شنبه ۳۰ آذر ۱۳۸۱- ۲۱ دسامبر ۲۰۰۲

بهرام بيضايی:

کاش اجازه می​دادند، فيلمسازان تصور خودشان را از جنگ ارايه دهند

حرف زدن در خصوص وضعيت فعلی سينما ، شغلم را به مخاطره می​اندازد

 

در چهارمين روز از دومين جشنواره فيلم باران - ويژه​ی سينمای زن - که در محل خانه​ی هنرمندان ايران برگزار شد بهرام بيضايی - کارگردان - به سووالات حاضران پاسخ گفت.

به گزارش خبرنگار سرويس سينمای ايسنا، بهرام بيضايی در پاسخ به سووالی درباره​ی تصوير زن ايرانی در سينمای فعلی ايران گفت: من خيلی کم سينمای کنونی را ديده​ام چون وقتی به سينما می​روم، نظر من را راجع به فيلمی که ديدم يا اوضاع فعلی سينما می​پرسند، که درباره​ی فيلم ترجيح می​دهم سکوت کنم و اگر راجع به اوضاع فعلی سينما صحبت کنم، ممنوع الشغل می​شوم و به هر حال در خصوص اين جملات محبت آميز افراد بعداز ديدن يک فيلم، که به سراغ من می​آيند، ناچار هستم، راست بگويم و اين راست گفتن دردسر آور است.

وی درباره​ی نسل جوان کنونی و نسل سرخورده​ای که وجود دارد گفت: استعداد در جامعه​ای که توليد نمی​کند و تنها سخنرانی دارد، به محض اينکه متفاوت باشد، جلويش ​گرفته می​شود .

کارگردان فيلم سگ کشی گفت: من سرخورده از شرايط نادرست فرهنگی هستم و همچنان سينما را بيش از روزهای اول ، دوست دارم و بيش از آن روزها، مورد حمله قرار می​گيرم ولی همچنان برای فيلم ساختن انرژی دارم.

کارگران «چريکه تارا» در پاسخ به اين سووال که چرا در سينمای اسطوره​ای ايران ، شما فقط چهره شاخص هستيد گفت: من شاخص هستم برای اينکه فيلم نمی​سازم.

به گزارش ايسنا، بيضايی افزود :اسطوره تنها متعلق به يک کشور نيست، در دو، سه دهه گذشته در حال نفی کردن اين مساله و افسانه بودند ،در نتيجه فيلمهای من پذيرفته نمی​شد ولی در دهه​ی اخير اسطوره​ به عنوان محمل انديشه بشری تبديل به آيين و تفکر و روشن فکری شده است.

من زمانيکه سينما و تاتر می​نوشتم به عمد از اسطوره استفاده نکردم بلکه اسطوره که يک بخشی از دانش بشری است آنها به کمک من آمدند چون اساطير مثل کنايه درزبان، يک مفهوم بزرگ را کوچک مطرح می​کنند.

بهرام بيضايی درباره​ی سخنان اخير يکی از مسئولين ارشاد که بيان کرده بوده، ۶۰ درصد سرمايه گذاری فيلمها، خارجی است، گفت: من در خصوص اين موضوع خيلی نمی​خواهم صحبت کنم چون در آخرين فيلمی که ساختم از رابطه​ی ناپيدايی که در سينمای ايران بود و بعداز مدتی پيدا شد خيلی ضربه خوردم چون زمانيکه از ابتدا آشکار باشد، همه می​توانند تصميم بگيرند و در غير اينصورت بر شما تحميل می​کنند.

وی در ادامه افزود: من به فيلمهای خارجی علاقه​مند هستم ولی هيچ وقت اجازه نمی​دهم، خودم و همکارانم کارگر ارزان قيمت خارجيها باشيم ، چون ما دلار را ۸۰ تومان می​خريم و برای خارجی فيلم ساختن در اين مملکت آسان می​شود به هر حال وای بر مملکتی که مدعی معنويت است و در عين حال خارجی​ها بتوانند تعاريفشان را بر ما تحميل کنند.

بهرام بيضايی درباره اينکه چرا فيلم کوتاه نمی​سازد، گفت: امکانش را فراهم کنيد از فردا صبح شروع می​کنم البته بسياری از فيلمنامه​های سه اپيزودی من، ناشی از همان فيلم کوتاه است.

وی در ادامه اين جلسه​ی پرسش و پاسخ به ساخت فيلم "اتفاق خودش نمی​افتد"، اشاره کرد و گفت: پروانه ساخت اين فيلم را گرفته​ام ولی هم اکنون به ناچار به دليل مشکلات سرمايه​گذاری سگ​کشی به دنبال سرمايه گذاری می​گردم که بتوانم با او کار کنم و اگر پيدا نشود من هم مثل شما می​نشينم و فيلم می​بينم.

بهرام بيضايی درباره​ی اکران دوباره فيلم مسافران گفت: می​خواستم فيلم بطور کامل نشان داده شود و دعوايی که ۱۰ سال پيش با خودم و در دلم داشتم پايان دهم و فروش فيلم نسبت به فيلمهايی که در ماه رمضان به نمايش درآمد و سينماهايی زيادی را گرفته بودند، خوب بود و قرار است از پنجشنبه نيز اکرانش در فرهنگسرای نياوران ادامه پيدا کند.

به گزارش ايسنا بيضايی در پاسخ به اينکه آيا سهم شما از سينمای دفاع مقدس فقط "باشو غريبه کوچک" است، يی گفت: من صراحتا بگويم اگر در سينمای جنگ اين اجازه را می​دادند که همه تصور خودشان را از جنگ بدهند نه آنچه که گردانندگان سينمای جنگ می​خواهند، خيلی خوب بود، به همين دليل ديگر خيلی در اين خصوص، سوژه و موضوع داشتم وحتی پيشنهاد دادم ولی ناگهان از ارگانهای مختلف ظرف سه روز سهمشان را می​خواستند و بيان می​کردند آيا حق ما اداء شده،! به هر حال در مدت کمی می​فهميدم من مالک اين سناريو نيستم.

وی در ادامه افزود: فيلم در خصوص تصوير آنها نبود ، بلکه من به افرادی کارداشتم که قربانی جنگ تحميلی بودند. به هر حال اگر اجازه​ می​دادند هر کس تصوير خودش را از جنگ بدهد، سينمای صادق​تری داشتيم.

بهرام بيضايی در پايان اين جلسه درباره​ی اجراء نمايشنامه​هايش توسط شخص ايرانی ( به نام پارسا) در آمريکا و کسب اجاز از وی گفت: من هميشه بعداز اجراء فهميدم و چون اصولا با افرادی که بتوانند اقدامات مستقل و خوبی انجام دهند، موافق هستم هيچ مخالفتی نکردم و پارسا نيز از شاگردهای ساکت من در دانشکده​ بود و با توجه به اينکه اين شخص توانست در آنجا روی پای خودش بايستد، مخالفت نکردم. در خصوص اجرای نمايشنامه​هايم در شهرستانها نيز کمتر مخالفت می​کنم.اما دو نمايشنامه «پرده خوانه» و «افرا» را اجازه ندادم چون خراب شدن آنها را نمی​خواستم ببينم . البته اين بدان معنا نيست که استعداد ندارند ولی چون تعاليم سنتی است و کار تجربه​گری را بايد روی صحنه برد، در نتيجه جايی که سنتی کار می​شود، اجرا خوب در نمی​آيد.