 |
پنجشنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۱ ۲۱ نوامبر ۲۰۰۲
|
|
|
|
عقب نشينی رهبر و خواستهای تازه دانشجويان
عليرضا نوری زاده
گزارشگر صدای آلمان در لندن
يکبار ديگر رهبر جمهوری اسلامی در برابر جنبش بزرگ
دانشجويان ايران که نمايندگی خواستهای اکثريت مردم ايران را با شعارهايشان در درست
دارند، عقب نشست. تکرار قلغ و قمع و سرکوبيهای ژوئيه ۱۹۹۹ غيرممکن است. جهان جواز
کشتار و شکستن به اقليت غيرمنتخب در ايران را نميدهد. سايه سرنوشتی هم چون سرنوشت
ميلوشويچ، تندروهای ايران را نگران کرده است. اينها عناوين و مضامين مهمترين
مطالبی است که در صفحات روزنامه های چاپ انگليس در رابطه با تظاهرات جاری
دانشجويان ايران که در اعتراض به حکم اعدام صادره عليه دکتر هاشم آقاجری استاد
تاريخ دانشگاه تربيت مدرس آغاز شد، به چاپ رسيده است و همراه با آن تصاويری از
دانشجويانی که پيکر زخمی يکی از ياران خويش را در دانشگاه شريف بر دست ميبرند.
دانشجويان با بلندنظری اجازه دادند، انصار حزب الله و بسيجيها که بدنبال بهانه
برای سرکوبی بودند، از تريبون تظاهرات سخن گويند، اما انصار و بسيج جز ناسزا در
کيسه نداشتند و بعد هم مشت و چوب به کار آمد.
مسيح باز مجروح، نسل پاک، نسل سبز، نسلی که به جز
ولايت عشق و زندگی و آزادی با هيچ ولايت جوری بعيت نميکند. عقبنشينی رهبر در نگاه
مفسر روزنامه تايمز، دانشجويان را آرام نخواهد کرد. آنها چيزی بيش از لغو حکم
اعدام آقاجری را ميطلبند. جاستين هاگلر بر اين باور است که جنبش دانشجويان موقعيت
محمد خاتمی را در برابر رهبر و تماميت خواهان تقويت کرده است. او مينويسد، خاتمی
تهديد کرده است، در صورتيکه شورای نگهبان با دولايحه اصلاحی پيشنهادی او به
پارلمان مخالفت کند، به ملت ايران استعفا خواهد داد. واژه ملت در گوش محافظه کاران
زنگی تلخ و دردآلود دارد.
در دو انتخابات رياست جمهوری، يک انتخابات
پارلمانی و انتخابات انجمنهای شهر، بانگ ملت گوش محافظه کاران را بسيار آزرده است.
آنها بر اين تصور بودند که ميتوانند، شکستهای اصلاحطلبان را تغيير بافت قدرت به
حساب سستی و کژعهديهای خاتمی و يارانش بگذارند و تقريبا مطمئن شده بودند که بازی
قدرت را خواهند برد. ورود دانشجويان به صحنه با توجه به شرايط ويژه و بحرانی
امروزی منطقه و ايران، حسابهای آنها را بهم ريخته است. در اين حال، روزنامه الحيات
نيز، از پيروزی اصلاحطلبان و دانشجويان ياد کرده است. عقبنشينی آشکار رهبر و
محافظه کاران، مسئله ای نيست که بتوان روی آن سرپوش گذاشت.
|
|
|
|
|