سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۱ - ۱۱ مارس ۲۰۰۳

ابراهيم عليزاده:

دولت آمريکا می​خواهد تسلط بلامنازع خود را

 بر خاورميانه تثبيت کند

از نظر ما سياست سلطه​ طلبانه آمريکا در اين منطقه ريشه​اش در ذات سرمايه​دارانه نظام حاکم بر آمريکا است و چنين سياستی حتی اگر منطقه را به ثباتی نسبی هم برساند

 

۱ - روشن است که اين​بار دولت آمريکا برخالف سال۱۹۹۱ و بدنبال جنگ کويت اين بار تمايل شديدی به تعويض حکومت عراق از طريق يک قدرت نمائی نظامی دارد و از راههای مختلف می کوشد که به آن هدف خود نزديک شود. استقرار نيرو در کشورهای دور و بر عراق، هزينه کردن ميلياردها دلار، پيشبرد يک کشمکش ديپلماتيک فشرده با قدرت​های بزرگ مخالف جنگ، همه اين​ها حاکی از جدی بودن تصميم دولت آمريکا در اين زمينه است. برای آمريکا راه بازگشتی از اين سياست وجود ندارد و شک از پيروزی در اين کارزار حداقل در گام نخست بايستی بنام آمريکا ثبت شود. هدف آمريکا نمايش پيروزی نظامی است اما توازن قوای واقعی در سطح بين​المللی در ارتباط با اين مسئله نشان می​دهد که ناديده گرفتن رقبای بزرگ و پافشاری بر پيروزی مستقيم نظامی در عين حال می​تواند يک ماجراجوئی خطرناک در سطح سياست بين امللی باشد و از اينرو بعنوان يک احتمال ضعيف​تر دولت آمريکا در آخرين لحظه ممکن است به اشکال ديگری از پيروزی هم رضايت بدهد.

 ۲ - دولت آمريکا می​خواهد تسلط بلامنازع خود را بر خاورميانه بعنوان يکی از مناطق استراتژيک جهان تثبيت کند. مسئله امنيت آمريکا، مبارزه با تروريسم، خلع سالح عراق، سياست حمله پيشگيرانه و غيره که در تبليغات رسمی عنوان می​شوند تنها پوشش​هائی برای قابل قبول جلوه دادن لشکرکشی نظامی هستند. باين منظور رقبای بزرگ نظير اتحاديه اروپا، روسيه و غيره بايستی به تمکين و يا دنباله روی وادار شوند و دولتهای سرکش در محل هم بايستی مرعوب و يا از صحنه حذف شوند. اين در واقع همان کشمکش آشنای تقسيم جهان به مناطق نفوذ دولت​ها و بخش​های مختلف سرمايه امپرياليستی در عصر ما است که عوارض آن دامن مردم در کشورهای عقب مانده را می​گيرد

۳ - جمهوری اسلامی با همه جناح​هايش در حال پوست اندازی و انطباق خود با نيازهای سرمايه در اين دوره است. تحکيم سلطه آمريکا بر اين  منطقه که امروز از طريق تدارک حمله به عراق در جريان است اين روند را در ماورای اختلافات جناح​ها تسريع خواهد کرد. اما نه دموکراسی  و گشايش فضای سياسی ايران و نه سرنگونی رژيم اسلامی از طريق يک انقلاب راديکال و ترقی​خواهانه حاصل اين روند نخواهند بود در بهترين حالت چيزی بيشتر از نظام سياسی در پاکستان و مصر و غيره نصيب مردم در ايران نخواهد شد. اما رشد و پيشروی مبارزات کارگران و مردم تحت ستم و محروم در ايران می​تواند همه اين نقشه​ها را نقش بر آب کند. دولت​های اسرائيل و ترکيه دو متحد قابل اتکاء برای سياست​های آمريکا در منطقه هستند. آمريکا اين دو دولت را بعنوان پايگاه و نقطه پرش سياست​های خود در خاورميانه انتخاب کرده است و بهمين جهت

درسياست​های منطقه​ای خود برای جلب رضايتشان به آنها امتياز می​دهد. حمايت بدون قيد وشرط از دولت دست راستی افراطی در اسرائيل در به​خون کشيدن مردم فلسطين​جلوه​ای از اين سياست است. از اينرو پيشرفت استراتژی آمريکا در اين منطقه عرصه را بر مبارزه مردم فلسطين تنگ​تر خواهد کرد. همين موقعيت را دولت ترکيه برای آ(مريکا دارد و اين يکی از مخاطراتی است که مبارزه حق​طلبانه مردم کرد را در عراق و ترکيه را تهديد می​کند. دست ارتش ترکيه در سرکوب مردم کرد باز​تر خواهد شد و دست​اندازی​هايش را بر امور کردستان عراق بيشتر خواهد کرد.

۴ - از نظر ما سياست سلطه​طلبانه آمريکا در اين منطقه ريشه​اش در ذات سرمايه​دارانه نظام حاکم بر آمريکا است و چنين سياستی حتی اگر منطقه را به ثباتی نسبی هم برساند - امری که بسيار بعيد است - کاری جز تحکيم پايه​های سرمايه و تداوم استثمار و ستم اجرای سياست​های نئوليبرالی در اين منطقه نخواهد کرد و کارگران آگاه و مبارزين سوسياليست بنا به تعريف رزمندگان پيگير مبارزه و مقاومت در برابر چنين سياست​هائی هستند. اين مقاومت بايستی به نيروی آگاهی، تشکل و

تاکتيک و سياست درست از جانب نيروهای سوسياليست و جنبش​های توده​ای پيشرو و مترقی متکی باشد و هدايت شود. چنين حرکتی البته هيچ وجه مشترکی با اعتراض ارتجاعی رايج به آمريکا ندارد. کمونيست​ها می​توانند و بايستی پرچمداران مبارزه بر عليه سلطه​جوئی باشند و با روشنگری​های خود توهمات زيانباری را که در صفوف مبارزه کارگران و مردم تحت ستم بوجود می​آيد، خنثی کنند و اين کاری است که ما بايد به سهم خود با جديت دنبال می​کنيم. بويژه در رابطه با مسئله کرد ما به مردم کرد می​گوئييم که بدليل تناقضاتی که در منطقه وجود دارد و اهدافی که آمريکا تعقيب می​کند آزادی و حقوق اوليه مردم کرد در عراق و در هيج جای ديگری از طريق پيشرفت سياست​های آمريکا حاصل نخواهد شد و اين واقعيت را مردم کرد خود تجربه کرده​اند. در سطح عمومی​تر ما از جنبش جهانی ضد جنگ پشتيبانی می​کنيم و در آن شرکت می​کنيم.