“جانشين” نمايشنامه ای از ساعدی
در تئاترشهر
تئاتر
“جانشين” به نويسندگي غلامحسين ساعدي و با كارگرداني افشين شوشتر از روز يكشنبه 22
دي ماه ساعت 18:30 در تالار خانه خورشيد تئاتر شهر به صحنه رفته است.
بعد
از گذشت سالها، اين نخستين اثري است كه از غلامحسين ساعدي مجوز اجراي صحنهاي
گرفته است. ساعدي از جمله نويسندگان دههي 40 است؛ وي در آن سالها كه دوراني خاص
در ادبيات ايران محسوب ميشد، نوشت، رشد كرد و به تحصيل خود در رشته روان پزشكي
ادامه داد.
عمدهي
فعاليتهاي قلمي ساعدي در حوزه نمايش نامهنويسي است و به همراه تني چند هم چون
بيضايي، رادي و نصيريان پيش زمينهي تئاتر را بينان نهادند. بخش ديگر از نوآوري او
در زمينه تئاتر چاپ آثار پانتوميم تحت عنوان لالبازيهاست.
سعيد
كريمي، يكي از بازيگر نمايش تئاتر “جانشين” از غلامحسين ساعدي به عنوان فردي بزرگ
در ادبيات نمايش ايران ياد كرد و گفت: ساعدي يكي از نويسندههاي بزرگ ماست. البته
جانشين در مقايسه با ديگر آثار وي اثر شاخصي نيست. ولي اين متن به مذاق ما
سازگارتر آمد و در آن تغييراتي داديم و آن چه را كه ميخواستيم به دست آورديم و
ديگر بستگي به نظر تماشاگر دارد.
وي
دربارهي شخصيتهاي اين نمايش، گفت: سه آدم احمق كه هيچ فكري ندارند. اتفاقي
افتاده و اينها خواسته و ناخواسته به اين جا رسيدهاند، هيچ معياري ندارند و نميدانند
چه بايد بكنند و حتي براي نخستين بار است كه اين لباسها را ميپوشند و اصلا نميدانند
كه كت و شلوار و كروات چيست و اصلشان چيز ديگري است.
وي
ادامه داد: آنها هر بار راهكاري را ارائه ميدهند، اول تنها فك ميزنند، اما موفق
نميشوند. بعد با حركات دست، و هر بار ميكوشند، شيوه ارتباطيشان را به تقليد از
همديگر عوض كنند و هيچ فكري ندارند و كمكم لباسهاي يكديگر را در ميآورند و واقعيت
خود را نشان ميدهند.
اين
دانشجوي سال آخر بازيگري نمايش، افزود: اين سه آدم حتي جانشيني را نميفهمند و
تنها از يكديگر تقليد ميكنند.
وي
درباره شخصيتپردازي اين كار در مقايسه با شخصيت پردازي متن اصلي، گفت: چارچوب كلي
كار متن جانشين ساعدي است. ولي مطمئنا آن چه كه نويسنده مينويسد با آن چه كه
كارگردان كار ميكند، بسيار متفاوت است. در بسياري جاها ديالوگها و در برخي مواقع
شخصيتپردازيها عوض شده.
وي
ادامه داد: تم نمايشنامه ساعدي با تم نمايش ما متفاوت است. كار تم كار ما بيشتر
روي حماقت است و ما بسته به نظر كارگردان و كلا گروه تغييراتي در متن اصلي دادهايم.
كريمي
درباره ريتم كوبنده نمايش، گفت: يكي از اهداف ما اين بود كه كار ريتم تندي داشته
باشد، با اين حال كمي ريتم را كند كردهايم. چون تماشاگر ايراني عادت به ريتم تند
ندارد و آن قدر فكرش مغشوش است كه ممكن است ريتم كار از دستش برود، حتي در ابتداي
نمايش ما نيز ممكن است، اين اتفاق بيفتد، ولي وقتي تماشاگر با كار ارتباط برقرار
كرد، ديگر تا آخر با آن همراهي ميكند.
