بهرام بيضايی:
کاش اجازه میدادند، فيلمسازان
تصور خودشان را از جنگ ارايه دهند
حرف زدن در خصوص وضعيت فعلی
سينما ، شغلم را به مخاطره میاندازد
در چهارمين روز از دومين جشنواره فيلم باران -
ويژهی سينمای زن - که در محل خانهی هنرمندان ايران برگزار شد بهرام بيضايی -
کارگردان - به سووالات حاضران پاسخ گفت.
به گزارش خبرنگار سرويس سينمای ايسنا، بهرام
بيضايی در پاسخ به سووالی دربارهی تصوير زن ايرانی در سينمای فعلی ايران گفت: من
خيلی کم سينمای کنونی را ديدهام چون وقتی به سينما میروم، نظر من را راجع به
فيلمی که ديدم يا اوضاع فعلی سينما میپرسند، که دربارهی فيلم ترجيح میدهم سکوت
کنم و اگر راجع به اوضاع فعلی سينما صحبت کنم، ممنوع الشغل میشوم و به هر حال در
خصوص اين جملات محبت آميز افراد بعداز ديدن يک فيلم، که به سراغ من میآيند، ناچار
هستم، راست بگويم و اين راست گفتن دردسر آور است.
وی دربارهی نسل جوان کنونی و نسل سرخوردهای که
وجود دارد گفت: استعداد در جامعهای که توليد نمیکند و تنها سخنرانی دارد، به محض
اينکه متفاوت باشد، جلويش گرفته میشود .
کارگردان فيلم سگ کشی گفت: من سرخورده از شرايط
نادرست فرهنگی هستم و همچنان سينما را بيش از روزهای اول ، دوست دارم و بيش از آن
روزها، مورد حمله قرار میگيرم ولی همچنان برای فيلم ساختن انرژی دارم.
کارگران «چريکه تارا» در پاسخ به اين سووال که چرا
در سينمای اسطورهای ايران ، شما فقط چهره شاخص هستيد گفت: من شاخص هستم برای
اينکه فيلم نمیسازم.
به گزارش ايسنا، بيضايی افزود :اسطوره تنها متعلق
به يک کشور نيست، در دو، سه دهه گذشته در حال نفی کردن اين مساله و افسانه بودند
،در نتيجه فيلمهای من پذيرفته نمیشد ولی در دههی اخير اسطوره به عنوان محمل
انديشه بشری تبديل به آيين و تفکر و روشن فکری شده است.
من زمانيکه سينما و تاتر مینوشتم به عمد از
اسطوره استفاده نکردم بلکه اسطوره که يک بخشی از دانش بشری است آنها به کمک من
آمدند چون اساطير مثل کنايه درزبان، يک مفهوم بزرگ را کوچک مطرح میکنند.
بهرام بيضايی دربارهی سخنان اخير يکی از مسئولين
ارشاد که بيان کرده بوده، ۶۰ درصد سرمايه گذاری فيلمها، خارجی است، گفت: من در
خصوص اين موضوع خيلی نمیخواهم صحبت کنم چون در آخرين فيلمی که ساختم از رابطهی
ناپيدايی که در سينمای ايران بود و بعداز مدتی پيدا شد خيلی ضربه خوردم چون
زمانيکه از ابتدا آشکار باشد، همه میتوانند تصميم بگيرند و در غير اينصورت بر شما
تحميل میکنند.
وی در ادامه افزود: من به فيلمهای خارجی علاقهمند
هستم ولی هيچ وقت اجازه نمیدهم، خودم و همکارانم کارگر ارزان قيمت خارجيها باشيم
، چون ما دلار را ۸۰ تومان میخريم و برای خارجی فيلم ساختن در اين مملکت آسان
میشود به هر حال وای بر مملکتی که مدعی معنويت است و در عين حال خارجیها بتوانند
تعاريفشان را بر ما تحميل کنند.
بهرام بيضايی درباره اينکه چرا فيلم کوتاه
نمیسازد، گفت: امکانش را فراهم کنيد از فردا صبح شروع میکنم البته بسياری از
فيلمنامههای سه اپيزودی من، ناشی از همان فيلم کوتاه است.
وی در ادامه اين جلسهی پرسش و پاسخ به ساخت فيلم
"اتفاق خودش نمیافتد"، اشاره کرد و گفت: پروانه ساخت اين فيلم را
گرفتهام ولی هم اکنون به ناچار به دليل مشکلات سرمايهگذاری سگکشی به دنبال
سرمايه گذاری میگردم که بتوانم با او کار کنم و اگر پيدا نشود من هم مثل شما
مینشينم و فيلم میبينم.
بهرام بيضايی دربارهی اکران دوباره فيلم مسافران
گفت: میخواستم فيلم بطور کامل نشان داده شود و دعوايی که ۱۰ سال پيش با خودم و در
دلم داشتم پايان دهم و فروش فيلم نسبت به فيلمهايی که در ماه رمضان به نمايش درآمد
و سينماهايی زيادی را گرفته بودند، خوب بود و قرار است از پنجشنبه نيز اکرانش در
فرهنگسرای نياوران ادامه پيدا کند.
به گزارش ايسنا بيضايی در پاسخ به اينکه آيا سهم
شما از سينمای دفاع مقدس فقط "باشو غريبه کوچک" است، يی گفت: من صراحتا
بگويم اگر در سينمای جنگ اين اجازه را میدادند که همه تصور خودشان را از جنگ
بدهند نه آنچه که گردانندگان سينمای جنگ میخواهند، خيلی خوب بود، به همين دليل
ديگر خيلی در اين خصوص، سوژه و موضوع داشتم وحتی پيشنهاد دادم ولی ناگهان از
ارگانهای مختلف ظرف سه روز سهمشان را میخواستند و بيان میکردند آيا حق ما اداء
شده،! به هر حال در مدت کمی میفهميدم من مالک اين سناريو نيستم.
وی در ادامه افزود: فيلم در خصوص تصوير آنها نبود
، بلکه من به افرادی کارداشتم که قربانی جنگ تحميلی بودند. به هر حال اگر اجازه
میدادند هر کس تصوير خودش را از جنگ بدهد، سينمای صادقتری داشتيم.
بهرام بيضايی در پايان اين جلسه دربارهی اجراء
نمايشنامههايش توسط شخص ايرانی ( به نام پارسا) در آمريکا و کسب اجاز از وی گفت:
من هميشه بعداز اجراء فهميدم و چون اصولا با افرادی که بتوانند اقدامات مستقل و
خوبی انجام دهند، موافق هستم هيچ مخالفتی نکردم و پارسا نيز از شاگردهای ساکت من
در دانشکده بود و با توجه به اينکه اين شخص توانست در آنجا روی پای خودش بايستد،
مخالفت نکردم. در خصوص اجرای نمايشنامههايم در شهرستانها نيز کمتر مخالفت
میکنم.اما دو نمايشنامه «پرده خوانه» و «افرا» را اجازه ندادم چون خراب شدن آنها
را نمیخواستم ببينم . البته اين بدان معنا نيست که استعداد ندارند ولی چون تعاليم
سنتی است و کار تجربهگری را بايد روی صحنه برد، در نتيجه جايی که سنتی کار
میشود، اجرا خوب در نمیآيد.
|