چهر شنبه ۱۱ دی ۱۳۸۱- ۱ ژانويه ۲۰۰۳

گفتگو با هوشنگ کشاورز صدر

----------------

نمی توان در دانشگاه بود

 و از حقوق و منزلت انسان حرفی نزد

 

 

- جنبش دانشجويی يکی از کانونهای اثر گذار بر تحولات سياسی و اجتماعی در کشور ما بوده است، شما هم يکی از کادرهای موثر جنبش دانشجويی در سالهای ۳۹ ۴۲ بوده ايد. پيش از هر چيز اگر موافق هستيد در باره دانشگاه و خصلت و ويژگی های جنبش دانشجويی صحبت کنيم.

- دانشگاه به مثابه يک نهاد اجتماعی، پايگاه انتقال دانش بشری و دستاوردهای فنی و علمی به نسل جوان جامعه است تا بعدها با بکار بستن اين اندوخته ها و مهارت ها، چرخ های جامعه فردا را بگردانند.

در جريان انتقال دانش بی مرز و بوم جهانی،دانشجوی ايرانی از يکسو در مدار تحولات نظری و علمی جهان جای می گيرد و از ديگر سو ناظر و شاهد جامعه واپس نگهداشته شده خودی است. بدينسان دانشجو در معرض آشکار تناقضی است ميان آنچه می آموزد و آنچه می بيند. ميان سير تحولات و دستاوردهای بشری در جهان و آنچه در سرزمين مادری می گذرد. همين شکاف ميان آموخته ها و افق های گشوده از ورای دانش و پژوهش و بن بست ها و فروبستگی های جامعه خودی است که بدل به دغدغه خاطر و نقد و اعتراض می شود.

رمز و راز جنبش های دانشجويی در کشور ما و در کشورهای مشابه، در نهاد دانشگاه، بمثابه جايگاه يا نمايشگاه آخرين دستاوردهای بشری نهفته است. بديهی است عرصه اين دستاوردها، پهنه ای است وسيع از رشد و توسعه نکتولوژی و علوم تجربی تا تحول و تغيرات اجتماعی در روابط و مناسبات آدميان.

نمی توان در دانشگاه بود و از حقوق و منزلت انسان حرفی نزد. نمی توان در دانشگاه بود و از آزادی و مشارکت مردم در اداره جامعه سختی نگفت. در عين حال دانشگاه تنها کارگاه آموزش پاره ای فنون و مهارت ها نيست، دانشگاه قبل از هر کار کردی، مکانی است برای تبادل انديشه، تحقيق و تفصص و تامل و جستجو در ريشه يابی امور و پديده های گوناگون و مختلف. در دانشگاه است که قوانين و سياستهای رشد و توسعه را می آموزيم و رابطه آنرا با مقوله آزادی و نتيجتا مشارکت مردم می سنجيم و آنگاه که به شان و منزلت انسان، در سرزمين خود نگاه می کنيم و می انديشيم، ديگر بدون کمترين مصلحت انديشی پنجه در پنجه خودگامگان می افکنيم.زمينه و بستر اين تقابل و اعتراض شريف در فراغت دانشجو از قيد و بندهای زندگی روزمزه و پايبندی های معشيت و گذران زندگی نهفته است که موجب می شود با ترس و واهمه کمتر اقدام بکند.

 

- با اين توضيحات برای جنبش دانشجويی ايران چه خصوصياتی قائل هستيد؟

- چند ويژگی می توان برای جنبش دانشجويی ايران برشمرد:

اول اينکه اگر برای هر دانشجو دوران تحصيلات دانشگاهی و طبعا دوران مبارزات دانشجويی محدود است، اما در ايران و در اغلب کشورهای واپس نگه داشته شده، بويژه در نيم قرن گذشته، حرکت و اعتراض در دانشگاه ها همواره استمرار داشته است. به تعبيری دانشگاه های سرزمين های استبداد زده دير زمانی است که بی وفقه آتشکده مشعل فروزان آزادی بوده اند.