اين
بازيگر تاكيد كرد: ما به ريتم تند علاقه دارم و در اين نمايشنامه نيز ريتم تند
جواب ميدهد و اگر غير از اين باشد نمايش خسته كننده ميشود.
وي
در پاسخ به اين پرسش كه چگونه يك متن ايراني را برگزيده، گفت: انتخاب متن ايراني
يا خارجي بستگي به كارگردان و بازيگر دارد. “جانشين” نسبت به ديگر نمايشنامههاي
ساعدي آن قدر، قوي نيست. ولي كارگردان حس ميكند با اين نمايشنامه بهتر ميتواند
ارتباط برقرار كند.
وي
ادامه داد: به هر حال نمايشنامههاي ايراني و خارجي هر يك فاكتورهاي خاص خود را
دارند.
كريمي
يادآور شد: وقتي سال گذشته در بخش دانشگاهي جشنواره فجر اين نمايش را اجرا كرديم،
شيوه اجراييمان براي تماشاگران جالب بود. زيرا تماشاگر درباره نمايشهاي ايراني
يك ذهنيت خاصي دارد. در حالي كه وقتي نمايش را ميبيند ذهينتش كاملا عوض ميشود.
عطامهر
عليپور، يكي از بازيگران اين نمايش است، كه از سال 75 كار تئاتر را به شكل حرفهاي
آغاز كرده، وي در گفتوگو با خبرنگار ايسنا درباره شباهتها و تفاوتهاي سه
كاراكتر اين نمايش گفت: وجه مشترك اين سه كاراكتر حماقتشان است.
وي
در پاسخ به اين پرسش كه در شخصيتپردازي چقدر به متن اصلي وفادار بودهايد، گفت:
اصلا به متن اصلي وفادار نبودهام و نميتوانستم با شخصيتهاي متن اصلي ارتباط
برقرار كنم و در پرداختن به شخصيتها به آنها توجهي نداشتيم و اين شخصيتها
پرورده خودمان است.
اين
بازيگر درباره نقش غلامحسين ساعدي در ادبيات نمايشي ايران، گفت: نسبت به وي نه
شناختي دارم و نه نظر خاصي و اين نخستين متني است كه از او خواندهام و با
نمايشنامههاي قبلي كه كار كردهام، هيچ شباهتي ندارد.
و
اما محمدرضا چرختاب كه از سال 70 كار تئاتر را آغاز كرده، ديگر بازيگر اين نمايش
است. وي در ارزيابي كاركاكترهاي اين نمايش گفت: هر سه كاراكتر از نظر فكري يكي
هستند و ويژگي مشترك آن ها حماقت است و بقيه كار هم روي همين محور ميچرخد.
وي
ادامه داد: در شخصيتپردازي اين نقشها از شروع تمرينات كوشيديم ، تنها اتود بزنيم
و كارگردان نيز به ما كمك كرد تا در نهايت شخصيتهايي پديد آمدند كه روي صحنه ميبينيم.
وي
درباره نقش غلامحسين ساعدي در ادبيات نمايشي ايران، گفت: مطمئنا همان طور كه يك
حافظ يا مولانا داريم و همان گونه كه شمس تبريز تنها يك بار ميآيد و ميرود.
امثال غلامحسين ساعدي هم تنها يك بار ميآيند و ميروند و تاثيرات اينها روي
ادبيات ايراني ويژه ادبيات نمايشي بسيار زياد است.
اين
بازيگر ادامه داد: به دليل اين كه ساعدي روان شناس بوده است، اين ويژگي در خلق
شخصيتهاي آثارش بسيار به چشم ميخورد.
وي
درباره نقش حركات نمايش در پيشبرد نمايش، گفت: به دستور كارگردان كوشيديم، ريتم را
در نمايش بالا ببريم و همه اين حركات دست به دست هم ميدهد تا تاثير لازم را بر
ذهن تماشاگر بگذارند.
چرختاب
در پايان خاطرنشان كرد: بسياري از دست اندركاران تئاتر از رادي، بيضائي و ساعدي به
عنوان كساني نام ميبرند كه بر ادبيات نمايشي ايران بسيار تاثيرگذار بودهاند.
|