هوشنگ وزيری
جرج بوش بايد ميان آينده ی خود و آينده ی صدام حسين يکی را انتخاب کند
. و گمان نمي کنم بوش آن قدر به صدام علاقه داشته باشد که خود
را قربانی او سازد!
۱ - اگر قرار باشد، در يک کلمه به اين پرسش جواب
بدهم، ميگويم: آری. و از همينجا ميرسم به سئوال دوم در باره ی
علت يا به عبارت ديگر علل روی آوردن آمريکا به جنگ.
آمريکا به اين نتيجه رسيده است که رژيم صدام حسين،
به عنوان يکی از کانون هاي «محور
شرارت» (در کنار رژيم های جمهوری اسلامی و کره ی
شمالی) امنيت ملی آن را تهديد مي کند.
تصميم به برکناری رژيم صدام حسين
پيش از فاجعه ی يازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ گرفته شد. منتها اين فاجعه
سبب شد که تصميم زودتر به مرحله ی اجرا درآيد.
جنگ چه بسا که هزينه ای
بسيار سنگين داشته باشد. ولی برآورد آمريکا و هم پيمانان
او اين است که جنگ هر قدر عقب تر بيفتد،
هزينه ی آن نه سبک تر
که سنگين تر خواهد شد. صدام حسين از تأخير در جنگ،
نيرومندتر از اين بيرون خواهد آمد که هست. خواهد توانست سلاحهای کشتار انبوه
بيشتری توليد کند؛ پيوندهايش را با سازمان های
تروريستی محکم تر و گسترده تر
سازد! دولت های غربی و دولت های
منطقه را دستخوش تفرق های بيشتر گرداند؛ پايه های
دولت جرج بوش را سست کند، چنان که در انتخابات آينده شکست بخورد. به عبارت روشنتر،
جرج بوش بايد ميان آينده ی خود و آينده ی
صدام حسين يکی را انتخاب کند. و گمان نمي کنم
بوش آن قدر به صدام علاقه داشته باشد که خود را قربانی او
سازد!
از اين که بگذريم، آرايش نظامی آمريکا و انگلستان،
به مراتب بيش از آن پيش رفته است که برای اين دو دولت راه برگشتی وجود داشته باشد.
مگر اين که صدام داوطلبانه قدرت را ترک گويد يا با کودتايی نظامی سرنگون شود. اين
هر دو احتمال در عراق ضعيف است.
مي گويند که نفت
در تصميم آمريکا به جنگ نقش مهمی ايفا مي کند.
درست است، ولی نه تنها برای آن که آمريکا روی ميدانهای نفتی عراق دست بگذارد، بلکه
بيشتر بدين سبب که يک ديکتاتور ماجراجو از منبع ثروتی چنين عظيم بهره مند
نباشد. وگرنه همين صدام آماده است هر اندازه که آمريکا به نفت نياز دارد، نيازش را
تأمين کند.
ريشه کن ساختن تروريسم را در ارتباط با اين مسئله
نبايد دست کم گرفت. درخت تروريسم بين المللی، بدون
داشتن دولت هايی به عنوان پشتيبان (دولتهايی که از دولت نفت
ثروتمند هم هستند) نه کود خواهد داشت، نه آب. خواهد خشکيد. به همين دليل آمريکا
خشکاندن ريشه ی تروريسم را با برافکندن حکومت هايی
در منطقه به يک ديگر پيوند زده است.
۳ - تأثير جنگ در منطقه و ايران انکار ناپذير است.
زمامداران آمريکا بارها تأکيد کرده اند که عراق،
تازه آغاز کار است. عراق نقطه ی شروع است.
آنها پنهان نکرده اند که پس از عراق به
سراغ دولت های ديگری خواهند رفت که از تروريسم حمايت های
پيدا و پنهان مي کنند.
زمامداران آمريکا، هنوز کار رژيم عراق يکسره نشده،
مي گويند که پس از عراق نوبت ايران خواهد رسيد. ولی
به اين نتيجه هم رسيده اند که راه حل
مسئله ی ايران با راه حل در عراق تفاوت های
ماهوی دارد. در ايران جامعه ای مدنی رشد
کرده است که نمونه ی آن را نه در عراق مي توان
يافت، نه در سوريه، نه در هيچ جای ديگر در منطقه. بدين ترتيب نافرمانی مدنی که در
عراق درخور تصور نيست، مي تواند در ايران
پايه های رژيم را سست کند و فرو ريزد. البته يک حکومت
نزديک به آمريکا در عراق در حالی برای جمهوری اسلامی بسيار نگران کننده است که
آمريکا در افغانستان، پاکستان، آسيای ميانه، امير نشين های
جنوب خليج فارس جای پايش را محکم کرده است. رژيم جمهوری اسلامی نه مي تواند
با آمريکا کنار آيد، نه خواهد توانست به منافع آن ضربه های
تازه بزند. اين را زمامداران جمهوری اسلامی، خوب درک کرده اند.
منتها راه برون رفت از آن ندارند.
تأثير يک رژيم نيمه آزاد يا نيمه دموکراتيک در
عراق، و سپس رانده شدن نظام ولايت فقيه از قدرت، راه ها
را برای ايجاد يک منطقهی توسعه ی اقتصادی
خواهد گشود که از آسيای ميانه تا خليج فارس و خاورميانه را در بر خواهد گرفت. طبعا
کشورهايی چون ترکيه و اسرائيل در اين واحد بزرگ جای مهمی خواهند داشت.
اما اگر پس از يکسره شدن کار صدام، و پس از ايجاد
يک دولت دموکراتيک در ايران، آمريکا از نفوذ خود برای تحميل صلحی عادلانه و
شرافتمندانه ميان اسرائيل و فلسطين استفاده نکند، استخوان لای زخم خواهد ماند و يک
مخزن بزرگ برای پرورش تروريسم هم چنان وجود خواهد داشت. بنابراين، طرح آمريکا نمي تواند
به نتيجه ای خوب برسد، اگر صلحی پايدار ميان اسرائيل و
فلسطين برقرار نگردد.
اينک من در برابر اين جنگ و پيامدهای آن چه موضعی
دارم؟ پاسخ به اين پرسش چندان آسان نيست. زيرا بستگی به اين دارد که آمريکا پس از
جنگ تا چه حد به آنچه پيش از جنگ اعلام کرده است، دست يابد و وفادار بماند. و ليکن
در هر حال وجود حکومت هايی چون رژيم بعثی در
عراق و رژيم اسلامی در ايران، نم يتواند مايه ی
ثبات در منطقه، و جهان باشد.
|