاندهنده فشار مخالفت عمومی بود که جناح مقتدر و منفور حکومت اسلامی را در همراهی با فشار بين المللی وادار به عقب نشينی کرد. از طرف ديگر بيان موقعيت متزلزل حکومت و ناتوانی سياسی تصميم گيرندگان اصلی آن بود که تا ديروز با دهان پر دم از خيانت امضای پروتکل می زدند و امروز خود با دزديدن سرشان افراد مطيع خود را با مجوز امضا بر سر ميز مذاکره اعزام نموده اند.

شکی نيست که اجماع جهانی در فشار به سران جمهوری اسلامی برای گردن نهادن به قوانين و قواعد بين المللی در مورد انرژی اتمی از اهميت ويژه خود برخوردادر است. بخصوص که سرنوشت صدام حسين و طالبان افغانستان آئينه عبرت آقای خامنه ای و طالبان ايران است. اما آن چه که اين حکومت را قبل از همه از دست يازيدن بی محابا به هر گونه ماجراجوئی در مناسبات بين المللی باز می دارد، آگاهی از رای ملت ايران و نيز آشفتگی درونی آن است که خود بازتاب موقعيت حکومت در جامعه است.

بعد از اختصاص جايزه صلح نوبل به خانم شيرين عبادی، که خود بيان تجليل از مبارزه مردم کشور ما برای رعايت حقوق بشر و ازادی ها و حقوق اوليه شان بود، اعلام عقب نشينی حکومت اسلامی از ماجراجوئی بين الملی بر سر منافع ملی مردم ايران و تبديل کشور به طعمه روياهای کشورگشايانه جديد در خاورميانه، يک موفقيت برای تمامی کسانی بود که تاکنون يک صدا و به هر وسيله ممکن خواستار امضای پروتکل الحاقی، شفافيت در برنامه های اتمی و اجرای تعهدات بين المللی بودند. بايد بر همه کسانی که در کارزار بزرگ بين المللی برای وادرا ساختن سران حکومت به امضای اين پروتکل شرکت داشتند، اين موفقيت را تبريک گفت و از اين واقعه مهم اين درس را آموخت که تنها با اتحاد عمل همه نيروهای مدافع حقوق بشر و آزادی های و حقوق اوليه مردم است که می توان مستبدين حاکم راوادار به عقب نشينی و تمکين از رای اگثريت مردم و گردن نهادن به آن نمود.

بايد اين گام مهم را ارج گذاشت و در انديشه وادار کردن حکومت اسلامی به عقب نشينی های بزرگ تر و مهم تری در عرصه داخلی بود.