جمعه ۱ آذر ۱۳۸۱ - ۲۲ نوامبر ۲۰۰۲

يک نقطه عطف

مروری بر برخی از پيامدهای پيامدهای حکم عليه دکتر آقاجری

عليرضا علوی​تبار

اعلام حکم دادگاه عليه دکتر آقاجری پيامدهای پيش بينی نشده و غير قابل انتظار گوناگونی داشت بطوريکه انتظار می رود تا مدتی عرصه سياست در ايران تحت تاثير نتايج ناشی از اعلام اين حکم قرار گيرد. مروری بر برخی از پيامدهای اين حکم می تواند ما را در درک بهتر موقعيت کنونی و امکانات و تنگناهای موجود در زمينه پيشبرد جنبش های مردم سالاری خواهی ياری رساند.

الف. احياء مجدد جنبش دانشجويی؛ اعمال سياست ارعاب و بالا بردن هزينه حضور سياسی در دانشگاه توسط اقتدارگرايان از يکسو و احتياط بيش از اندازه اصلاح طلبان از سوی ديگر، منجر به افول جنبش دانشجويی و کم رنگ شدن حضور آن در عرصه سياست شده بود. اعلام حکم اعدام دکتر آقاجری يکبار ديگر اين جنبش را از حالت رکود خارج ساخت و ارتباط ميان انجمن های اسلامی را با بدنه دانشجويی (به ويژه دانشجويان تازه وارد) دوباره برقرار کرده و دانشگاهها را تحرکی مجدد بخشيد. تقويت جنبش دانشجويی به معنای تقويت بخش پيشرو جنبش اصلاح طلب در ايران است. احياء جنبش دانشجويی اگر چه برای اصلاح طلبان خوش آيند است اما درعين حال نگرانی نسبت به واکنش خشن اقتدارگرايان نسبت به تحرکات دانشجويی را افزايش می دهد. سخنان اقتدارگرايان مبنی بر رضايتشان از آرامش گورستانی دانشگاهها در دو سال گذشته، نمايانگر رضايت آنها از نتايج اقدامات سرکوبگرانه پس از ۱۸ تير است.

ب. توقف موقت دستگيريها؛ اعلام حکم دکتر آقاجری با اين نيت صورت گرفت که با ايجاد فضای رعب و وحشت دستگيری نيروهای پيشرو اصلاح طلب تسريع و تسهيل گردد. اما واکنش يکپارچه و اقدام هماهنگ عليه اين حکم فضا را چنان تغيير داد که حتی زمينه سازان اصلی صدور اين حکم و طراحان اصلی کيفر خواست عليه دکتر آقاجری نيز نتوانستند از آن دفاع کنند. همه کسانی که بر تمامی مراحل دستگيری، محاکمه و صدور حکم عليه دکتر ​آقاجری اشراف داشتند به ناگهان آنرا غير قابل انتظار و غيرقابل پذيرش اعلام کردند. با اين تصور ساده لوحانه که می توان با اعلام بی اطلاعی در زمينه اين حکم بار سنگين ناشی از آن را بر دوش فرد يا افراد خاصی نهاده و جريان سياسی مسوول را از فشار آن خلاص نمود. به هر حال اعلام حکم دکتر آقاجری نه تنها امکان بيشتری برای دستگيری اصلاح طلبان فراهم نکرد بلکه تا حدودی آنرا با مشکل مواجه ساخت. البته اقتداگرايان منتظر نخواهند ماند و هنگامی که احساس کنند بی حسی و بی تفاوتی به کل جامعه بازگشته و جنبش اصلاحات مشغول حل مسايل روزمره دورنی خود شده است، دوباره اين دستگيريها را ادامه خواهند داد.

پ. احياء تلاش برای «سرکوبگری توده ای» ؛ در درون جريان اقتدارگرا از نظر نوع گرايش در زمينه سرکوب سياسی می توان دو گرايش را از يکديگر متمايز ساخت. گرايش اول اگر چه به دنبال سرکوب جامعه مدنی است اما تمايلی به بسيج توده ای ندارد. اما گرايش دوم برای سرکوب و اخراج گروههای رقيب از بلوک قدرت خواهان استفاده از توده مردم با وعده اصلاح فوری امور است. اين گرايش ضمن سرکوب گروههای اجتماعی سازمان يافته می کوشد تا از بالای سر آنها با توده مردم ارتباط برقرار کرده و آنها را به نفع خويش بسيج نمايد. بعد از ترور حجاريان اين گرايش دوم تا حدودی افول کرد و وظيفه سرکوب جنبش اصلاحات بر عهده نهادهای رسمی گذاشته شد. به همين دليل تا مدتی شاهد حضور گروههای فشار در سخنرانی ها و جلسات نبوديم. اما سخنان اخير اقتدارگرايان نشان می دهد که عملکرد نهادهای رسمی در اين زمينه چندان موفق نبوده، لذا ناراضی بوده و با طرح شعارهای برابر طلبانه و راديکال می کوشند تا مردم را برای تحقق اهداف خويش بسيج کنند. نتيجه اين تلاش البته ايجاد يک جنبش توده ای نيست بلکه با توجه به ظرفيت ايدئولوژيک اين جريان می توان پيش بينی کرد که معنای آن فعال شدن مجدد گروههای فشار خواهد بود. اين واقعه البته شکاف ميان اين بخش از اقتدارگرايان را با بخش های طرفدار «سرکوبگری غير توده ای» افزايش خواهد داد. شکست حکم آقاجری موجب نااميدی از عملکرد نهادهای رسمی و بهره گيری از اجبار ساختاری شده است و به هر حال بايد در انتظار موج تازه ای از تحرک گروه​های فشار در کشور بود.

اما اصلاح طلبان نيز بايد از وضعيت موجود برای گسترش دايره دوم خرداد از طريق تقويت جناح پيشرو آن استفاده کرده و با افزايش ارتباط ميان جنبش و بدنه جامعه زمينه، را برای برخورد سازمان يافته تر با مسائل آينده فراهم سازند.