دوم اينکه دانشگاه هها در نيم قرن گذشته جايگاه ممتاز و تعيين کننده ای در مبارزات ضد استعماری، ضد امپرياليستی و ضد استبدادی داشته اند. در ايران بويژه در مقاطع سالهای ۲۸ تا ۳۲، ۳۹ تا ۴۲، ۵۵ تا ۵۷، جنبش های دانشجويی يکی از کانون های پر تب و تاب بوده که نقش برجسته ای در مبارزه عليه اختناق و برای آزادی داشته است. البته اين مساله به ايران محدود نبوده است. شما می توانيد نقش دانشگاه ها را در مبارزات آزاديخواه هانه و عليه استبداد از فليپين گرفته تا يونان و از يونان تا شيلی مشاهده کنيد.

سوم اينکه تا ثير کليت فضای دانشگاه، برتر از ديگر عواملی است که انسان دانشجو واحد ان است. برای اثبات اين ادعا بنگريم به نسلی که در رژيم جمهوری اسلامی متولد شد، در دوران اين رژيم آموزش ديد از طريق سهميه نهاد های وابسته به حکومت وارد دانشگاه شد، و اکنون در مقام يک دانشجو سر سخت ترين خعم نظام اوست.

چهارمين خصلت جنبش های دانشجويی ايزان، سياسی بودن آنست. در ايران از آنجا که حکومت بطور معمول امکان تبادل نظر . گفتگو و بحث و تحقيق را تاب نمی آورد يکی از مهمترين محورهای مبارزه دانشجويان، مبارزه برای فضای باز سياسی، برای آزادی و برای استقلال است. شما اگر به پنجاه ساله گذشته نگاه کنيد و تا آنجائيکه من بطور مستقيم و غير مستقيم ناظر بوده ام، جنبش های دانشگاهی خصلت تمام عيار سياسی داشته اند.

 

- حال اگر ممکن است از تجارب مشخص خودتان در رابطه با جنبش دانشجويی بگوئيد.

- زمانيکه من دارد دانشگاه شدم فضای دانشگاه، بدنبال سرکوب پس از ۲۸ مرداد بسيار بسته بود. دانشگاه بدليل پيشتازيش در مبارزه عليه ديکتاتوری شاه يکی از مراکز همه دفاع از آزادی بود. طبيعی بود در برنامه های ارتجاع حاکم اين کانون در راس فهرست سرکوب قرار داشته باشد. پس از ۱۶ آذر ۳۲ و يورش نظاميان به دانشگاه که منجر به کشته شدن سه دانشجو بنامهای بزرگ نيا، قندچی و شريعت رضوی شد، ديگر حرکت اعتراضی بارزی به چشم نمی خورد، جز بزرگداشت ۱۶ آذر در دانشگاه فنی، می شود گفت از سال ۳۲ تا اواخر ۳۸ سکوت برقرار شده بود.

 

- اولين تجربه مهم مبارزاتی شما در جنبش دانشجويی مربوط به چه دوره ای است؟ چه خواستی داشتيد؟ و سازماندهی آن چگونه بود؟

