جمعه ۱ آذر ۱۳۸۱ - ۲۲ نوامبر ۲۰۰۲

آرش فروهر

داد خواهيم اين بيداد را

مردم رنجديده ايران زمين،

ديری است قوم تازيان مرز و بوم ما را اشغال کرده است، ديری است که ستم، فقر، گرسنگی، اضطراب و وحشت، ناامنی و بی پناهی، جان را به لبمان رسانده است. روزگار به کام بدخويان و زشت کرداران اهريمن صفت می گذرد و شادی و سربلندی و افتخار از يک يک ما ربوده شده.

سالها پيش پدران ما يک دل و يک صدا آزادی و استقلال و عدالت را فرياد زدند و دست در دست هم با هر انديشه و مرام و پيشه ای به اميد روزهايی روشن تر و آينده ای سرشار از شادی و آسايش و آبادی و امنيت برای فرزندانشان به پا خاستند.

اما افسوس که ديری نگذشت، ديو انحصارگری و واپسگرايی دينی چهره ی کريه خود را نمايان ساخت. مشتی ضد ايرانی به يکباره از لجن زار تاريخ سربرآوردند و با فرهنگ و آرمان و تاريخ ملت ايران به تمامی به ستيز و پيکاری خونين پرداختند.

انقلاب را به کژراهه بردند و آرزوها و اميدها و باورهای مردم نيک انديش ايران را در قبرستان خودپرستی و يکه تازی خويش دفن کردند. اما به عبث پنداشتند چرا که فرزندان نيک ايران، آنان که خود را مسئول ميدانستند، لحظه ای از پای ننشستند، پيکار با استبداد و نامردمی را لحظه ای رها نکردند و تا آخرين نفس با قطره های خون خود در راه باز پس گيری حقوق ملت مبارزه کردند و بار ديگر بذر اميد و ايستادگی را بر اين خاک اهورايی پاشيدند و با نثار خون پاک خويش نهال آزادی را آبياری کردند.

ما زندگان اين ديار پر فر و شکوه وام دار شهيدان راه استقلال و آزادی ميهنمان هستيم. وام دار فرزندان نيک ايرانزمين که به آرزوی فردايی بهتر جان باختند.

يکم آذر روز به خون کشيده شدن پرچمداران دادخواهی ملت ايران داريوش و پروانه فروهر بار ديگر فرا ميرسد.

در تمام طول مبارزاتشان اين دو آزاده لحظه ای جز به ايران نيانديشيدند، هر ايرانی با هر انديشه و مرامی اگر زير ستم قرار می گرفت، اين فرياد دادخواهی داريوش و پروانه فروهر بود که جهانيان را آگاه می ساخت. از مردان و زنان زخم خورده تاجيک و افغان و اران تا ستمديدگان کرد و بلوچ از بام آسيا تا سينه ی خليج هميشه فارس هر ستمکشيده ای را غمخوار و همراه بودند.

و اکنون نيز به کوری چشم دشمنان انسانيت و ايرانيت که برای خاموش ساختن اين فرياد بلند و استوار با دشنه ی کينه سينه ی پر مهر آن دو دلاور را پاره پاره کردند، من که يکی و تنها يکی از هزاران هزار فرزندان فروهرها هستم، با قلبی زخم خورده به ياد تمامی شهيدان و قربانيان راه سربلندی و افتخار ايران و با تعظيم و احترام به تمامی بازماندگان داغديده که شايد حتی فرصت گريستن بر پيکر عزيزانشان را نيافتند، و به ياد تمامی زندانيان دگرانديش و آزاده، با ياد چشمان زيبا و بخشنده و پر اميد مادرم و با ياد استواری و صلابت پدرم در راه عدالت و آزادی، در آستانه ی چهارمين سالگرد دشنه آجين شدنشان،

با اين باور که دادخواهی فروهرها، دادخواهی ملت ايران در ترور دگرانديشان خويش در درون و برون مرز است، دادخواهی ملت ايران دراعدام و شکنجه وسرکوب و زندان دهها هزار از فرزندان خويش است و با اين باور که فرجام اين دادخواهی ملی خشونت و بيداد را از مردم رنجديده ايران دور می سازد، بار ديگر به خون پاکشان سوگند ياد می کنيم که در اين دادخواهی ملی تا افشای تمامی حقيقت و معرفی تمامی آمران و عاملان اين جنايتهای ضد بشری از پای نخواهيم نشست.

 

آرش فروهر

پنجشنبه سی ام آذر ماه ۱۳۸۱

**پايگاه خبری دادنامه**

برگزيده از بخش شنيداری سايت دادنامه ( در آستانه چهارمين سالگرد )

www.daadnameh.org

www.forouharha.com