چهار شنبه ۷ اسفند ۱۳۸۱ - ۲۶ فوريه ۲۰۰۳

سکوت!

 

مارتين نيمولر*

ترجمه: خسرو باقرپور

Email : khosrobagherpour@hotmail.com

 

 

برای سردار شرافتمند آزادی دکتر ناصرزرافشان

 

وقتی "آنان" آمدند و "کمونيست​" ها را بردند

سکوت کردم!

من که "کمونيست" نبودم!

 

سپس بازآمدند و "سوسيال دموکرات" ها را بردند

سکوت کردم!

"سوسيال دموکرات" نبودم من!

 

به سراغ "سنديکاليست" ها آمدند

همراه بردند آنان را نيز

سکوت کردم!

انديشيدم: من که "سنديکاليست" نيستم آخر!

 

و...

عاقبت

وقتی مرا می​بردند،

سکوت بود و سکون بود

و هراس در تنهايی آدم ها،

و در ضرباهنگ چکمه ها و قلب ها،

در وحشت و دلشوره ی کوچه،

همراه ما می​رفت

و هيچ​کس نمانده بود

تا بردن مرا

بانگی به اعتراض بر آورد!

 

 

-----------

* "مارتين نيمولر" ((Martin Niemoeller در سال ۱۸۹۲به دنيا آمد. در جنگ جهانی اول افسر ارتش و فرمانده يک زيردريايی آلمانی بود. جنگ وحشيانه اول روح آرامش​طلب و وجدان شريف او را به سختی آزرد. چهره​ی سياه و بی​ترحم جنگ جهانی اول "نيمولر" را از هتک حيثيت انسان ها و خشونت در حق آنان بيزار کرد. او بعد از جنگ در رشته "الهيات" به تحصيل پرداخت و در اين رشته فارغ​التحصيل شد. وی بعد از خاتمه تحصيل در بخش "Dahlem" در برلين کشيش بود. او در موعظه​های علنی خويش با شجاعت جنايات و سياهکاری​های نازی ها را افشا می​کرد. "مارتين نيمولر" در سال ۱۹۳۷ دستگير و زندانی شد. او را در سال ۱۹۴۱ به اردوگاه دهشتناک و مرگبار نازی ها "داخائو" (Dachau)منتقل کردند. وی تا پايان جنگ در اين اردوگاه مخوف در رزمی بی​امان با عفريت مرگ درگير بود. او اما وحشت سياه "داخائو" را تاب آورد و تا سال ۱۹۸۴ زندگی کرد. سروده فوق که ترجمه​ی آزادی از شعر معروف "مارتين نيمولر" است، قبلا و بارها در جرايد فارسی زبان، به غلط به "برتولد برشت" منتسب شده بود. من برای اين سروده نام "سکوت" را برگزيده ام و آن را به مدافع شجاع و فرهيخته​ی بازماندگان قتل​های زنجيره ای، دکتر ناصر زرافشان تقديم می​کنم که هرگز سکوت نکرده است .