- سالگرد ۱۶ آذر در سال ۳۹، اولين تجربه مهم من بود که منجر به تعطيل شدن کلاسهای دانشگاه تهران شد. زمينه بروز اين حرکت مربوط می شود به شرايط سياسی اجتماعی جامعه. در آن زمان رژيم کودتا به لحاظ اجتماعی و اقتصادی شکست خورده بود. دولت اقبال در بحران بود و پس از مدتی مجبور به استعفا شد. تضاد امريکا و انگليس بر سر غارت نفت زياد شده بود و امريکا دست به تحريک می زد. مجموعه اين عوامل فضائی بوجود آورد که امکان حرکات اعتراضی را ميسر می ساخت. دانشگاه تهران جزو اولين کانونهايی بود که واکنش نشان داد و برای سالگرد ۱۶ آذر يک حرکت وسيع را سازمان داد. سازماندهی اين حرکت از شهريور ماه ۳۹ با تشکيل "کميته موقت تدارک ۱۶ آذر" از افرادی که بصورت محفلی با يکديگر آشنا بودند، شکل گرفت. نخستين اعلاميه تحت عنوان "گراميداشت ۱۶ آذر" تنظيم و ۵ روز قبل از ۱۶ آذر در يک ساعت مشخص (ده و نيم صبح) همزمان در سراسر دانشگاه توزيع شد. مجموعه اقدامات اين کميته، بر زمينه فضای سياسی موجود، باعث شد که جو رعب تا حدودی شکسته شود. در دانشکده ادبيات ۱۱ نفر بوديم که سر کلاس ها می رفتيم و از استادان می خواستيم که کلاس ها را تعطيل کنند. من به کلاس درس دکتر حسين نصر رفتم که آموزش و پرورش درس می داد. به محض اينکه به کلاس او مراجعه کردم، کلاس را تعطيل کرد. در آن سال برای اولين بار، پس از ۱۶ آذر ۳۲، تمام کلاس ها تعطيل شد. جمعيت دور دانشگاه به حرکت درآمد و پس از سه بار چرخيدن به دور محيط دانشگاه، جلو دانشکده حقوق متوقف شد. پروانه اسکندری (فروهر) حدود بيست دقيقه در باره فصای بعد از اختناق و کودتا صحبت و بياد کشته شدگان، اعلام يک دقيقه سکوت کرد. سپس جمال اسکوئی در مورد تاريخچه قتل سه دانشجو و نقش جنبش دانشجويی در حرکات آزاديخوانه و استقلال طلبانه، سخن گفت. پس از آن، راهپيمائی پايان يافت. اين حرکت باعث شد زمينه گفتگو و ديالوگ بين دانشجويان فراهم شود و سرآغاز ارتباط ميان افراد و محافل با همديگر شد. همچنين زمينه ای بوجود آورد برای تحرک بيشتر جبهه ملی. در واقع، اختصاص خانه ۱۴۲ در فخر آباد و برگزاری ميتينگ های هفتگی که بيش از ۵ هزار نفر در آن شرکت می کردند پس از حرکت يکپارچه دانشگاه بمناسبت ۱۶ آذر صورت گرفت. رژيم نيز برای مقابله با جنبش ساکت نماند. در ۵ بهمن طيب حاج رضايی با تعدادی از چاقوکشان حرفه ای از طرف دربار بسيج شدند و به متينگ جبهه ملی حمله کردند تعدادی را زخمی کردند. در ۷ بهمن هم کميته دانشگاه را بازداشت نمودند. اما دانشگاه آرام نماند و عليه اين اتفاقات بی وفقه در حال اعتراض و تظاهرات بود. ماشين اقبال رئيس دانشگاه، در جريان يکی از حرکات اعتراضی به آتش کشيده شد.

 

- صحبت از کميته دانشگاه کرديد اعضای اين کميته در زمان بازداشت چه کسانی بودند. چگونه برگزيده می شدند و وظيفه شان چه بود؟

- کميته دانشگاه بصورت انتخابی برگزيده می شد. در انتخابات، احزاب ليست نمايندگان مورد نظر خود را اعلان می کردند و سپس انتخابات برگزار می شد. اعضای کميته دانشگاه در زمان بازداشت آقايان هاشم صباغيان، حميد ذوالانوار، منوچهر کيهانی، پرويز شمس و من بوديم. نشريه "پيام دانشجو" را اين کميته منتشر می کرد و در سازماندهی مجموعه حرکات دانشجويی نفش داشت. در واقع رابط دانشجويان با مقامات دانشگاه و سخنگوی دانشجويان بود.

 

- حدود شصت سال از واقعه کشتار ۱۶ آذر سال ۳۲ می گذرد. از آن هنگام تا کنون، سالگرد اين روز توسط دانشجويان به اشکال مختلف پاس داشته شده است. با وجودی که شمار روزهايی که دانشجويان حماسه آفريده اند کم نيست، اما اين روز برجستگی و اهميت خاصی يافته و ماندگار شده است. شما راز اين ماندگاری را در چه می دانيد؟

- جنبش دانشجويی بدليل ترکيب متنوعش که از اقوام و مليت های مختلف و اقشار و طبقات گوناگون تشکيل شده است، برای نيرومند شدن نيازمند آنست که هم در شعارها و وظايفش و هم در مناسبات درونی اش به دمکراسی تکيه کند. هر چه امر دمکراسی بيشتر مورد توجه جنبش دانشجويی قرار گيرد، به همان اندازه نيرومندتر می شود و به ميزانی که از آن فاصله گيرد، منزوی و دستخوش انشقاق می شود. جنبش دانشجويی در مقطع ۳۲، جنبشی دمکراتيک و آزاديخواه بود.سهم خويش بار مبارزه عليه کودتا و دفاع از آزادی را به دوش می کشيد. عليه قراردادهای اسارت بار نفتی دست به افشاگری می زد به اين لحاظ شعارهايش محدود به يک قشر و گروه نمی شد. عام و دمکراتيک بود. بهمين خاطر دانشجويان از هر قشر و طبقه ای و از هر قوم و مليتی با ۱۶ آذر و شعارهايش احساس همبستگی و پيوند می کنند. با وجود اينکه جانباختگان ۱۶ آذر دو نفر به حزب توده و يکنفر به نهضت ملی تعلق دارند ولی همه جريانات سياسی ايرانی، اين جانباختگان را از آن خويش می دانند. اين يکی از دلايلی است که ۱۶ آذر را ماندگار کرده است.

علاوه بر اين در ۱۶ آذر ۳۲، رژيم کودتا برای اولين بار با گسيل نظاميان به درون دانشگاه، حريم پايگاه علم و دانش را شکست. اين تجاوز به حريم پرورش فکر و انديشه که به بهای جان سه دانشجو تمام شد، چنان موجی از نفرت و انزجار در دل دانشجويان بطور خاص و مجموعه خانواده های اهل عام و دانش بطور عام برانگيخت که خود به تنهايی می تواند برای ماندگاری اين روز کفايت کند.

اين دو عامل باعث شد که سالگرد اين روز هر ساله به اشکال مختلف برگزار شود. برگزاری مراسم ۱۶ آذر بتدريج و با گذشت زمان ۱۶ آذر را به تاريخ جنبش دانشجويی و يه شناسنامه آن بدل کرده است. بهمين خاطر با وجود روزهائی نظير ۱۳ آبان در تاريخ جنبش دانشجويی ، ۱۶ آذر نه تنها اهميتش را از دست نداده بلکه با عملکرد مستبدانه رزيم جمهوری اسلامی جايگاه برجسته تری کسب کرده و به عنوان روز همبستگی دانشجويان و نهاد حرکت آنان عليه استبداد و ديکتاتوری ماندگار شده است.

 

- در اوايل ارديبهشت سال ۴۱ منطقه جواديه تهران طعمه سيل شد. دانشجويان نقش بسيار برجسته ای در کمک رسانی به سيل زدگان و پل سازی به عهده داشتند. اگر ممکن است از تجربه فعاليت دانشجويان در جريان کمک رسانی بگوئيد.

- در اوايل ارديبهشت سال ۴۱ پس از يک بارندگی شديد، شهرک جواديه در جنوب تهران را سيل گرفت. خانه های اين شهر که بيش از ۸۰ هزار نفر را در خود جای ميداد، عموما" گلی بودند. و در شهر فقط يک درمانگاه وجود داشت. از وسط شهر، رود فيروز آباد می گذشت که قسمتی از آب باران شهر تهران نيز، بدرون آن سرازير می شد. بارندگی باعث شده بود آب اين رودخانه طغيان کند و به پل ها و خانه های منطقه جواديه آسيب رساند.

دانشجويان برای کمک به مردم اين منطقه "اردوی کار دانشجويان" را تشکيل دادند. اين اردوی کار از سه اکيپ کادر فنی، کادر بهداشتی و کادر اداره کننده و تدارکات، تشکيل می شد. کادر فنی ساختن سه پل بر روی نهر فيروزآباد و لايروبی آنرا در دستور کار خود قرار داد. کادر بهداشتی يک درمانگاه موقت برپاداشت که بيماران را بطور رايگان می پذيرفت. در مجموع کار اردو ۸ روز ادامه داشت. کار لايروبی نهر و ساختن سه پل به پايان رسيد. به بيماران در حد توان و امکانات رسيدگی شد. در ابتدا با حدود ۳۰۰ دانشجو کار کمک رسانی آغاز شد. اما پس از چند روز تعداد دانشجويان از ۵۰۰ نفر گذشت. در مجموع، اين اقدامات دانشجويان با استقبال پر شور مردم جواديه مواجه شدند، مقامات رژيم که طبق معمول دست روی دست گذاشته بودند، بجای کمک به مردم سيل زده، چندين بار برای جلوگيری از ادامه فعاليت دانشجويان شروع کردند به تهديد. اما دانشجويان به سماجت به کار خود ادامه دادند. البته در اين کار ، مقامات دانشگاه بويژه رئيس دانشگاه تهران، دکتر فرهاد مشوق دانشجويان بود. اين حرکت پيوند دانشجويان و مردم جواديه را مستحکم نمود و بعنوان نمونه ای درخشان از فعاليت توده ای می توان از آن نام برد.

 

- اين روزها جنبش دانشجويی در ايران دوباره سر بردرآورده و به ميدان آمده است. در اين حرکت چه مسائلی بيشتر توجه شما را جلب کرده است؟

جنبش دانشجويی کنونی با درس گيری از گذشته اش، امروز نسبتا" مستقل از جناحهای حکومت عمل می کند. اين خود برای جنبش دانشجوئی دستاورد بزرگی است. شما اگر مقايسه کنيد حرکت ۱۸ تير را با حرکت اخير، در هر دو اين ها، مساله آزادی ها برجسته بود. اما در ۱۸ تير، دانشجويان برای روزنامه سلام به ميدان آمدند در حاليکه اينبار مساله آزاديها و آزادی زندانيان سياسی به طور عام برجسته است. در ۱۸ تير رد پای اصلاح طلبان در حرکت اخير هر دو جناح حکومت از تير رس انتقادات جنبش دانشجويی در امان نمانده اند. حد و حدود اين انتقادات با عملکرد هر کدام از جناح ها قابل توضيح است. روشن است جناح اقتدارگرا بدليل سياستهای سرکوبگرانه اش در نوک تيغ حمله جنبش قرار داشته باشد.

دومين مساله برجسته حرکت اخير، تا کتيک های سنجيده دانشجويان است. جنبش دانشجويی با درس گيری از ۱۸ تير اينبار می کوشد تاکتيک جناح اقتدارکرا را برای به خشونت کشاندن حرکت، در حد ممکن خنثی کند. شعارهای سياسی کنونی سنجيده هستند و زمينه گسترش چنبش دانشجويی را به کل دانشگاههای ايران فراهم می آورد. بنظر می رسد، چنبش کنونی بجای درخشيدن در لحظه، به استمرار می انديشد.

سومين مساله ترکيب نيروی چنبش دانشجويی است. امروز حدود ۸۰ در صد نيروی فعال اين چنبش از طرفداران لائيسيته هستند. اينان بار دفاع از آزادی ها و کار زدودن ارتجاع را بدوش می کشند. اين جنبش در مسير حرکت خود، در عين حال برخورد دمکراتيک را نيز به تحربه می آموزد و می اندوزد.